یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۰۹ - ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۳۰۰۷۸۷
رادیو و تلویزیون

روایت مرجانه گلچین از تیغ سانسور در تلویزیون/ به من می‌گویند اسم «شهرزاد» را نبر!

مرجانه گلچین,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
مرجانه گلچین در مورد سانسور در سریال های صداوسیما صحبت کرد.

مرجانه گلچین با انتقاد از شرایط ساخت سریال‌های تلویزیونی گفت: در ساخت سریال‌های طنز ما دائما فکر می‌کنیم به یکی برمی‌خورد. باید کمدی بسازیم اما نه با حرفه نه با منصب نه با صنف؛ با هیچ چیز نباید شوخی کنیم.

به گزارش ایسنا، این بازیگر که این روزها هم سریال «بزنگاه» رضا عطاران با بازی او در حال پخش از آی‌فیلم است در نقد سریال‌های سال‌های اخیر تلویزیون گفت: وقتی قصه از بطن جامعه باشد، مخاطب می‌تواند با آن همگام شود. فاصله عجیب و غریب سریال‌ها با اتفاقات روز دنیا باعث می‌شود مردم این‌ها را باور نکنند. با این وضع هر کدام از ما بازیگران کمدی یک چراغ جادو داریم. مخصوصا برای بازیگران زن کمدی بازی کردن خیلی سخت‌تر و محدودیت‌ها زیاد است.

او با طرح این پرسش که «آیا بازیگری که به بدسلیقه‌ترین شکل ممکن گریم شده و لباس پوشیده است، اعتماد به نفس جلوی دوربین رفتن را دارد؟ »، تصریح کرد: اگر قرار است ظاهر من خنده ایجاد کند که دیگر من نباید اسم خودم را بازیگر بگذارم. من باید بتوانم در شرایطی که برایم ایجاد می‌شود به بهترین شکل ممکن و در تمیزی آن چرک را نشان دهم.

گلچین افزود: در ساخت سریال‌های طنز ما دائما فکر می‌کنیم به یکی برمی‌خورد. باید کمدی بسازیم اما نه با حرفه نه با منصب نه با صنف؛ با هیچ چیز نباید شوخی کنیم. قرار است با هیچ چیز شوخی نکنیم اما کمدین شویم. از مسائل روز نگوییم، از فقر نگوییم، از نداشته‌های پشت دوربین هم نگوییم. وقتی از سر و ته و میان یک کار کنده می‌شود، دیگر سریال نیست و ارتباطات بهم می‌ریزد.  

به گفته او وقتی برای ساخت یک سریال، فکری که در ذهن نویسنده است در مرحله نوشتن چندین بار تغییر می‌کند بعد در زمان تصویربرداری هم ناظر قسمت‌هایی را حذف می‌کند بعد در مونتاژ هم تغییراتی ایجاد می‌شود. من از این کار نمی‌توانم دفاع کنم چون آنچه که در تصویر تلویزیون می‌بینم چیزی نیست که من در فیلم‌نامه خوانده‌ام. شما کاری را از من می‌بینید که اصل ماجرا نیست و این کار نه سلیقه ماست و نه دست ماست. 

او در ادامه تصریح کرد: چیزی را روی تصویر می‌بینیم که با زندگی‌های واقعی‌مان زمین تا آسمان فاصله دارد بر عکس سریال‌های گذشته که واقعی و دلی بودند برای همین هم به دل می‌نشستند. الان انگار فقط می‌خواهیم آنتن را پر کنیم. برای صحنه و لباس و انتخاب بازیگر بودجه به اندازه کافی در نظر گرفته نمی‌شود و سعی می‌کنند بازیگران ارزان‌تر را بیاورند. 

مرجانه گلچین,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

او افزود: متاسفانه در خیلی از کارهای کمدی ما، فقط برای اینکه بتوانند خنده ایجاد کنند پناه می‌برند به چیزهایی که غیراخلاقی است در صورتی که یک کمدی فاخر نیازی ندارد به حاشیه بپردازد. می‌توان به مسائل روز پرداخت که در عین غم‌انگیز بودن خنده به لب می‌آورد. اصلا خصلت کمدی همین است که دردی را به تو می‌دهد که از شدت آن درد خنده‌ات می‌گیرد.

این بازیگر درباره سانسور و تغییر در داستان‌های سریال‌های تلویزیونی، اظهار کرد: همین الان برای اینکه یک دیالوگ که سه سال قبل در سریال «پرگار» گفته شده سانسور نشود من ناچار شدم دوباره صدایم را برای کارگردان بفرستم تا جایگزین شود. با عوض شدن این جمله تمامی اتفاقات مثل دومینو خراب می‌شود. این دیالوگ اتفاقات بعدی داستان را رغم می‌زد و نمی‌دانم با عوض شدن این جمله داستان چه طور پیش برود.

او دلیل تمایل فیلمسازان به عرضه آثار در شبکه نمایش خانگی را اینگونه عنوان کرد: «دلیل اینکه فیلم‌سازان فرار می‌کنند و به سمت رسانه نمایش خانگی می‌روند این است که آنجا دستشان بازتر است. آیا می‌شد سریال «شهرزاد» را در تلویزیون ساخت؟ همان تنوع‌ها باعث می‌شود تا مردم سریال رادنبال کنند. می‌گویند در تلویزیون اسم «شهرزاد» را نیار؛ چرا نباید آورده شود مگر در خارج از کشور ساخته شده است؟

گلچین درباره مجموعه «پرگار» که پخش آن به تازگی از شبکه اول سیما آغاز شده است، گفت: به این سریال نقد وارد است؛ در این مجموعه از اول تا ۳۰ قسمت سریال من را با یک پانچوی سیاه رنگ می‌بینید و نقشم خانمی است که از اروپا آمده است. جذابیت تصویری بخشی از زیبایی کار است. تو را به خدا انقدر بازیگران را زشت و تصنعی نکنید. ما را در خیابان می‌بینند می‌گویند شما که این شکلی نیستید چرا شما را در تصویر آنقدر بد ترکیب می‌کنند. من هنوز به این فکر می‌کنم که در سریال «پرگار» چطور می‌شود خانمی که از اروپا برگشته ۳۰ قسمت با یک لباس باشد. کاش می‌گفتند خودم چند دست لباس می‌بردم و آن وقت می‌نوشتند طراح لباس خود مرجانه گلچین. اکثر فیلم‌هایی هم که می‌بینید خوش آب و رنگ است، بچه‌ها خودشان لباس می‌برند.

  • 23
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش