چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۰۳ - ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۱۲۰۷۰۲
فیلم و سینمای جهان

کوین کاستنر در «افق» دیده شد/ وسترن حماسی بزرگ‌ترین مبارزه بازیگر

فیلم افق,حضور کوین کاستنر در فیلم افق
کوین کاستنر با رونمایی از تیزر فیلم «افق» توضیح داد که چرا ساختن این وسترن حماسی بزرگترین مبارزه او تاکنون بوده است.

به گزارش مهر به نقل از ورایتی، «افق: حماسه آمریکایی» اولین حماسه چهار قسمتی برنامه‌ریزی شده کوین کاستنر درباره غرب آمریکا است. این بازیگر برنده ۲ جایزه اسکار در گفت‌وگوی مجازی با خبرنگاران از این فیلم سخن گفت.

فصل ۱ و ۲ «افق» از سوی برادران وارنر اکران می‌شود و اولین فیلم ۲۸ ژوئن و دومین فیلم ۱۶ آگوست ۲۰۲۴ اکران خواهد شد.

هدف کاستنر از ساخت تیزر فیلم «افق» این بود که لحظاتی از فیلم را نشان دهد که ترجمانی از حس سواری مخاطبان در گستره ۱۵ ساله گسترش و سکونت در غرب آمریکا قبل و بعد از جنگ داخلی باشد.

در تریلر سه دقیقه‌ای فیلم «افق»، گروه بازیگران معرفی می‌شوند که نقش اصلی را شخصیت هیز الیسون با بازی کاستنر برعهده دارد. با مناظری خیره‌کننده از یوتا، این فیلم پیروزی‌ها و تراژدی‌های ناشی از ایدئولوژی را بررسی می‌کند و آن‌ها را با تصاویری اکشن به تصویر می‌کشد. همبازی‌های وی در این فیلم سینا میلر، سام ورتینگتون، ینا مالون، ابی لی، مایکل روکر، دنی هیوستون، لوک ویلسون، ایزابل فورمن، جف فاهی، ویل پاتون، تانتانکا مینز، اوون کرو کفش، الا هانت و جیمی کمبل باور هستند.

در میان این فیلم، صحنه دلخراشی وجود دارد که در آن خانواده میلر مورد حمله مهاجمان نادیده‌ای قرار می‌گیرند که تیر به خانه‌شان شلیک می‌کنند و آن را به آتش می‌کشند. خانواده از هم جدا می‌شوند و میلر و دخترش در زیرزمین مخفی می‌شوند، در حالی که پسر با پدرش برای مبارزه می‌رود. این کلیپ همچنین شخصیت ویلسون را نشان می‌دهد که گروهی از مهاجران را در امتداد سفر به غرب هدایت می‌کند. در صحنه‌هایی از مراسم تشییع جنازه، او با ناامیدی می‌گوید: تمام تلاشم این است تا آنجا که بتوانم، تا آنجا که بتوانم، به افراد بیشتری کمک کنم.

معرفی رسمی فیلم نشان می‌دهد که این فیلم فریب غرب قدیم و چگونگی پیروزی - و از دست دادن آن - را از طریق خون، عرق و اشک بسیار بررسی می‌کند. ماجراجویی سینمایی جاه طلبانه کاستنر که چهار سال جنگ داخلی را در بر می‌گیرد، از ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵، مخاطبان را به سفری احساسی در سراسر کشوری که در حال جنگ با خودش است، می‌برد؛ جنگی که از دید خانواده‎ها، دوستان و دشمنان تجربه می‌شود و همه تلاش دارند تا آنچه را که واقعاً هستند در آن کشف کنند.

کاستنر علاوه بر ایفای نقش در این فیلم، کارگردان آن نیز برمبنای فیلمنامه‌ای است که با همراهی جان بیرد نوشته است. «افق: حماسه آمریکایی» چهارمین تلاش کارگردانی کاستنر پس از «محدوده باز» در سال ۲۰۰۳، «پستچی» محصول ۱۹۹۷ و «با گرگ‌ها می‌رقصد» برنده اسکار بهترین فیلم در سال ۱۹۹۰ است.

کاستنر در پاسخ به این سوال که آیا ساختن «افق» از «با گرگ‌ها می رقصد» دشوارتر است، گفت: این به مراتب بزرگترین مبارزه من است. من از آنچه توانستیم با این فیلم به دست آوریم شوکه شده‌ام. من «با گرگ‌ها می‌رقصد» را در ۱۰۶ روز فیلمبرداری کردم و فیلمی را که اکنون می‌بینید در ۵۲ روز. خیلی چیزها یاد گرفتم و تلاش کردم تا آن را به مخاطبان هم نشان دهم و حالا ۴ فیلم دارم.

کاستنر در این گفت‌وگو توضیح داد که چرا بیش از ۳۰ سال به این ایده فکر کرده است. وی گفت: از عشق از پا درآمدن سخت است. من چنین کاری نمی‌کنم. چیزهایی که حس کلاسیک دارند از دست نمی‌روند. فکر می‌کنم آنها در هر دهه وجود دارند. این فرصتی است که ما در سینما داریم تا چیزی بسازیم که از اولین آخر هفته افتتاحیه‌اش مدت‌ها ادامه پیدا کند. من هرگز برای فروش آخر هفته‌ها حساب باز نمی‌کنم؛ برای من افرادی اهمیت دارند که بخواهند دوباره و دوباره فیلم را تماشا کنند.

کاستنر حتی وقتی کسی حاضر نبود برای تامین مالی فیلم قدم پیش بگذارد، منصرف نشد. او در این باره گفت: افراد زیادی هستند که می‌دانند من کمی سرسخت هستم یا چیزی در این مایه‌ها!

از نظر لحن فیلم، اما او می‌خواست از تمدن‌ فرسوده وسترن فاصله بگیرد.

وی اظهار کرد: وسترن‌های زیادی داریم که خوب نیستند، چون خیلی ساده شده‌اند. وسترن‌ها در واقع پیچیده هستند، زیرا اینجا دیزنی لند نیست. اینها زندگی واقعی بودند. مردم فقط راه خود را باز می‌کردند. زن‌ها فقط سعی می‌کردند خانواده‌شان را تمیز نگه دارند، به آنها غذا بدهند و در واقع آن‌ها تا حد مرگ کار کردند. عمر زنان کوتاه بود. تنها کاری که آنها انجام می‌دادند این بود که باید کار می‌کردند. من جذب آن‌ها شدم. همیشه جذب چیزهای کوچکی می‌‎شوم که مردم باید تحمل می‌کردند.

کاستنر گفت، از آنجایی که او به این داستان بسیار علاقه داشت، در نهایت متوجه شد که باید آن را بسازد که به این معناست که برای انجام آن از نظر مالی باید به خود متکی می‌بود.

وی اعتراف کرد: شاید هوشمندانه‌ترین کار نباشد، اما خانه ۱۰ هکتاری ام را در سانتا باربارا به خطر انداختم تا سرمایه ساخت این فیلم‌ را تهیه کنم. من روی مردم حساب می‌کنم. من روی این حساب می‌کنم که فیلم واضح و گویا باشد و با در نظر گرفتن این موضوع، خودم را به سمت غرب کشاندم و راه افتادم تا این فیلم را در یوتا بسازم.

کاستنر سپس توضیح داد که چرا فیلم را در این بخش آمریکا ساخته است. او گفت: وقتی از یوتا عبور می‌کنید، جادو است ولی کار برای ما آسان نبود. چیزهایی که در سایر ایالت‌ها راحت وجود دارد، اینجا نبود ... اما من به نوعی تصمیم هوشمندانه تجاری را کنار گذاشتم و به فکر این نبودم که هزینه کمتری بکنم. تولید بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در یوتا بیشتر هزینه برداشت و بیش از ۵۰۰ نفر را در طول فیلمبرداری به کار گرفت. ما بر ایالت تاثیر گذاشتیم، اما دولت بر من تاثیر گذاشت.

کاستنر گفت هر چه بیشتر شروع به فکر کردن به آن کردم، بیشتر متوجه شدم که رویاها، رفتن به غرب، همیشه آن بیرون هستند؛ در «افق» و برای همین این اسم را انتخاب کردم.

وی در توضیح گفت: همه همیشه به دنبال چیزی هستند؛ حتی امروز، در روابطی که داریم و کار می‌کنیم در جست وجوی چیزی هستیم. دنبال خانه هستیم، دنبال هوای تازه هستیم و تاریخ ۲۰۰ ساله ما در سراسر این کشور همین بوده است.

کاستنر همچنین به بی‌عدالتی‌هایی که این فیلم حماسی به آنها پرداخته، اشاره کرد و به‌ویژه به دوران جنگ داخلی تاکید کرد و یادآور شد که آن را نشانه‌ کشورش می خواند که هر جور به آن نگاه کنیم، باز معنی‌اش از دست دادن زندگی است.

وی گفت: این‌ها مسایلی است که هنوز حل نکرده‌ایم، همچنان در تلاش هستیم تا به عنوان یک ملت با آنها کنار بیاییم؛ اما این‌ها غرب را در یک چشم به هم زدن نابود کرد.

کاستنر که در ژانر وسترن یا کابوی تجریه زیادی دارد، یادآوری کرد سعی ندارد با فیلم جدیدش چرخ را دوباره اختراع کند.

وی ادامه داد: به دنبال این نیستم که رکورد بزنم یا درس تاریخ بسازم. من فقط از یک راه به فیلم‌ها نگاه می‌کنم؛ دنبال اکشن می‌روم و به درگیری مسلحانه می‌رسم اما شاید به روش دیگری به آنجا برسم. غرب مکانی واقعی با مسایل واقعی است.

وی درباره اهدافی که از ساخت این فیلم داشت گفت: می‌خواهم دختر کوچکم ببیند مادربزرگ بزرگ، بزرگ و بزرگش چه چیزی را پشت سر گذاشته است.

ولی در مقیاس بزرگ‌تر کاستنر امیدوار است که این سفر ارزش پول تماشاگران سینما را داشته باشد.

وی ادامه داد: قدیمی‌ترین نوع قصه گفتن حرفه‌ای، نشستن در اطراف آتش است. همه ما می‌خواهیم یک صدای خوب بشنویم و نمی‌خواهیم کسی وقت ما را تلف کند. من امیدوارم وقت شما را تلف نکنم، ۴ فیلم درست کردم و مایلم همه ما با آن‌ها سفرها کنیم و سعی کنیم درک بالایی از اولین سفر داشته باشیم. دومی قبلا فیلمبرداری شده است. من دوباره به سمت غرب می‌روم، سنگی را در سربالایی هل می‌دهم و سعی می‌کنم سنگ سوم را بالا ببرم و فیلم را بسازم.

کاستنر گفت: در زندگی به شدت راضی هستم که خدا به من اجازه داد تا این ۲ مورد اول را انجام دهم. حداقلش این است که به غرب رفتم.

  • 18
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش