در خبرها خواندم که یکی از نمایندگان مظلوم و فقیر و زجرکشیده مجلس که درعین حال تو دل برو و دوستداشتنی هم است، اعلام کرده حقوق هشت میلیون و سیصد هزار تومانی نمایندگی کفاف زندگی ایشان را نمیدهد.باور کنید با شنیدن این خبر همینطوری که به ژاژخایی افتاده بودم و بغض از بصلالنخاعم بیرون زده بود، هقهق کنان گوشی تلفن را برداشتم و به ایشان زنگ زدم و خوشبختانه چون مردممدار و عدالتجو هستند، بلافاصله گوشی تلفن را جواب دادند؛
من: خدا مرگم بده! همین الان خبر رو خوندم، خدایا چرا؟! چرا الان؟! چرا اینجا؟! چرا فقط ماهی هشت میلیون تومن؟!
نماینده: گریه نکن جانم! بالاخره ما سختی میکشیم و با شندرغاز حقوق میسازیم که شما مردم گوگوری موگوری حالشو ببرید!
من: آخه بدبختی اینجاست که ما هم حالشو نمیبریم!
نماینده: یعنی چی؟! ما با ماهی هشت میلیون تومن نمیتونیم زندگی کنیم، شما چرا؟!
من: شما چرا چی؟! ما کلا زندگی رو شیفت دیلیت کردیم، همینطور الکی اون بغل مغلا میپلکیم!
نماینده: آخ آخ آخ! این اصلا خوب نیست پسرم با اون اسم و فامیل عجیبت، شما باید امیدوار باشید به زندگی!
من: متاسفانه ما پذیرفتیم توی شرایط فعلی حجم موتورمون همین قدر میکِشه، تندتر بریم واشر سرسیلندر میسوزونیم.
نماینده: ما شرایطمون از شما هم بدتره، متاسفانه مسئولیت حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم به عهده ماست و این وظیفهایست سنگین!
من: مگه کار نماینده چیزی به جز حل مشکلات مردمه؟!
نماینده: زر مُفت...نه! یعنی زیادهگویی اضافه نکن پسرم! همین حرفها رو زدید که یه عده پررو شدن به خوابیدن ما توی صحن علنی هم گیر میرن دیگه!
من: نمیفهمم! پس شما واسه چی اصلا نماینده شدی؟!
نماینده: که مشکلات اقتصادی خودمون حل شه، قبلا ماهی هشت نیلیون تومن خیلی زیاد بود، آدم راحت چهار سال توی ناز و نعمت زندگی میکرد، الان چی؟! چیکار میکنه این دولت اصلا؟! اه!
- 9
- 5










































