غصه دارم، نیست حالم روبهراه
روز دوم شد که کیهان نیست، آه
روی دکه حاضرند اکنون کهها
نیست کیهان آه روی دکهها
اشک من گرچه نباشد جنب مشک
میزند در چشمهایم حلقه اشک
گوییا در چشم من رفته زرشک
گونههای من شده رود سرشک
واقعا توقیف شد کیهان چرا
با چه رویی؟ واسه چی؟ کِی؟ هان؟ چرا؟
فارغ از شوخی نباید بود خوش
بود باید دائما توقیفکش
بین کیهان با بقیه فرق نیست
صحبت از فرق جوان با شرق نیست
جامعه، نوروز، خرداد، ابتکار
صبحامروز، آریا، قانون، بهار
شهروند، ابرار، کیهان، اعتماد
روزنامه فارغ از توقیف باد
پس مکن هرگز عوض تعریف را
تا نبخشی منزلت توقیف را
مهدی استاداحمد
- 11
- 4