چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۳۰ - ۲۴ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۵۷۱۷
رادیو و تلویزیون

تاریخ ظهور رادیو در ایران

رادیو,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

 گزارشی از تاریخ ظهور رادیو در ایران؛ همه گیری رادیو یکی از مهم ترین گام های بشر در قرن گذشته بود و بی تردید تا زمانی که صدا باقی بماند، رادیوها هم حیات خواهندداشت.

 

بشر چند قدم بلند در طول حیاتش برداشته است؛ ساخت رادیو یکی از آن هاست. با این جعبه شگفت انگیز، انسان برای اولین بار توانست بدون واسطه و بلافاصله، پیام و صدای خود را به دورترین نقاط بفرستد. ارسال اخبار از قید زمان رها شد و سرنوشت میلیون ها نفر از مردم جهان با اختراع آن تغییر کرد.

 

وسیله ای که گمان می رفت باعث از بین رفتن رسانه های مکتوب می شود و با آمدن تلویزیون دیگر جایی در خانه های مردم نخواهدشد، خیلی وقت است که یک سده از حضور موفقش در زندگی بشر را رد کرده و با سهل تر شدن ایجاد ایستگاه های رادیویی اینترنتی، نه تنها از اهمیت آن کاسته نشده، بلکه حالا به نظر می رسد تا زمانی که صدا باشد، رادیو به عنوان سیستم یک طرف انتقال پیام باقی خواهدماند.

 

 

اولین رادیو در ایران

هر نسلی در ایران یک خاطره جمعی با رادیو دارد. از «شنوندگان عزیز توجه فرمایید، خونین شهر، شهر خون، آزاد شد» تا جمله معروف «این جا لندن است و اکنون ساعت دقیقا دوازده نیمه شب است» که از رادیو بی بی سی پخش شد و پیام رمز آغاز کودتای ۲۸ مرداد بود و از لندن مخابره شد تا برای همیشه سرنوشت مردم ایران را تغییر دهد.

 

رادیو تهران با پیام محمدرضا پهلوی در مقام ولیعهد و احمد متین دفتری، نخست وزیر وقت، افتتاح شد. در منابع تاریخی مشخص نیست اولین جمله ای که چهارم اردیبهشت ۱۳۱۹ از رادیوی تازه تاسیس تهران پخش شد، چه بود. علاوه بر آن در مورد اولین گوینده هم اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی از خانم «طوسی حائری» نوه آیت الله حائری مازندرانی به عنوان اولین گوینده رادیو در ایران نام می برند و برخی نام «قدسی رهبری» را مطرح می کنند که گفته شده در روز افتتاح رادیو، گویندگی مراسم افتتاحیه را برعهده داشته است.

 

 

با این حال نام هایی که راه اندازی اولین رادیو را برعهده داشتند، جذابند؛ سعید نفیسی، ملک الشعرای بهار، محمد حجازی (ملقب به مطیع الدوله)، عبدالرحمن فرامرزی، حسینقلی مستعان، ابوالقاسم پاینده، ابوالقاسم اعتصام زاده و مشفق همدانی نام هایی بودند که در بخش های مختلف رادیو تهران فعالیت می کردند.

 

رادیو تهران در محل فعلی باغ موزه قصر (زندان قصر سابق) شکل گرفته بود. در شروع کار، ساختمان رادیو در دو طبقه بود؛ طبقه اول آن شامل اتاق انتظار و دستگاه های فرستنده و تقویت کننده بود طبقه دوم دیوارهای سیمانی داشت و تبدیل به استودیو شده بود. بعدها ساختمان فعلی رادیو در میدان ارگ تبدیل به استودیوی پخش اخبار شد و رادیو گسترش پیدا کرد تا این که در دهه سی رادیو ایران پایه گذاری و از رادیو تهران جدا شد.

 

تسخیر جهان به وسیله جعبه جادویی

در فیلم «سخنرانی پادشاه» که به وقایع دهه بیست میلادی در انگلستان می پردازد؛ دیالوگی از پادشاه بریتانیا وجود دارد. این دیالوگ می تواند بازتاب دهنده جایگاهی باشد که قرار بود رادیو کسب کند؛ پادشاه پیش از سخنرانی برای مردم کشورش، مستاصل به میکروفن نگاه می کند و می گوید: «حالا باید با این وسیله بر مردم سلطنت کرد.» رادیو که آمد، قرن بیستم وارد عصر گام های بلند شده بود.

 

اختراع چراغ های الکتریکی، اتومبیل و هواپیما قدم های دیگری بودند که بشر در ابتدای سده بیستم برداشته بود. حالا رادیو آمده بود که خبرها از روزنامه های جلو بزنند و اهالی موسیقی، نوایشان را بی واسطه به مخاطبان برسانند. نمایشنامه های رادیویی، گروه های تئاتر را به تکاپو وادار کرده بودند و آدمیان مانند اجدادشان شب ها جای این که به دور آتش حلقه بزنند و قصه های جادوگر قبیله را بشوند، دور این جعبه جادویی می نشستند و با دهان باز به صدای آدم های داخل جعبه گوش می دادند.

 

پیش از این که گولیلمو مارکونی، اختراع رادیو را به نام خود ثبت کند، چند نفر دیگر از فیزیکدانان کشف کرده بودند که امواج رادیویی می تواند تا دوردست ها برود؛ اما این مارکونی بود که در سال ۱۸۹۶ اولین ایستگاه تلگرافی بدون سیم را به کمک امواج الکترونیکی نمایش داد و سال بعد یک ارتباط بی سیم بین دو کشتی جنگی در یک مسافت دوازده کیلومتری ایجاد کرد و بالاخره در اولین سال قرن بیستم اختراعش را کامل کرد و توانست علائم بی سیم را به آن سوی اقیانوس بفرستد. حداقل باید دو دهه طول می کشید تا رادیو به خانه های مردم عادی برسد. با این حال از همان ابتدا مردم از اختراع رادیو چنان به وجد آمده بودند که خواستار پخش صدای انسان از رادیو شدند.

 

سازندگان رادیو باید فکر بهتری می کردند و به همین منظور در سال ۱۹۰۶ یک فیزیکدان امریکایی لامپ سه الکترونی را اختراع کرد که برای رادیو الکتریسیته قابل استفاده بود. بعد ساخت لامپ های قوی تر شروع شد و تحول بزرگی در زمینه دستگاه های الکترونیکی به وجود آوردند.

 

در سال ۱۹۱۰ برای اولین بار صدای موسیقی و آواز اپرای متروپولیتن نیویورک در سراسر امریکای شمالی شنیده شد. وقوع جنگ جهانی دوم و تقویت بی سیم باعث شد وقتی در سال ۱۹۱۸ جنگ به پایان خود رسید، امکان ساخت دستگاه های ارزان پخش رادیو برای اغنیا فراهم شد و رادیو جای خود را به عنوان جدیدترین وسیله ارتباط جمعی میان مردم باز کرد و رفته رفته از امریکا و اروپا به آسیا و آفریقا رسید.

 

در آغاز جنگ جهانی دوم مردم بسیاری از کشورهای دنیا می توانستند اخبار جنگ را بشنوند؛ مانند مردم ایران که در میدان توپخانه می ایستادند و به صدای رادیو تهران گوش می دادند که از بلندگوهای بزرگ میدان پخش می شد.

 

در ابتدای جنگ جهانی دوم با وجود این که ایران اعلام بی طرفی کرده بود، همه می دانستند رضاشاه به آلمان تمایل دارد. رادیوهای آلمانی هم بیشتر از ساخته های دیگر کشورها در بازار تهران دیده می شد. بالاخره جنگ جهانی بود و تحولات دنیا هم آن قدر برای مردم جذاب بود که همه دلشان می خواست در خانه شان رادیو داشته باشند.

