جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۴۰ - ۲۴ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۶۳۷۵
فیلم و سینمای ایران

سینا کیان‌پور

مستند «اینستاگرامر» تصویری واقعی از زیر پوست صفحات مجازی را نشان می دهد

مستند اینستاگرامر,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

«اینستاگرامر» به کسی گفته می‌شود که شهرتش را تنها از اینستاگرام دارد و خارج از این شبکه اجتماعی فرد شناخته شده‌ای نیست. اینستاگرامرها اما به‌دلیل دنبال‌کنندگان زیادی که دارند در قامت سلبریتی‌ها ظاهر می‌شوند، میان کاربران خود بشدت محبوب می‌شوند و روی آنها تأثیرگذار هستند به طوری که مخاطب در زندگی حقیقی خود نیز پیرو و دنباله رو سلبریتی مجازی خود خواهد بود. حال آنکه ممکن است این افراد هیچ وجهه شناخته‌ شده‌ و قابل اعتنایی در دنیای واقعی نداشته باشند. داستان اینستاگرامرها موضوعی است که سینا کیان‌پور در اولین تجربه بلند کارگردانی‌اش به آن پرداخته است. این مستند با همین عنوان یعنی «اینستاگرامر» این روزها در گروه هنر و تجربه در حال اکران است. به همین بهانه با او گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

 

ذهنیتی که پیش از تماشای فیلم وجود دارد این است که قرار است در «اینستاگرامر» با افرادی آشنا شویم که بدون داشتن امتیازات مثبت تنها به واسطه حواشی ایجاد شده در فضای اینستاگرام مطرح شده‌اند اما نه تنها از این افراد بلکه از سلبریتی‌ها و چهره‌های سرشناس هنر و ورزش هم فاصله گرفته‌اید. دلیلش چیست؟

آنچه امروز در اینستاگرام تجربه می‌کنیم نوعی شهرت جدید و بی‌سابقه است؛ شهرت در فضای مجازی در دیگر کشورها سابقه دارد اما ما ایرانی‌ها این اتفاق را با اینستاگرام و تا حدودی با توییتر تجربه کردیم. از ابتدا تصمیم داشتم سراغ افرادی بروم که به واسطه این رسانه جدید مشهور شده‌اند.

سلبریتی‌های فعال در فضای مجازی شهرتشان را از رسانه‌های سنتی کسب کرده‌اند و به واسطه همین شهرت تعداد دنبال‌کنندگان آنها زیاد است بخصوص اینکه در این رسانه فارغ از محدودیت‌های رسانه‌های رسمی فضای آزادانه‌تری دارند. گروه مدنظر من اما افرادی بودند که تنها به خاطر فعالیت در اینستاگرام به شهرت رسیده‌اند.

 

سوژه‌های این فیلم جزو چهره‌های موجه این فضا هستند. چرا سراغ آدم‌هایی نرفتید که اتفاقاً به خاطر حاشیه‌های شان جذابیت بیشتری دارند.

قصد من پرداختن به افرادی بود که دلیل منطقی برای شهرت‌شان پیدا نمی‌کنم. شهرت برای آدم‌هایی که در اینستاگرام شاخ و شانه می‌کشند یا ویدئوهای سخیف می‌سازند تا حدودی قابل درک است چون موضوعات سخیف همیشه در کشور ما طرفدار دارد اما برای من علت مشهور شدن افراد به خاطر انتشار تعدادی عکس خیلی عادی روزمره در اینستاگرام، سؤال بود.

 

به پاسخ سؤال تان رسیدید؟

نه واقعاً، حتی خود شخصیت‌ها هم علت آن را نمی‌دانستند و دلیل واضحی نداشتند که چرا یکسری آدم آنها را فالو می‌کند. در گفت‌وگوهای شخصی‌تری که داشتیم برخی اشاره می‌کردند که با ۴ تا عکس از سفرها و کافه‌گردی‌ها آنقدر شناخته شده‌اند که آدم‌ها در مواجهه با آنها اعلام می‌کنند که جزو طرفدارانشان هستند و... برای خودشان هم عجیب و دلایل آن نامشخص بود. اگرچه به پاسخی روشن نرسیدم اما اگر موفق شده باشیم که طرح سؤال هم کنم، خوشحال‌کننده است.

 

چطور آنها را پیدا کردید و اعتمادشان را جلب کردید تا رو به دوربین حتی درباره بخش‌های پنهان زندگیشان که برای دنبال کنندگان و طرفدارانشان سؤال بی‌جواب بوده، صحبت کنند؟

خودم در اینستاگرام فعال هستم و می‎دیدم که این آدم‌ها و صفحاتشان چطور به واسطه فالو یا لایک دیگران دائم تکرار می‌شود. در دوره تحقیق فیلم یکی یکی آنها را پیدا کردم و در نهایت به آدم‌های جدید رسیدم. یکی از کارهایی که مستندساز می‌کند همین جلب اعتماد و رفتار صادقانه با سوژه است؛ اینکه طرف مقابل اطمینان کند که هدف شما تخریب او نیست. شاید بهترین راهکار این است که در جریان باشند که قرار است چه اتفاقی در فیلم بیفتد.

 

اینستاگرامرهای دیگری هم بودند که به خاطر ممیزی سراغ‌شان نرفته باشید یا مجبور به حذف‌شان شده باشید.

فیلم روی پرده حدود ۲۰ دقیقه از نسخه به نمایش درآمده در سینما حقیقت کوتاه‌تر شده است یک شخصیت دیگر هم بود که به دلیل طولانی شدن فیلم و تکراری شدن بحث‌ها در تدوین نهایی قیچی خورد. از چند نفر هم فیلمبرداری کردیم که چون قصه‌هایشان به دیگر کاراکترها نمی‌چسبید کنار گذاشتیم‌شان.

 

به نظر می‌رسد رویکرد شما به شبکه‌های اجتماعی و اینستاگرام در این مستند بیشتر فرصت‌سازی و وجه تجاری‌سازی آن است تا آسیب‌شناسی، موافقید؟

چیزی که برای خود من سؤال شده بود شهرت جدید بی‌دلیل یا با دلایل خیلی سست بود. دوست داشتم به دل ماجرا بروم و ببینم زیر پوست این صفحات مجازی چه اتفاقی می‌افتد که حتی دنبال کننده‌ها از آن بی‌خبرند. دوست داشتم آن جهان را نشان بدهم و خیلی به این فکر نکردم که در جایگاه یک کارشناس آسیب‌هایش را بررسی کنم یا فرصت‌های آن را. فارغ از آسیب‌شناسانه یا فرصت‌شناسانه بودن این رویکرد، سؤالم این بود که چطور یک اپلیکیشن روابط و حتی سرنوشت آدم‌ها را تغییر می‌دهد. آسیب‌شناسی یا فرصت شناسی جایش در دانشگاه است.

 

حتی از صحبت های آذر مبنی بر اینکه فعالیت در اینستاگرام او را از فضای قبلی‌اش (که به تعبیر خود، خواندن چندین سوره قرآن قبل از خواب بود) دور کرده و تصمیم دارد صفحه‌اش را ببندد یا صحبت‌های آرش که با وجود فالوورهای زیاد از سال ۹۳ تصمیم گرفته صفحه‌اش را به روزرسانی نکند، گذرا رد شده‌اید.

 

درباره آرش نکته دراماتیکی که برای من داشت این بود که پسری که یک روز اینقدر فعال بوده و اولین اینستامیت را در ایران برگزار کرده الآن زاویه دید مخالف دارد. احساس می‌کردم سراغ این آدم باید رفت یا سراغ مادری که با وجود داشتن سه نوه این همه درگیر این فضاست. اگر خانم ماهی صفت نمی‌گفت که از این فضا دلزده است باز هم برای من شخصیت جالبی بود چون از نسل دیگری می‌آید و با چیزی درگیر است که در نسل امروز رایج است.

 

چرا در دوره پژوهش سراغ استادان علوم ارتباطات و جامعه‌شناسی نرفتید؟ شاید برای رسیدن به سؤالی که در ذهن‌تان بود جواب روشن‌تری پیدا می‌کردید.

زاویه دید علمی و آسیب‌شناسانه‌ای به این ماجرا نداشتم. دوست داشتم مستند جذابیت‌های خودش را داشته باشد و به لحاظ جذابیت به فیلم داستانی تنه بزند، دلم نمی‌خواست دید پژوهشی و آسیب‌شناسانه وارد فیلم شود.

ممکن است شما بگویید برای تحقیق‌های خودم به کار می‌آمد اما حقیقتش این است که آن موقع به این ماجرا فکر نکردم البته از مشورت های یکی از اساتید روانشناسی استفاده کردم تا از انگیزه‌های شخصی این افراد برای دیده شدن در فضای مجازی شناخت پیدا کنم.

 

با وجود این برخی معتقدند که «اینستاگرامر» بیش از اینکه وامدار سینمای مستند باشد پژوهش اجتماعی تصویری است، دیدگاه شما در این باره چیست؟

اگر افرادی برای پژوهش شان به این فیلم مراجعه کنند باعث خوشحالی است چون احتمالاً حرفی برای گفتن دارد که پیش از این کسی درباره آن صحبت نکرده اما خودم همیشه دوست داشتم جذابیت‌های سینمایی فیلم بیشتر باشد. دغدغه‌ام این بود که مخاطب تا آخر پای فیلم بنشیند.

 

به نظر خودتان این مستند تاریخ مصرف دارد یا  با وجود به روز شدن فناوری‌ها هم می‌توان در آینده به آن رجوع کرد؟

شاید برای ۱۵ سال بعد کاربردی نداشته باشد اما یک دوره از روابط ما را ثبت کرده و احتمالاً اگر چند سال بعد به آن نگاه کنیم برای عده‌ای نوع روابط ما در شبکه‌های اجتماعی در سال‌های اولیه ورود آن به کشور جالب به نظر برسد یا اینکه چطور یک اپلیکیشن تمام زندگی یک آدم را درگیر خود کرده است.

 

پیش از مصاحبه درباره ضعف اطلاع‌رسانی در خصوص اکران این مستند صحبت کردیم چرا از فرصت شناخت این افراد و معرفی مستند در فضای اینستاگرامشان استفاده نکردید؟

یکی دو نفرشان به صورت محدود کمک کردند ولی خودم خیلی علاقه ندارم که از آدم‌های فیلم برای تبلیغات استفاده کنم شاید به این خاطر که معتقدم فیلم براساس استعدادهای قائم به ذات باید جای خود را بین مخاطب پیدا کند. شاید به نوعی لجبازی به نظر برسد.

 

از اکران فیلم راضی هستید؟ تصور می‌کردید اولین تجربه کاریتان اگرچه به صورت محدود در گروه هنر و تجربه اکران شود؟

زمان ساخت فیلم به هیچ جا امید نداشتم ، می‌دانستم فرصت‌هایی مثل جشنواره سینما حقیقت یا هنر و تجربه وجود دارد اما هیچ امیدی به آنها نداشتم. بر این اساس امروز راضی‌ام چون نهایت یک اتفاق خوب برای آثار مستند اکران در گروه هنر و تجربه است که «اینستاگرامر» به آن رسیده است.

فروش اتفاق خوشحال‌کننده‌ای است اما مستندساز از همان شروع کار می‌داند که ساخت مستند منفعت مالی ندارد. دوست دارم اگر فیلم حرفی برای گفتن دارد براساس قابلیت‌هایش دیده شود و بتواند مسیر را برای ساخت فیلم‌های بعدی‌ام هموار کند این اتفاق مهم‌تر از عدد و رقم فروش است.

 

برای کار بعدی‌تان هم اقدام کرده‌اید؟

کار بعدی! (با خنده) داغ دل من را نسبت به مبحث تهیه کننده در سینمای مستند تازه کردید. ایده‌هایی برای فیلم بعدی دارم اما همچنان درگیر تهیه‌کننده هستم اما به هر جا که مراجعه کردم به در بسته خوردم. دیگر توان مالی اینکه خودم تهیه‌کننده کار باشم را هم ندارم.

 

با این شرایط این لجبازی شما برای معرفی و تبلیغ نشدن فیلم‌تان توسط اینستاگرامرها عجیب است، بخصوص اینکه فیلم نگاه همدلانه‌ای با این افراد دارد.

دلم نمی‌خواهد این حجم تبلیغات بیرون بزند و احیاناً اگر ذره‌ای نگاه منتقدانه‌ به این افراد در «اینستاگرامر» وجود دارد زیر سؤال برود. فیدبکی که از افراد می‌گیرم خیلی متفاوت است برخی می‌گویند دمت گرم حال این آدم‌ها را گرفتی و خرابشان کردی در حالی که به واقع قصد چنین کاری را نداشتم و از آن پرهیز کردم. عده‌ای هم بر این باورند که فیلم همدلانه‌ای بود و برای افراد حاضر در مستند تبلیغ شد که من این نگاه را هم قبول ندارم اتفاقاً تمام تلاش من این بود که به این ماجرا جهت ندهم.

 

برداشت شخصی تان از گفت‌وگو با این آدم‌ها چه بود؟

پیش از شروع ساخت کمی نگاه از بالا به پایین داشتم و ارزش و احترامی چندانی برای کار آنها قائل نبودم اما حُسنی که تحقیق و گفت‌وگو با این افراد داشت این بود که توانستم خودم را جای آنها قرار بدهم و درکشان کنم.

فارغ از اطلاعاتی که به دست آوردم «من» بعد از تحقیق با «من» قبل از تحقیق تفاوت داشت. توانستم تا حدودی خودم را در جهان این آدمها قرار بدهم و از این زاویه دید، فیلم را ادامه بدهم. امروز با این آدم‌ها همدل‌تر هستم و بدون قضاوت و زاویه دید مشخصی فقط مشاهده‌شان می‌کنم؛ یعنی آن نگاه بی‌رحمانه ابتدایی کمی تعدیل شده است.

 

نرگس عاشوری

 

 

iran-newspaper.com
  • 19
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش