سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۱۵:۴۱ - ۲۹ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۶۹۴۲
رادیو و تلویزیون

مهران غفوریان: آنقدر لاغر نمی‌شوم که دیگر به من نقش ندهند!

مهران غفوریان در برنامه یکِ یک,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
مهران غفوریان که همراه مادرش مهمان برنامه نوروزی شبکه یک شده بود، با ایجاد فضای مفرح و شادی که برای مخاطبان ساخت، خودش را همدرد مردم کرمانشاه توصیف کرد و درباره بیماری و رژیم و تصمیم برای پدر شدن سخن گفت.

به گزارش ایسنا، سیدعلی ضیاء در سومین شب از اجرای ویژه برنامه تحویل سال شبکه یک سیما، میزبان مهران غفوریان و مادر او در برنامه «یکِ یک» بود.

 

غفوریان در ابتدا درباره شرایط جسمی خود توضیح داد: باید قدری شرایط فعلی را تحمل کنم تا بتوانم در آینده مفصلم را تعویض کنم. هرقدر دیرتر جراحی کنم بهتر است. وزنم هم دارد پایین می آید و در رژیم سنگینی هستم. ۱۲۲ کیلو بودم و طی یک ماه و نیم ۱۱۴ کیلو شدم. البته آنقدر لاغر نمی شوم که دیگر به من نقش ندهند!

 

وی با بیان اینکه ناهار را ملایم می‌خورم و شام هم سالاد می خورم، در پاسخ به اینکه اگر لاغر شوید ممکن است به شما کمتر نقش بدهند، گفت: آنقدر که لاغر نمی‌شوم! من اصولا چاق هستم!

 

این بازیگر همچنین گفت: از خدا می‌خواهم سال ۱۳۹۷ مملو از سلامتی، عاقبت به‌خیری، وضع اقتصادی خوب، عزت و همه چیزای خوب برای همه ایرانیان عزیز باشد.

 

مهران غفوریان در برنامه یکِ یک,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

غفوریان در پاسخ به ضیائ درباره پدر شدن گفت: حالا که شب عید است و سال دیگر خدا بخواهد، چشم، پدر می‌شوم! اتفاقا بچه‌های همه رفقایم امسال به دنیا آمدند. اخیرا چهار صبح به بیمارستان رفتیم و همسرم لباس کوچکی را که از کربلا آورده بود به پسر دوست عزیزم احسان هدیه داد.

 

 

وی در حالی که بغض کرده بود، خطاب به مردم کرمانشاه گفت: به خدا قسم ما با شما غم خوردیم، به امام حسین (ع) نگویید اینها در تهران هستند و نمی دانند ما چه می کشیم. به امام حسین همه ما دلمان درد آمد و می دانیم عزیزانتان را از دست دادید. به هر حال مشیت الهی بوده و ان شاءالله دیگر غم نبینید و سال جدید برایتان مملو از شادی باشد. الهی قربان همه‌تان که سر پل ذهاب و کرمانشاه هستید بروم.

 

 

این بازیگر در بخش دیگری از حرفهایش درباره رضا صادقی نیز اظهار کرد: رضا صادقی یک دختر دارد که الهی قربانش بروم. من آن پشت استودیو دیدم که وقتی پدرش می‌خواند، او هم با پدر می‌خواند. من همه آهنگهای رضا صادقی را دوست دارم؛ از جمله وایسا دنیا، من می‌خوام پیاده بشم، حرف دل خیلی ها بود.

 

غفوریان در واکنش به شنیدن این موضوع که محسن مسلمان در «یک یک» آواز خوانده است هم گفت: محسن که اکثرا گل می‌زند!

 

مادرش نیز درباره کودکی غفوریان گفت: مهران بچگی‌ها شیطان بود. اینکه می‌گویند بچه از دیوار راست بالا می‌رود، درباره مهران صدق می‌کرد. من را در دوران حاملگی ۲۰ روز بستری کردند تا رژیم بدهند تا مهران در شکم من لاغر شود اما فقط پوست او شل شده بود و ژنتیکی چاق بود و ۶ کیلویی به دنیا آمد.

 

مهران غفوریان در برنامه یکِ یک,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

در ادامه غفوریان درباره رسانه‌ای شدن خواستگاری‌اش توضیح داد: برنامه «گلخانه» پخش می‌شد و در برنامه اعلام کرده بودند که امشب خواستگاری من است. ما هم خیلی رسمی نشسته بودیم که به من زنگ زدند و ناگهان روی آنتن زنده آمدم و گفتم که بله را گرفتم.

 

«یکِ یک» با اجرا و تهیه‌کنندگی سیدعلی ضیاء، از ۲۶ اسفند هر شب حوالی ساعت ۲۳:۳۰ تا ۲ بامداد روی آنتن شبکه یک سیما رفت و امروز هم از ساعت ۱۲:۳۰ تا ساعت ۲۱ به صورت زنده روی آنتن خواهد بود.

 

مهران غفوریان فیلم سینمایی می‌سازد/ وعده تولید «زیر آسمان شهر ۴»

به گزارش مهر، سیدعلی ضیا در سومین شب از اجرای ویژه برنامه تحویل سال، میزبان مهران غفوریان و مادر او در برنامه «یکِ یک» بود.

 

غفوریان در بخشی از این برنامه با اشاره به ساخت یک فیلم سینمایی بیان کرد: قرار است یک فیلم سینمایی بسازم و حدود هشت ماه است در حال نگارش فیلمنامه ای با محمدرضا آرین هستیم. بعد از فیلم کمال تبریزی که با پایان تعطیلات نوروز کلید می خورد و من هم جزو بازیگرانش هستم وارد تولید فیلم خودم می شوم. فیلمی که قرار است بسازم کمدی است و همه را می خنداند.

 

مهران غفوریان در برنامه یکِ یک,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

کارگردان سه گانه «زیر آسمان شهر» در پاسخ به اینکه سری چهارم این سریال را چه زمانی می سازد، توضیح داد: مهران مهام که قرار است تهیه کنندگی سری چهارم این سریال را بر عهده داشته باشد به من گفته که قولی داده که رسانه ای هم شده است و مردم هم دوست دارند زودتر این سریال ساخته شود. من هم دوباره می گویم سری جدید «زیر آسمان شهر» را به تهیه کنندگی مهران مهام می سازم و رضا عطاران هم مشاور پروژه است.

 

غفوریان تاکید کرد: جلساتی هم برای ساخت سریال با رضا عطاران داشتیم اما بعد او سر پروژه «نهنگ عنبر۲» رفت و ما هم نمی توانستیم تیم خوبی برای نویسنده ها جمع کنیم بنابراین کار به بعد موکول شد.

 

بازیگر «ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا» درباره این فیلم هم گفت: عبدالرضا کاهانی فیلمی ساخته که توقیف است و امیدوارم مشکلات آن حل بشود.

 

 

  • 10
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش