یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۲۳ - ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۶۱۸۳۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

نوید محمدزاده: درباره ممنوع‌الکاری هیچ چیزی به صورت رسمی به من اعلام نشده/ در حال بازی در سریال «آکتور» هستم

نوید محمدزاده,ممنوع الکاری نوید محمدزاده
نوید محمدزاده بازیگر سینما که پس از حواشی جشنواره فیلم کن، در رسانه‌ها و فضای مجازی حضور کمرنگی داشت، سرانجام برخلاف برخی پیش‌بینی‌ها در جشنواره فیلم «ونیز» برای نمایش فیلم «شب،داخلی، دیوار» به کارگردانی وحید جلیلوند حاضر شد.

به گزارش ایسنا، این بازیگر سینمای ایران در نشست خبری فیلم «شب، داخلی، دیوار» که نخستین نمایش جهانی خود را در بخش رقابتی هفتاد و نهمین جشنواره فیلم ونیز تجربه می‌کند، با همراهی برادران جلیلوند و دایانا حبیبی بازیگران اصلی این فیلم حاضر شد.

نوید محمدزاده در پاسخ به سوالی که آیا برای ادامه فعالیت در سینمای ایران با مشکلی مواجه است یا خیر توضیح داد که هیچ چیز به صورت رسمی به او اعلام نشده و در حال حاضر مشغول بازی در سریال «آکتور» ساخته نیما جاویدی است. (این بازیگر در پی انتشار برخی عکس‌ها با همسرش و برخی اظهارنظرها در جشنواره کن با واکنش‌های در داخل کشور مواجه شده بود و اخباری غیر رسمی مبنی بر ممنوع الکار بدونش منتشر شده بود.)

او در بخش دیگری از این نشست، درباره احساسش پس از خواندن فیلمنامه و این که برای شکل گرفتن شخصیت و ارائه آن به بهترین شکل در فیلم « شب، داخلی، دیوار»( که نقش یک نابینا را بازی می‌کند)، چه کارهایی انجام داده است، خاطرنشان کرد: فیلمنامه را که خواندم فوق‌العاده بود؛ همیشه فکر می‌کنم، وقتی چنین فیلمی با چنین فضای متفاوت و چنین کاراکتری _که نمونه‌اش را در سینمای ایران نداریم _ فرصت بازی در آن برایم پیش آمده، باعث افتخارم است.

نوید محمدزاده که یک بار جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره فیلم ونیز برای «بدون تاریخ، بدون امضاء» گرفته است، یادآور شد: من و دایانا حبیبی (بازیگر زن فیلم شب، داخلی، دیوار) هر کدام قوانین مختلفی در پیش تولید و فیلمبرداری داشتیم. من طی دو ماه نزدیک به ۱۷ کیلو کم کم کردم که این وزن را در هفت ماه با رژیم سخت نگه داشتم، چون فیزیکی که در ذهن وحید (جلیلوند) بود بسیار اهمیت داشت. تمرینات ندیدنِ زیادی در پیش تولید داشتم و با شروع فیلمبرداری من تنها یک بار لوکیشن فیلمبرداری را دیدم و بعد از آن دو ماه در خانه با وضعیت شخصیت علی، لوکیشن را مثل خانه خودم می‌دانستم.

بازیگر «متری شش و نیم» ادامه داد: تجربه (شب، داخلی، دیوار) بی‌نظیر بود و فکر می‌کنم بعد از این فیلم؛ خانواده، دوستان و کسی که دوست داشتم را در زندگی بهتر می‌بینم و به نوید (محمدزاده) حقیقی بیشتر نزدیک شدم. این یک سفر فوق‌العاده و معنوی برای من بودم. خوشحالم که این اتفاق افتاد و این نقش فراتر از بحث سینما و بازیگری بود.

نوید محمدزاده خطاب به برادران جلیلوند (کارگردان و تهیه‌کننده) گفت: خیلی ممنونم که این فرصت را داشتم که در این فیلم بازی کنم و از همه گروه تشکر می کنم چون یک قانون سکوت برای من وجود داشت. من وقتی به صحنه فیلمبرداری می‌آمدم، نباید متوجه می‌شدم دوربین‌ کجاست و یا عوامل کجا هستن و همه کمک کردن که این اتفاقات بی‌افتد. 

نوید محمدزاده,ممنوع الکاری نوید محمدزاده

این بازیگر همچنین در بخش دیگری از سخنانش در جشنواره فیلم ونیز یادآور شد: وقتی برای اولین بار فیلم را در دفتر دیدم، برای یکی دو ساعت سکوت داشتم و بعد به همراه همسرم (فرشته حسینی) به کوچه رفتم و ناگهان شروع به گریه کردم. همسرم پرسید چه احساسی داری؟ و من گفتم تمام رویایی که از روز ورودم به سینما داشتم در این فیلم به واقعیت تبدیل شده است. خیلی خوشحالم که بخشی از این فیلم بودم.

دایانا حبیبی نیز درباره حضورش در فیلم «شب، داخلی، دیوار» توضیح داد: من فیلمنامه را تاکنون نخوانده‌ام و فقط یک بار آن را گوش دادم. من در دفتر آقای جلیلوند کار می‌کردم و ایشان مرا برای بازی در نقش "لیلا" انتخاب کرد و گفت دیگر نباید اینجا کار کنی! و باید بروی و لیلا را زندگی کنی، بدون حقوق و باید کاری در طبقه زن بازیگر قصه پیدا کنی و تنها منبع درآمدت نیز همین باشد.

او یادآور شد: شروع به کارگری کردم و تنها اجازه داشتم پولی را که خودم درمی‌آورم، خرج کنم. محل زندگی‌ام تغییر کرد، روابطم با دوستان و خانواده قطع شد و حالا دیگر دوستان جدید از این طبقه دارم. آقای جلیلوند کاملا تمام ویژگی‌ها شخصیت لیلا را می‌دانست اما از من خواست خودم به این شخصیت برسم بنابراین من از نوع لباس پوشیدن تا عطر لیلا را خودم پیدا کردم و حتی بچه‌ام را نیز باید خودم پیدا می‌کردم که فرآیند بسیار طولانی داشت. 

بازیگر «شب، داخلی، دیوار» گفت: اول نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده اما کم کم آن را پذیرفتم و به آن خو گرفتم. این که چطور به این نقش رسیدم با کمک و راهنمایی استادم آقای جلیلوند بود. 

وحید جلیوند نیز در این نشست حاضر بود و به برخی سوالات خبرنگاران حاضر پاسخ داد.

نوید محمدزاده,ممنوع الکاری نوید محمدزاده

cinemadaily.net
  • 11
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش