منابع غیررسمی که اصرار دارند رسمی باشند اعلام کردهاند، در زمان حضور رئیسجمهور در استان گیلان یک نفر به سمت ایشان لنگهکفش پرتاب کرده است، تعدادی هم از مخالفان دولت بدون اینکه خبر از کانالهای موثق منتشر شود به آن دامن زده و حتی جوک هم ساختهاند. به همین دلیل تماسی با یکی از دوستانم گرفتم که سالهاست با یکی از روزنامههای دیگر گفتوشنود میکند و فرصتی خواستم تا با بنده نیز حرف بزند.
گفتم: خبر داری سمت روحانی لنگه کفش پرت کردن؟!
گفت: آره، خودم دیدم!
گفتم:مگه تو اونجا بودی؟!
گفت: نه.مگه بیکارم؟
گفتم:پس از کجا دیدی؟!
گفت: از پسر خالهام شنیدم، اون ببینه انگار من دیدم.
گفتم:اما تلویزیون داشت زنده پخش میکرد، همچین چیزی نبود!
گفت: تو هنوز نفهمیدی این پخش زندههای تلویزیون، زنده نیستن؟!
گفتم:مثل گزارش شلوغی بازار موقع گرونیا که مردم با کاپشن توی گرما تردد میکردن؟!
گفت: اون که زنده بود، تا حالا نشده وسط تابستون، یهو لرزت بگیره؟!
گفتم:پس چرا هیچ فیلمی از لنگه کفش خوردن روحانی پخش نشده؟!
گفت: خبر نداری؟! پسر عموم گفت سریع ریختن گوشیای تلفن همراه حضار رو ازشون گرفتن، بعد فیلمها رو با کمک فتوشاپ پاک، تقطیع و همگامسازی کلمات کردن.
گفتم:عجب! یعنی هیچ خبرنگاری همون لحظه فیلم رو توی تلگرام واسه خبرگزاری یا روزنامهاش نفرستاده؟!
گفت: سادهای یا چی؟ خبرنگار کجا بود عزیز من؟! اینا همه آدمای خودشونن! در ثانی، الان کسی دیگه توی تلگرام نیست، خود مدیر تلگرامم عضو سروشه!
گفتم: کسی توی اینستاگرام لایو نمیگرفته از این همایش؟
گفت: نه! بابا مردم خیلی به اینا بیمیل شدن، حجم اینترنتشون رو واسه این چیزا که هدر نمیدن.
گفتم:پس خیالمون راحت باشه که لنگه کفش پرت شده؟
گفت: راحتِ راحت! بیزحمت سر راهت در رو ببند که بدجور سوز میاد، یعنی بوی سوز میاد.
- 15
- 3