یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۲:۱۵ - ۰۴ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۱۲۵۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

مجید مظفری: صمدی دغدغه همه همکارانش را داشت/ دوستانش با او درددل می‌کردند و او امین‌شان بود

مجید مظفری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
مجید مظفری که در فیلم سینمایی «ساوالان» تجربه همکاری با زنده‌یاد یدالله صمدی را داشته، علاوه بر بازی برای این کارگردان پیشکسوت تهیه‌کننده یکی از تله‌فیلم‌های او نیز بوده است.

به گزارش خبرآنلاین، آشنایی مجید مظفری با مرحوم یدالله صمدی به سال ۱۳۶۸ یعنی زمانیکه فیلم سینمایی «ساوالان» ساخته شد برمی‌گردد، این بازیگر سینما و تلویزیون که در آن زمان سنین جوانی‌اش را پشت سر می‌گذاشت درباره شکل گرفتن همکاری‌اش با یدالله صمدی در فیلم سینمایی «ساوالان» به خبرآنلاین گفت: «همکاری بسیار شیرینی را در فیلم «ساوالان» با آقای صمدی تجربه کردم و شاید آنقدر خاطرات خوبی از این همکاری در خاطر دارم که مرگ ایشان برایم غیر قابل باور است.»

 

او ادامه داد: «البته به جز فیلم سینمایی «ساوالان» که من برایشان بازی کردم، در یک تله‌فیلم هم که من تهیه‌کنندگی‌اش را بر عهده داشتم و ایشان آن را کارگردانی کردند با هم تجربه مشترک همکاری داشتیم.»

 

مظفری درباره آشنایی‌اش با صمدی نیز بیان کرد: «از لحظه‌ای که من با ایشان آشنا شدم که البته به سال‌های خیلی دور برمی‌گردد متوجه شدم که آقای صمدی بسیار انسان شریفی است و بی‌اندازه دل صافی دارد. من کمتر کسی را با چنین ویژگی‌هایی دیدم. ایشان بسیار به فکر دوستان و اطرافیانشان بودند و هوای همه را داشتند.»

 

این بازیگر درباره ارتباطش با یدالله صمدی گفت: «من نمی‌دانستم که ایشان مریض و در بستر بیماری هستند، دو سه روز پیش خبر بیماری‌شان را شنیدم و متوجه شدم که برای ادامه درمان به شیراز رفتند و آنجا زندگی می‌کنند. من چون سر کار هستم و برنامه‌هایم مشخص نبود در این فکر بودم که در دو سه روز آینده فرصتی پیدا کردم به شیراز بروم و ایشان را ببینم اما متاسفانه این اتفاق افتاد و  ایشان با وجود اینکه سن زیادی نداشتند به دلیل بیماری کبد فوت کردند.»

 

«ساوالان» از فیلم‌های ماندگار مرحوم صمدی بوده، مظفری درباره این فیلم و خاطراتش از پشت صحنه آن می‌گوید: «یدالله بسیار مرد پرانرژی بود و با همه خیلی صمیمی رفتار می‌کرد، من کمتر عصبانیت ایشان را می‌دیدم و همیشه با آرامش به فکر کارش بود. من یادم می‌آید یک شب ساعت ۲ نیمه شب بود که دیدم ایشان در سالن هتل مشغول قدم زدن هستند، جلو رفتم و پرسیدم مسئله‌ای پیش آمده که نمی‌خوابی؟ و ایشان گفتند قرار است فردا صبح حسن هدایت که طراح صحنه فیلم بود برای فیلمش به روسیه سفر کند، آقای هدایت هم چون طراح صحنه و لباس و دکورهای ما بودند آقای صمدی به خاطر حس مسئولیت و دغدغه‌ای که نسبت که کار و فیلمشان داشتند فکر می‌کردند که در نبود ایشان چه کسی را انتخاب کنند تا یک نفر دیگر از تهران بیاید. ممکن بود دو سه روز کار لنگ بماند و همین باعث شده بود فکر آقای صمدی مشغول شود. با هم صحبت کردیم و قرار شد با هم این کار را انجام دهیم.»

 

مجید مظفری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بازیگر فیلم‌های سینمایی «مسافران» و «جنگ نفتکش‌ها» ادامه داد: «آقای صمدی تمام دقت و وقت‌شان را برای این کار گذاشتند و من هم به همراه ایشان صبح زود بیدار می‌شدم و زودتر سر صحنه می‌رفتم تا همه چیز را آماده کنیم. او از هیچ کاری ابایی نداشت و به معنای واقعی هم خستگی‌ناپذیر بود.»

 

مظفری در ادامه صحبت‌هایش درباره ویژگی‌های این کارگردان پیشکسوت اظهار کرد: «واقعا این را از صمیم قلبم می‌گویم، یکی از ویژگی‌های پررنگ اخلاقی ایشان این بود که به فکر همه همکارانشان بودند و دلشان برای آنها می‌تپید. من به چشم خودم دیده بودم که اگر کسی گرفتاری داشت و به ایشان می‌گفت و یا از طریقی به گوش ایشان می رسید مطمئنا آقای صمدی تا آنجاییکه می‌توانست گرفتاری‌اش را حل می‌کرد. یکی از ویژگی‌های دیگری که داشتند هم این بود که من هیچ موقع ندیدم پشت سر کسی حرف بزنند یا بد کسی را بخواهند و از کسی انتقاد کنند. همیشه سرش به کار خودش بود و در نهایت دقت در حوزه کاری‌اش فعالیت می کرد.»

 

او افزود: «یادم می‌آید وقتی ایشان به عنوان رئیس خانه سینما انتخاب شدند، من به ایشان گفتم یدی جان این کار را قبول نکن چون این شغل و این پست باعث می‌شود تو از سینما و کار و تخصص خودت دور شوی، او در پاسخ به این حرف من گفت: «تو خبر نداری که بچه‌ها چقدر گرفتار هستند.» این جمله اوج نگرانی و دغدغه یک فرد با آن موقعیت برای دوستان و همکارانش است. یدالله، انسان امینی برای دوستانش بود و اگر کسی برایش درددل می‌کرد و مشکلاتش را می‌گفت مطمئن بود که جایی درز پیدا نمی‌کند و برعکس اگر او خودش کمکی هم از دستش برمی‌آمد به هیچ عنوان از کسی دریغ نمی‌کرد.»

 

بازیگر «ساوالان» در پایان صحبت‌هایش یادآور شد: «من واقعا از شنیدن خبر فوت ایشان بسیار متاثر و متاسف شدم و درگذشت ایشان را به خانواده محترم و همکاران سینمایی و جامعه هنری تسلیت می‌گویم.»

 

 

  • 9
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش