من و باقی جوانان وطن واقعا از دست مسئولان شاکی هستیم. چرا؟ چون مسئولان حرفهایی میزنند که باعث میشود اولیای ما و بدتر از آن بابای سوفیا بزنند توی سر ما و بگویند ماها دستوپاچلفتی هستیم. مثلا دیروز بابای سوفیا جلوی در و همسایه داشت میزد توی سر من و میگفت جای اینکه همینطوری مثل ژله بیایی سر کوچه ما وایسی که به سوفیا سلام کنی، مثل بعضی از مديران برو پول مردم را بخور و بعد در برو و برای خانوادهات زندگی مرفه بساز.
گفتم: اگر شما محمودرضا خاوری، مدیرعامل بانک ملی، را میگویی که سههزار میلیارد تخورپخور کرد و رفت بغل سلین دیون، در کانادا که باید بگویم همان یکبار بود و خوشبختانه دیگر هیچ مدیر نادرستی نتوانست چنين حركتي بكند. بابای سوفیا میزند توی سر من و میگوید خاکتوسرت.
ببین «شرق» چی نوشته: «سرپرست دادگاههای کیفری یک استان تهران، خبر داده «یکی از متهمان اصلی پرونده مؤسسه مالی و اعتباری «ثامنالحجج» فرار کرده است»». بعد دوباره میزند توی سر من و میگوید: بفرما. تازه ثامنالحجج ۱۲ هزار میلیارد تومان تخورپخور کرده. بعد توی آویزان نمیتوانی پنج میلیون تومان وام بگیری، بیایی با سوفیا ازدواج کنی. واقعا خاکتوسرت. مردم سههزار میلیارد تومان و ۱۲ هزار میلیارد تومان تخورپخور میکنند، بعد خواستگار سوفیای ما، عرضه ندارد پنج میلیون وام بگیرد.
میگویم: خب این کارها خلاف است. گناه دارد. پول بیتالمال است.
بابای سوفیا میگوید: خوبه... خوبه... قیافه محمودرضا خاوری شبیه قفل در بیتالمال است یا تو که اینقدر ژل زدی به موهات؟ تو اصلا قیافهات منشوری است، درحالیکه قیافه محمودرضا خاوری مناسب سریالهای مناسبتی تلویزیون بود.
بعد با این اوصاف تو میفهمی بیتالمال و خلاف چیست یا آنها؟ میخواهم یک چیزی بگویم که بابای سوفیا میگوید اینقدر ورور نکن پسر. تو فقط بلدی حرف بزنی. من یک مدیر نمونه مثل خاوری یا همین یارو که توی ثامنالحجج تخورپخور کرد و بعد در رفت، دلم میخواهد بیاید خواستگار سوفیا باشد؛ یعنی یک مرد و یک مدیر دولتی موفق واقعی.
سؤال فلسفی
سین: سؤال من این است که چرا امثال خاوریها بهراحتی فرار میکنند؟
جمعبندی
سوفیا... عشقم... من دستوپاچلفتیام و نمیتوانم حق ملت را بخورم، برای همین دارم خورده میشوم.
عاشق خوردهشده تو؛ میدون دوم
پوریا عالمی
- 14
- 1