 

گران بودن رادیو چنان بود که تنها قشر خاصی می توانستند صاحب این جعبه جادویی شوند و برای همین تنها اشراف و اعیان رادیو داشتند. تا سال ۱۳۲۴ در تهران فقط هفت مغازه بودند که رادیو می فروختند. رادیوهای آن زمان بسیار گران بودند؛ رادیوهای برقی و چوبی بزرگ آلمانی حدود ۲۰۰۰ تومان و ۱۵۰۰ تومان و برخی از آن ها ۱۰۰۰ تومان قیمت داشتند که در آن زمان مبلغ بسیار زیادی بود. به اضافه این که هر کس که رادیو می خرید باید به شهربانی مراجعه می کرد و یک عکس و جواز از آن ها می گرفت و سپس فروشنده رادیو به منزل خریدار می رفت و دستگاه را نصب می کرد.

 

 

این در حالی بود که در برخی خانه ها که برق نداشتند و به خصوص در شهرستان ها از رادیوی باتری دار استفاده می شد. باتری های این رادیوها بزرگ بود و در خارج از جعبه رادیو قرار می گرفت و پس از خالی شدن باید دوباره شارژ می شد. همه مردم توانایی خرید رادیوهای گران را نداشتند، برای همین ترتیبی داده شده بود که در میدان بزرگ توپخانه، چند بلندگوی قوی نصب شود تا مردم بتوانند برنامه های رادیو را بشنوند.

 

تاج الملوک آیرملو، همسر رضا پهلوی، در خاطرات خود آورده است: «من یادم هست مردم تهران آنقدر به هیتلر علاقه داشتند که در میدان توپخانه جمع می شدند تا از رادیو به سخنرانی های هیتلر گوشش کنند. در آن موقع اکثر مردم رادیو نداشتند؛ ایستگاه رادیو در خیابان بی سیم پهلوی (سیدخندان) تاسیس شده و روزی یک ساعت برنامه رادیویی زنده پخش می کرد.

 

از بی سیم پهلوی به میدان توپخانه چند بلندگو گذاشته بودند تا مردم اخبار رادیو را بشنوند. مردم هر وقت خبر پیروزی قوای هیتلر را می شنیدند از ته دل برای آلمانی ها هورا می کشیدند.»

 

در سال های بعد رادیوهایی وارد شد که با باتری خشک کار می کرد. این رادیوها را با باتری آن وارد می کردند که مشهورترین آن «آندریا» نام داشت. بعدها رادیوی ترانزیستوری آمد که باعث شد قیمت رادیو کاهش یابد و خانواده های بیشتری بتوانند به برنامه های آن گوش کنند.

 

البته فقط رادیو تهران نبود که برنامه های فارسی پخش می کرد. رادیو برلن شبکه فارسی زبان آلمان بود که برای ایرانیان پخش می شد. بهرام شاهرخ، مجری معروف رادیو برلن را اغلب ایرانی ها می شناختند. رادیوی فارسی بی بی سی هم هشتم دی ۱۳۱۹، اوایل جنگ جهانی دوم و برای رقابت با رادیو برلن راه اندازی شد و برنامه های خود را بر افزایش نفوذ سیاست های انگلیس در جنگ متمرکز کرد.

 

اولین گوینده رادیوی بی بی سی فارسی حسن موقر بالیوزی بود که صدای او هم برای ایرانیان آن عصر آشنا بود. یکی از دلایل توجه مردم ایران به رادیوهای فارسی بیگانه خلا دو ساله رادیوی تهران پس از تبعید رضاشاه در سال ۱۳۲۰ بود. با تبعید رضاشاه و آغاز سلطنت پسرش، متفقین که کنترل کشور را برعهده داشتند، دستور تعطیلی رادیو تهران را داده بودند. هر چند در سال ۱۳۲۲ رادیو تهران با تمرکز بر موسیقی راه اندازی شد.

 

دوره درخشان موسیقی رادیویی

پیش از آن که رادیو راهش را به خانه های مردم باز کند، گوش کردن به موسیقی تنها از طریق گرامافون ممکن بود. با تاسیس رادیو تهران، ترانه های خوانندگان بر زبان مردم کوچه و بازار روان شد. علاقه به صدای «قمر» به عنوان اولین زنی که صدایش از رادیو پخش شد، مرهون همین اتفاق بود.

 

ادیب خوانساری هم اولین خواننده مرد در رادیو بود. جدا از این خوانندگان، نوازندگان و موسیقیدانان بزرگی هم کارشان را در رادیو عرضه کردند و توانستند موسیقی ایرانی را چند پرده بالاتر ببرند.

 

استادانی چون ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، مهدی خالدی، مرتضی نی داوود، علی تجویدی و جوانانی مانند همایون خرم، سلیقه موسیقایی مردم ایران را ارتقا دادند.

 

هنگامی که رادیوی تهران آغاز به کار کرد، بخش موسیقی رادیو به عهده کمیسیونی گذاشته شد که جزو تشکیلات سازمان پروش افکار بود. البته پس از تشکیل اداره تبلیغات امور هنری موسیقی نیز به اداره موسیقی کشور سپرده شد که مطابق آن موسیقی ایرانی توسط هیئت نوازندگان و موسیقی اروپایی به وسیله ارکستری از استادان و هنرجویان هنرستان عالی موسیقی تهیه می شد و غیر از این دو قسمت، بقیه ساعات پخش موسیقی با صفحه برگزار می شد.

 

ابراهیم آژنگ در سال ۱۳۱۹ سمت معاونت اداره موسیقی کشور را به عهده داشت و تمرینات گروه موسیقی رادیو به عهده او بود. نوازندگان و خوانندگان رادیو چند ساعت قبل از اجرای زنده برنامه در اداره موسیقی کشور حاضر می شدند و زیر نظر ابراهیم آژنگ به تمرینی موسیقی می پرداختند. او در این تمرینات علاوه بر رهبری ارکستر، تنظیم قطعات موسیقی ایرانی برای ارکستر و خوانندگان را نیز به عهده داشت.

 

اولین هیئت ارکستر عبارت بودند از نامی ترین نوازندگان آن زمان: ابوالحسن صبا، (رییس ارکستر)، ابراهیم منصوری و مهدی خالدی (نوازنده ویولن)، مرتضی نی داوود و موسی معروفی و عبدالحسین شهنازی (تار)، حبیب سماعی (سنتور)، مرتضی محجوبی و جواد معروفی (پیانو) و حسین تهرانی (ضرب).

 

از آذر ۱۳۳۰ ارکستری به نام ارکستر نوین تشکیل شد که رهبری آن را استاد علینقی وزیری بر عهده داشت و اولین ارکستری بود که آهنگ های موسیقی ایرانی را با هارمونی اجرا می کرد. خواننده آن هم عبدالعلی وزیری بود. این ارکستر آهنگ های بی آواز نیز اجرا می کرد. خواننده آن هم عبدالعلی وزیری بود. این ارکستر آهنگ های بی آواز نیز اجرا می کرد.

 

این تجربه موفق باعث شد تا پایه موفق ترین برنامه موسیقی در تاریخ رادیوی ایران، یعنی برنامه «گلها» شکل بگیرد. در میانه دهه سی، اولین برنامه گلها از رادیو تهران پخش شد و به مدت بیست و دو سال و تا پیروزی انقلاب در قالب صدها برنامه پخش شد. برنامه ای که با تکیه بر غنای ادبیات منظوم ایرانی و شعرای بزرگ پارسی، پلی زیبا میان ادبیات و موسیقی ساخت و شعرهای شاعران نامی را بر زبان میلیون ها نفر روان کرد.

 

از دل برنامه گلها نسل درخشانی از موسیقیدانان، نوازندگان و خوانندگان ایرانی از جمله محمدرضا شجریان متولد شدند و گروه موسیقی رادیو، محفلی برای بروز توانایی جوانانی شد که موسیقی سنتی ایرانی را به اعلا درجه خود رساندند.

 

رادیوی انقلابی

وقوع انقلاب اسلامی باعث شد دوره تازه ای در حیات رادیو رقم بخورد. احمد کسیلا در آن بلبشوی روز ۲۲ بهمن۵۷ و در حالی که بسیاری از کارکنان رادیو و تلویزیون ملی ایران در اعتصاب بودند به همان ساختمان رادیو در پل سیدخندان رفت و گفت: «این جا تهران است. صدای راستین ملت ایران. صدای انقلاب» و چند ساعت بعد در غروب همان روز که پیروزی انقلاب قطعی شد، جمشید عدیلی پشت میکروفن رفت و گفت: «این صدای انقلاب ایران است.» و پیروزی قطعی انقلاب و عصر تازه رادیو را اعلام کرد. رادیویی که برای اولین بار ترانه «محمد (ص)» را که بعدها به نام «وحدت» مشهور شد با صدای فرهاد مهراد پخش کرد.

 

طوفان انقلاب و مخالفت با مظاهر موسیقی که به طاغوتی مشهور شده بود، باعث شد حداقل تا دو دهه پخش ترانه های پاپ از رادیو ممنوع شود. با این حال رادیو در دهه شصت و در حالی که کشور درگیر جنگی ویرانگر با عراق بود، به منبع اصلی کسب خبر مردم مبدل شد. ساعات محدود پخش برنامه از تلویزیون باعث شد دو شبکه سراسری رادیو تبدیل به مونس بسیاری از خانواده هایی شود که فرزندان خود را راهی جبهه و جنگ کرده بودند.

 

در ابتدای همین دهه بود که یکی از خاطره انگیزترین روزهای رادیو در روز آزادسازی خرمشهر رقم خورد: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید، شنوندگان عزیز توجه فرمایید، خونین شهر، شهر خون، آزاد شد.»

 

آینده رادیو

در حال حاضر ده ها شبکه رادیویی سراسری و محلی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شود؛ رادیوهایی تخصصی و متناسب با نیاز مخاطبان گوناگون. دایره تولید برنامه های رادیویی به هیچ عنوان با سه دهه پیش قابل مقایسه نیست. این در حالی است که رادیو هم رقیبی قدرتمند به نام پادکست و شبکه های رادیویی اینترنتی پیدا کرده. حالا هر کسی با اندک امکاناتی می تواند در خانه یا محل کارش اقدام به ضبط برنامه های صوتی کند و در فضای اینترنت منتشر کند. این رقابت باعث شده شبکه های رادیویی رسمی نیز تلاش کنند و برای عقب نماندن از قافله نیاز مخاطبان خود، به هر آنچه مجاز است، دست بزنند.

 

برای مردم ایران که گفته می شود میراث شفاهی و شنیداری خود را بیش از مکتوبات ارج می نهند، رادیو رسانه ای شریف است که میلیون ها مشتری روزانه دارد و نوای پخش شده از صدها ایستگاه رادیویی در روز، هر کسی را برای دقایقی مهمان برنامه هایی می سازد که از استودیوهای گرم و عایق شده، به هزاران کیلومتر دورتر ساطع می شود.

حالا نظریه پردازان رسانه های جمعی با ملاحظه بیشتری درباره آینده رادیو فلسفه می بافند و کمتر اندیشمندی است که با صراحت و قطعیت اعلام کند در آینده رادیو جایی نخواهدداشت. گو این که تا زمانی که صدا هست، رادیو هم باقی خواهدماند.

 

در اینده ای نزدیک شما هرکجا که باشید لیست برنامه های رادیویی قابل دریافت را بر تلفن های همراه خود خواهیدداشت و تنها نام برنامه را انتخاب می کنید و نیازی به دانستن فرکانس و کانال رادیوی نخواهیدداشت. آینده هرجور که باشد و حتی آن گونه که داستان های آخرالزامانی و فیلم های سینمایی بدبینانه نشان می دهند، اگر تمام تمدن بشری با جنگ های هسته ای و برخورد سیارک ها با زمین نابود شود، همچنان کسانی هستند که در اتاق های عایق صدا، برای شما برنامه ضبط و پخش خواهندکرد؛ گویی تنها رادیو است که می ماند.

 

هفته نامه کرگدن 

 

 

  • 9
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش