دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۲۱ - ۲۰ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۴۶۴۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

همه می‌خواهند طنازی کنم!

امیرنوری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
امیر نوری از کودکی و در حالی که فقط ۹ سال داشت، کارش را در عرصه بازیگری شروع کرد، اما با بازی در سریال‌های «یادداشت‌های کودکی» و بعد از آن در «بدون شرح» در میان مخاطبان چهره شد.

ویژگی بارز نوری در بازی‌هایش، طنازی اوست که نقشش را برای مخاطب شیرین و دلپسند می‌کند. نوری این روزها مجموعه تلویزیونی «سفر در خانه» را روی آنتن دارد که هر شب ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه از شبکه نسیم پخش می‌شود. او در این مجموعه نقش بهزاد، فرزند سوم یک خانواده را بازی می‌کند.

 

او بازی در سریال‌هایی همچون از یاد رفته، محله گل و بلبل، معراجی‌ها، موج و صخره، بیدارباش، خانه‌ای روی تپه و... را در کارنامه دارد. 

 

به همین بهانه با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

شما در هر اثری که بازی می‌کنید، حتی اگر نقش‌تان جدی هم باشد، باز رگه‌های طنز را می‌توان در نقش‌آفرینی‌تان رصد کرد. این اتفاق در سریال سفر در خانه هم افتاده است. این علاقه‌مندی خودتان است یا کارگردانان از شما می‌خواهند نقش‌تان را این‌گونه بازی کنید؟

اصولا چیزی را بازی می‌کنم که از من می‌خواهند. این طور نیست که همیشه نقش طنز بازی کرده باشم. مثلا نقشم در سریال «از یاد رفته» فریدون حسن‌پور جدی بود، حتی ایشان از من خواسته بود که طنازی نکنم و دوست نداشت که در دیالوگ‌هایم لحن طنز داشته باشم.

 

با این‌حال همه کارها شبیه هم نیستند. به‌عنوان نمونه، آقای ده‌نمکی از من می‌خواست که نقشم را با طنازی، شیرین و بانمک بازی کنم. در سریال تلویزیونی سفر در خانه هم خواستند که نقشم را شیرین و طنز بازی کنم و روز اول چنین موردی به من تاکید شد.

 

در سریال سفر در خانه نقش بهزاد، فرزند سوم خانواده را بازی می‌کنید که خیلی هم بذله‌گو است. چه مقدار از این طنازی‌ها بداهه خودتان بود؟

موقعیت‌ها و دیالوگ‌های طنز از ابتدا در فیلمنامه بود و من هنگام اجرا سعی کردم آن را به‌درستی بازی کنم. از ابتدا قرار بر این بود که بازیگران در موقعیت‌های طنز قرار بگیرند و بهزاد هم بخش شوخی و تکیه‌کلام‌های بامزه را به عهده داشته باشد.

 

پس طنز کلامی بهزاد به خواسته کارگردان بود؟

بله، کاملا به خواسته نویسنده و کارگردان سریال سفر در خانه بود.

 

شخصا طنز کلامی را بیشتر دوست دارید یا طنز موقعیت را؟

طنز موقعیت معیارهایی دارد و اگر ریزه‌کاری‌هایش را درست اجرا نکنیم، مسلما به کار لطمه می‌خورد. در طنز موقعیت، متن، بازیگر، نوع دکوپاژ و فیلمبرداری خیلی تاثیرگذار است. به‌عنوان مثال، وقتی در یکی از سکانس‌های سریال در یخچال را باز می‌کنم یک لحظه چهره‌ام خوشحال می‌شود.

 

طبیعی است اگر ریزه‌کاری در بازی‌ام نباشد یا زاویه فیلمبرداری درست انتخاب نشده نباشد، مسلما بیننده را به خنده نمی‌اندازد. یا وقتی که تصویربرداریلانگ شات انجام می‌شود باید بازی‌ام درشت‌تر باشد تا طنز صحنه خوب دربیاید. آقای پورشیرازی و خانم مقانلو هم سعی کردند در دیالوگ‌ها یا واکنش‌هایشان در صحنه‌های مختلف به طنز موقعیت سریال کمک کنند.

 

شما تا به امروز نقش‌های طنز زیادی بازی کرده‌اید، نگران به تکرار افتادن نیستید؟

(با خنده) خانم به تکرار افتاده‌ام! دیگر کار از نگرانی گذشته است.

 

برای برطرف شدن این تکرار، راهکاری ندارید؟

راستش این مشکلی است که قابل حل نیست.کارگردانان نقش‌های طنز پیشنهاد می‌کنند و می‌خواهند طنازی کنم و من هم تکرار می‌شوم. البته به نظرم تکرار چیز بدی نیست. زندگی هم تکرار است!

 

وقتی تکرار بدون نوآوری باشد، طبیعی است که خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود.

ببینید در تکرار نشدن یک نقش طنز، فیلمنامه و پارتنر هم اهمیت دارد. نمی‌شود با من قرارداد ببندند و بخواهند که نقشم را طنز بازی کنم، اما برای این‌که به تکرار نیفتم این کار را انجام ندهم. البته گاهی هم پیش می‌آید نقشم جدی باشد. به عنوان نمونه با سریال جدید فریدون حسن‌پور به نام «مرد» قرارداد بسته‌ام که نقشم جدی است و شوخی هم ندارد.

 

در فیلم سینمایی «ناردون» هم نقشم جدی بود یا در سریال «موج و صخره». همان‌طور که گفتم همه چیز زندگی تکرار است. به‌عنوان مثال شما هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوید، صبحانه می‌خورید. پس چون تکرار است باید بگویید که ما غذا نمی‌خوریم؟!

 

ولی ما می‌توانیم هر روز یک نوع صبحانه نخوریم.

درست است، اما نان در صبحانه تکرار می‌شود.

 

اما در نان هم تنوع وجود دارد؟

حق با شماست. من هم منکر تکرار نیستم، اما سعی می‌کنم در هر یک از نقش‌های طنزم تفاوت‌هایی وجود داشته باشد، ولی من چه نقش دزد را بازی کنم، چه قاچاق فروش را در مجموع امیر نوری هستم.

 

نقش بهزاد چه ویژگی‌هایی داشت که قبول کردید ایفایش کنید؟

زمانی که آقای مسعودی فیلمنامه را می‌نوشت از قبل با هم صحبت‌هایی کرده بودیم. قصه را خیلی دوست داشتم، زیرا از همه سریال‌های خوب طنز مثل بزنگاه، خوش رکاب، بدون شرح، کوچه اقاقیا و... یک چیزی داشت. البته مردم باید قضاوت کنند که ما در کارمان چقدر موفق بوده‌ایم.

 

شخصا علاقه‌مند هستید نقش طنز بازی کنید یا جدی؟

جدی بازی کردن راحت‌تر و اجرای نقش هم ساده‌تر است. طنز سختی‌های خودش را دارد و نیازمند مهارت خاصی است. مثلا من ممکن است یک جوک تعریف کنم اما کسی نخندد، ولی یک نفر دیگر همان جوک را بگوید و همه بخندند. به همین دلیل نقش طنز هم سخت است و هم نیازمند رعایت ریزه‌کاری‌هایی. همه چیز باید درست سر جایش قرار بگیرد تا مخاطب را بخنداند.

 

اشاره کردید قرار است در سریال مرد به کارگردانی حسن پور بازی کنید. در این مجموعه چه نقشی را دارید؟

نقش سرایدار یک مدرسه شبانه‌روزی را بازی می‌کنم. بیشتر از این هم نمی‌توانم درباره نقشم توضیح بدهم.

 

 

 

jamejamonline.ir
  • 14
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش