جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۰۴ - ۰۳ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۰۷۴۴
خارج از گود سیاست

مهمترین جنبش تاریخ معاصر ایران

اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,سیاست,جنبش مشروطه

جنبش مشروطه، دگرگونی‌هایی بسیار در ساختار سياسي، فرهنگي و اجتماعي ایران پدید آورد. پیروزی مشروطیت هرچند گشایش‌هایی فرخنده در فضای سیاسی- اجتماعی ایران پدید آورد اما به تندی با گرفتاری‌هایی نو همراه شد.اختلاف‌ها ميان گروه‌هاي مشروطه‌خواه از يك‌سو و شاه و درباريان از دیگر سو، پس از تشكيل مجلس یکم شوراي ملي رفته‌رفته شدت يافت. اين اختلاف‌ها و رویارویی‌ها سرانجام تعطيلي مجلس و قتل بسياري از مشروطه‌خواهان را در پی آورد. مشروطه بدین‌ترتیب با درنگی دو ساله روبه‌رو شد که استبداد صغیر نام گرفت.

 

رویارویی‌های سیاسی و فکری ميان گروه‌هاي گوناگون سياسي اما پس از فتح تهران و بركناري محمدعلي شاه همچنان ادامه یافت. هر گروه در جريان اين درگيري‌ها می‌کوشید با بهره‌گیری از روزنامه، شب‌نامه و اعلاميه، قشرهای گوناگون جامعه را با خود همراه سازد. آنان در اين راه از نسبت‌دادن تهمت‌ها، افتراها و برچسب‌های گوناگون بر مخالفان‌شان دوری نمی‌گزیدند. فحاشی و کاربرد ناسزاها و واژگان زشت گرچه در نثر و شعر فارسی پیشینه داشت و شاعراني چون انوري، عبید زاکانی و ایرج میرزا، هجوهایی تند در سروده‌هایشان در روزگار پیش داشتند اما در اين دوران با توجه به انتشار روزنامه‌هاي فراوان، اين گرایش در ادبيات تاثيرگذارتر و فراگيرتر از پیش شده بود.

 

روزنامه‌هایی که ادبیات نظامی به خود می‌گرفتند

بررسی ادبیات به‌کاررفته در روزنامه‌ها، سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌های سیاسی کنش‌گران پهنه سیاست ایران در جنبش مشروطه، تصویری از چگونگی و شیوه حضور ایرانیان در جریان فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی در تاریخ معاصر ایران می‌توان بنمایاند؛ پدیده‌ای که بر جامعه و مردم نیز می‌توانست اثر گذارده، پیامدهای گوناگون اجتماعی با خود همراه آورد. مهدیقلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) در كتاب «گزارش ايران» در اين‌باره چنين آورده است «عدد روزنامه از حد بيرون رفت، اسامي مهيب به خود مي‌گرفتند، روزنامه حشرات‌الارض هم داشتيم اكثر به هر كس استطاعتي داشت بد مي‌گفتند يا حق‌السكوتي مي‌گرفتند. به روزنامه قناعت نشد، شبنامه از در و ديوار فروريخت. سرلوح شبنامه‌ها از خنجر، طپانچه، كارد و نيزه بود». انتشار اين مطالب، جدا از درستي يا نادرستي اين خبرها، لقب‌ها و استنادها، مي‌تواند گونه‌ای شكاف اجتماعي را نشان‌دهنده باشد كه در پی گسترش ارتباط با مغرب‌زمين در چند دهه رویارویی‌های فکری، سیاسی و فرهنگی شكل گرفته بود. دامنه اين اختلاف‌ها در مواردي به اندازه‌ای بود كه هر دو سو در پی ترور و حذف فيزيكي مخالفان خود برمي‌آمدند. ترور سیدعبدالله بهبهانی به سال ١٣٢٨ قمری و متهم‌شدن حزب دموکرات و مجاهدان حیدرخان عمواوغلی و تقی‌زاده به انجام آن و در برابر، ترور میرزا عبدالرزاق خان همدانی و میرزا علی‌محمد خان تبریزی، خواهرزاده سیدحسن تقی‌زاده که به عنوان کنشگران انقلابی دموکرات شناخته شده بودند، به دست مجاهدان معزالسلطان و نيروهاي اعتدالي، از آن جمله به شمار می‌آیند.

 

خائن‌السلطان؛ منشاء جمیع بدبختی‌ها

ترور میرزا علی‌اصغر خان اتابک (امين‌السلطان)، نخستین قتل مهم سیاسی بود كه پس از مشروطيت رخ داد. محمدعلي شاه قاجار پس از رسیدن به قدرت، امين‌السلطان را براي اداره کارها فراخواند و در ربیع‌الاول ١٣٢٥ به عنوان صدارت عظمای حکومت گمارد. گروهی از مشروطه‌خواهان همچون تقي‌زاده و عمواوغلي، از فعاليت‌هاي امين‌السلطان بسیار ناراضی بودند. تقي‌زاده که در مجلس یکم شورای ملی او را «خائن‌السلطان» ناميده بود، در مقاله‌ای نوشت «اولاد یک وطنی چگونه می‌توانند، ببینند کسی که حقوق وطنشان را به خارجیان فروخته، با استقراضات هنگفت بار دوش دولت را سنگین نموده و اجل انقراض آن را پنجاه سال پیش انداخته، دامن عصمت مادر وطن را از محصول بطن او محروم گذاشته و به گروگان همسایه بخشیده، مملکت را بواسطه سندات مخفی و امتیازات خانه‌برانداز که هنوز هم مکتوم و مستور حجاب بی‌ناموسی و الواث اداره وزارت خارجه است "مِن غیرِ رَسم" به تحت حمایت دولت خارجی داده، کسی که منشاء جمیع بدبختیهای این خاک فلکزده است دوباره قدم به سینه آن مادر مهربان بگذارد. بلی من مدعی آن هستم که خیانتهای میرزا علی‌اصغر به این وطن بدبخت نازنین محبوب عزیز بیچاره خراب ما زیاده از یک "آنسیکلوپیدی" [دانش‌نامه] صد جلدی است ... هر امتياز خارجي را ملاحظه كنيد و تاريخش را به قهقري حساب كنيد به ايام صدارت منحوس او منتهي مي شود ... محمود ندیم پاشای عثمانی آنقدر خیانت به عثمانی نکرد که علی‌اصغر به ایران کرد. فیروزه را به روسها بخشید، چهل و پنج کرور استقراض با آن شرائط انقراض دولت را که نمود؟ قطعات مملکت را به پنجاه ذرع عرض و پنجاه فرسخ طول پاره پاره که زیر آب ثروت ملک بودند، به اجانب که فروخت؟». اين كشمكش‌ها و درگيري‌ها سرانجام به قتل امين‌السلطان انجاميد. قاتل او البته کشته شد اما کاغذی در جیب‌اش به دست آمد که این نوشته را در خود داشت «عباس‌آقا، صراف آذربایجانی، عضو انجمن، فدایی ملت، نمرة ٤١». این ترور در واقع آغازی بر کوشش گروه‌ها و احزاب برای حذف فيزيكي مخالفان در تاریخ معاصر ایران به شمار می‌آمد.

 

اين ميرزا جهانگیر شيرازي لامذهبِ بابي است!

هواداران شاه و دربار، براي رویارویی با مشروطه‌خواهان، آن‌ها را با لقب‌هایی چون لامذهب و بابي مي‌خواندند. گسترش و همه‌گیری چنين لقب‌هایي که بیش ‌از برچسب‌هایی ناروا و سیاسی به شمار می‌آمد و در بسياري موارد اثبات‌شدنی نبود، ميان مردم عادي موجب می‌شود زمينه‌ای مناسب براي سركوب آزادی‌خواهان و مشروطه‌خواهان فراهم آید. حتي پاره‌ای حاكمان محلي به دستاویز انتساب بابي‌گري به دیگران، دارایی‌ها و املاك افراد را مصادره مي‌كردند. از جمله اتهام‌های شيخ فضل‌الله نوري در جريان محاكمه، پس از فتح تهران و پایان‌یافتن دوره استبداد صغیر، اين بود كه مخالفان خود را بابي خوانده است.

 

مهدی ملك‌زاده در كتاب « تاريخ انقلاب مشروطیت ایران» اين كيفرخواست را آورده است «... به ناگاه قسم و عهد را شکسته و به حضرت عبدالعظیم رفتی، کتبا و نطقا چه افترا[ها] که به وکلا نزدی. ... به چه دلیل بی‌دین و دهری خواندی؟ آیا تصور کردی که در قانون انتخابات به‌ عموم اهل ایران دستورالعمل داده شده که هر کس را متدین و امین دانند انتخاب نکنند؟ آیا همه مردم بی‌دین و ایمان بودند که بابی را انتخاب کردند؟ یا سایرین غیر بابی بودند و در میان خود امین را غیر بابی نیافتند؟ یا این که خاصیت دیوارهای بهارستان بود که کسانی که آن‌جا آمده بودند بعد از چند ماه به واسطه پول‌هائی که شما گرفتید بابی شدند؟». میرزا جهانگیر خان شیرازی (صوراسرافیل) در جريان مشروطيت به انجمن‌های سری راه یافت و با همکاری میرزا علی‌اکبر خان قزوینی (دهخدا) روزنامه‌ای به نام «صور اسرافیل» منتشر کرد. مطالبي كه در صور اسرافيل انتشار مي‌يافت با شرايط سياسي و اجتماعي آن دوران چندان سازگار نبود، به گونه‌ای كه نویسندگان آن چندین بار تکفیر شدند و روزنامه به توقیف درآمد. جهانگيرخان با توجه نوشته‌هایی كه در ضديت با برخي درباريان، شاه و روحانیان مخالف مشروطه در صور اسرافيل منتشر مي‌شد، دشمنانی فراوان یافت. او به همين علت پس از بمباران ساختمان مجلس شورای ملی، دستگير شد و در باغ شاه به دار آویخته شد. قهرمان ميرزا سالور (عین‌السلطنه) در کتاب «روزنامه خاطرات عین‌السلطنه» درباره ميرزا جهانگيرخان صوراسرافيل و نشريه‏اش چنين روایت کرده است «اين ميرزا جهانگیر شيرازي يكي از آن لامذهب‌ها است، لا شيء محض. تا به حال دو بار روزنامه‏اش‏ توقيف، سه مرتبه محاكمه شده. اين توقيف و محاكمه هم مثل چوب‌خوردن و تبعيدكردن‌هاي سابق باعث ترقي او شده ... بالاخره موقوف يا توقيف ابدي خواهد شد. يا از مذهب بد مي‏نويسد و يا از علما يا از شاه و محترمين ...

 

از جمعي شنيدم كه ميرزا جهانگير گفته: پنج- شش نسخه روزنامه آنچه ميل دارم، دلم مي‏خواهد و آرزوي خودم هست نوشته، يك مرتبه چاپ و نشر مي‏كنم و خودم هم مخفي مي‏شوم. حالا هم بايد منتظر آنها بود. اول كاري كه روزنامه‏ها كردند بعد از هزار و سيصد سال، دنبال مذهب افتاده و مي‏خواهند مذهب تازه براي ما درست كنند. مثل اينكه همه چيز درست شده، فقط اين يك كار ناقص مانده است».  ... شيخ فضل‌الله نوري در اعتراض به مجلس شورای ملی و مشروطه‌خواهان، به حرم حضرت عبدالعظیم مهاجرت كرد. او با سخنرانی‌ها و انتشار رساله‌ها و لوایح، اندیشه‌های خود را می‌گسترانید. محمد تركمان در كتاب «رسایل، اعلامیه‌ها، مکتوبات و ... شهید شیخ فضل‌الله نوری» بخشي از اين مطالب را گرد آورده است. شیخ در بخشي از سخنان خود درباره با مجلس و احكام شريعت چنين گفته است «ای مسلمانان، کدام عالم است که می‌گوید مجلسی که تخفیف ظلم نماید و در اجرای احکام اسلام کند، بد است و نباید باشد. تمام کلمات راجع است به چند نفر لامذهب بی‌دین آزادی‌طلب که احکام شریعت، قیدی است برای آن‌ها؛ می‌خواهند نگذارند که رسما این مجلس مقید شود به احکام اسلام و اجرای آن؛ هر روزی به بهانه‌ای القای شبهات می‌کنند». سخنان شیخ فضل‌الله نوري به روایت یرواند آبراهاميان در كتاب «ايران بين دو انقلاب» در برانگیختن مردم بسيار تاثيرگذار بود به گونه‌ای كه مردم به هر ره‌گذری که کلاه مدل اروپایی به سر داشت به عنوان «مشروطه‌خواه بی‌دین» هجوم مي‌بردند.

 

شاهی که آزادی‌خواهان را مفسد خواند

محمدعلي شاه قاجار كه در زمان وليعهدي با مشروطه‌خواهان همراهي مي‌كرد، رويه خود را پس از رسيدن به سلطنت دگرگون کرد و مخالفت خود را با مشروطيت، در روز تاج‌گذاری با دعوت‌نكردن نمايندگان مجلس نمایاند. او براي بازگرداندن حكومت استبدادي در پي سركوب مشروطه‌خواهان برآمد و سرانجام با كمك روس‌ها مجلس را به توپ بست. مشروطه‌خواهان و آزادی‌خواهانی چون میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل و ملك‌المتكلمین به دار آویخته و برخي ديگر تبعيد يا زنداني شدند. شاه مستبد قاجار پس از توپ‌بستن مجلس و دست‌گیری مشروطه‌خواهان و اعدام پاره‌ای از آزادی‌خواهان، براي توجيه کار خود با فرستادن تلگرافي، آنان را اشرار و مفسد ناميد و سركوبي آنان را کاری برای رفع هرج‌ومرج، برپایی امنیت در مملکت و آسودگی ملت خواند.

 

او همچنين در تلگراف یادآور شد به منظور برقراري آرامش در كشور، مردم ايران به جز تبريز و مبارزان آن، مورد مرحمت و بخشش ملوكانه خواهند بود «بعد از انفصال مجلس که به اقتضای حفظ نظم مملکت و دفع مفسدین و انجمنها و اشخاص بی‌دین که اسباب عدم آسایش رعیت بود، دولت اقدام نموده وعده فرموده بودیم پس از اعاده نظم و رفع انقلاب و هرج‌ومرج انجمنها و حصول امنیت مملکت و آسودگی ملت، مجلسی که قوانین آن موافق مزاج مملکت و مطابق قانون شریعت حضرت ختمی مرتبت صلوات‌الله علیه و حافظ قوانین عدالت و نشر عدل و داد باشد، منعقد نمائیم که عموم ملت و طبقات رعیت را که ودایع حضرت احدیت هستند، راحت و آسوده فرموده، دست اشرار و مفسدین کوتاه، بیضه مقدسه اسلام را که از اولین فرایض و عقاید ما است، حفظ فرمائیم ... عموم اهالی را مطمئن و امیدوار و مقرر می‌فرمائیم در نوزدهم شهر شوال، مجلس معین را از اشخاص صحیح و متدین مملکت با تفضلات حضرت احدیت و توجهات امام عصر حضرت حجه عجل‌الله فرجه منعقد خواهیم فرمود که به وسیله این مجلس مشروع عدالت نموده اهالی در رفاه قوانین دین حضرت سیدالمرسلین محفوظ و مجری آثار بی نظمی و هرج و مرج انعقاد انجمنها به کلی متروک و معدوم، منظورات قدسی آیات همایون ما مجری، طرق و شوارع منظم، عموم اهالی در ظن رافت و مرحمت ما متنعم، عرض و ناموس اهالی محفوظ، اسباب آسایش ملت از هر جهت فراهم، مقتضیات ترقی وثروت مملکت در ازدیاد و ان‌شاءالله تعالی به خواست خدا و توجهات امام عصر ابواب نیکبختی بر چهره اهالی مفتوح در رفاه باشند ... ولی چون اشرار تبریز به قدری هرزگی و شرارت و خونریزی کرده و شهر را مغشوش و منقلب نموده‌اند و دولت نمی‌تواند از تنبیه اشرار و مفسدین صرفنظر نماید، این است که دستخط می‌شود، تا شهر تبریز منظم و اشرار قلع‌وقمع و اهالی مظلوم آنجا از شر اشرار آسوده شوند و امنیت اعاده ننماید، شهر تبریز از آن حکم مستثنی خواهد بود. ۲۷ شعبان ۱۳۲۶ محمدعلی شاه قاجار».

 

ای كهنه‌پرستِ مستبد!

ده‌ها روزنامه در تهران، مشهد، تبریز و دیگر شهرهای ایران پس از انقلاب مشروطه با توجه به شرايط تازه سياسي و اجتماعي انتشار یافت. روزنامه صور اسرافیل در میان مطبوعات تهران، از نخستین شماره‌ها مواضعی شدید عليه مخالفان مشروطيت به ویژه درباريان و پاره‌ای روحانیان هوادار دربار و مستبدان داشت و به همين علت بارها توقيف شد و نويسندگان‌اش تكفير شدند. این روزنامه در شماره ١٢ در نوشتاري با نام «ظهور جدید»، پاره‌ای از مخالفان مشروطیت را کهنه‌پرست خواند «اگر همه اهل ایران هم با شما آقایان کهنه‌پرست هم عقیده باشند، جمعیت‌تان بالغ بر سی کرور نفر نخواهد شد. سه هزار و یکصد کرور آدم‌های دنیا که تمام با عقاید ما شریکند عن‌قریب، خواه و ناخواه با سیل خیالات خود لوث این اوهام و خرافات مندرسه شما را خواهند شست». شیخ فضل‌الله نوری پس از پايان استبداد محمدعلي شاهي و فتح تهران به دست مجاهدان تبریزی و بختیاری دستگير شد. وي پس از محاكمه در دادگاهی به قضاوت شیخ ابراهیم زنجانی به اعدام محكوم شد.

 

مردمانی بسیار در زمان اجراي حكم حاضر بودند و شعار «زنده‌باد مشروطه» و «مرگ بر مستبدين» سرمي‌دادند. مهدی ملك‌زاده در كتاب«تاريخ انقلاب مشروطیت ایران» در اين‌باره نوشته است «مامورین اجرا، حکم محکمه انقلاب را به حاج شیخ‌فضل‌الله ابلاغ کردند و بلادرنگ او را در میان گرفته و از پله‌های طبقه فوقانی عمارت توپخانه پایین [آوردند] و وارد میدان شدند. سطح میدان، پشت‌بام‌ها، ایوان‌ها، از هزار‌ها نفوس زن و مرد طهران پوشیده شده بود. عده زیادی مجاهد مسلح دو طرفِ راهی که محکوم را به طرف دار هدایت می‌کردند صف کشیده بودند. هیاهو و جنجال برپا بود. صدای «زنده‌باد مشروطه» و «مرگ بر مستبدین» فضای میدان و خیابان‌های اطراف را فراگرفته و برق تفنگ و سرنیزه‌ها در زیر آفتاب گرم تابستان چشم را خیره می‌کرد. محکوم فاصله میانه مجلس و محل اعدام را با خونسردی کامل و متانت طی نموده با کبر سن و پیری، ضعف و ناتوانی از خود نشان نمی‌داد و در دقایق آخر عمر، ثبات و استقامت خود را به ظهور رسانید».

 

ارتجاعي و محافظه‌كار

مجلس شوراي ملي را بزرگ‌ترین دستاورد مشروطیت مي‌توان در شمار آورد. شكل‌گيري مجلس، مسیری تازه در ساختار سیاسی ایران پدید آورد. پیدایش احزاب از پیامدهای شکل‌گیری مجلس شورا و گشایش فضای سیاسی و اجتماعی بود. دو حزب «اجتماعیون عامیون» (دموکرات‌ها) و «اجتماعیون اعتدالیون» (محافظه‌کاران) در دوره دوم مشروطه در پهنه سیاسی ایران پدیدار شدند. هر دو حزب روزنامه‌هايي داشتند كه به آن‌ها اندیشه‌ها و باورهای خود را منتشر کرده، گسترش می‌دادند. اجتماعیون عامیون، نخستین حزب سیاسی بود که کنش‌گرانی سیاسی- اجتماعی همچون سیدحسن تقی‌زاده، حیدر خان عمواوغلی، سلیمان میرزا و سیدرضا مساوات در ایران بنیان گذاردند. ملک‌الشعرای بهار در کتاب «تاریخ مختصر احزاب سياسي در ايران» درباره هدف‌ها و مرام‌نامه این حزب چنین روایت کرده است «دموکرات‌ها که یک بند مرامشان انفکاک کامل قوه سیاسی از قوه روحانی و بند دیگر ایجاد نظام اجباری، تقسیم املاک بین رعایا، قانون منع احتکار، تعلیم اجباری، بانک فلاحتی، ترجیح مالیات غیر مستقیم بر مستقیم و مخالفت با مجلس اعیان ... بود، مورد هجوم علما و گروه انبوهی از رعایا و توده قرار گرفتند. اکثر افراد دموکرات افراد روشنفکر و صاحب قلم بودند. دموکرات‌ها خواستار تغییر در ساختار قدرت و اعلام جمهوری بودند». «ایران نو»، «شفق» و «نوبهار» در دسته روزنامه‌های وابسته به حزب دموكرات جای می‌گرفتند. حزب در اين روزنامه‌ها مخالفان‌اش را با لقب‌هایی چون محافظه‌کار، ارتجاعی، اشراف و اعیان نامیده، از آنان انتقاد می‌کرد. روزنامه «ايران نو » در شماره ٧٩ در سرمقاله‌ای با نام «تودیع» از تصمیم ملك‌الشعراي بهار، صاحب روزنامه برای توقف انتشار نوبهار خبر داد «اینک سال اول نوبهار روزهای آخرین خود را با یک عارض پرچین که از اثر زحمات شبانه‌روزی و تصادفات روزگار غدار به زردی مایل شده است، به ما عرضه می‌دارد ...

 

اینک خستگی به اقصی‌الغایه رسیده و افسردگی دماغ بی‌نهایت شده است. حملات پی‌درپی اجانب به این ورقه ناقابل و یورش‌های ارتجاعیون به تقویت آنان و مظفریت ما در مقابل آن همه هیاهو، اینک یک آسایش مختصری را به ما اجازت می‌دهد». این روزنامه همچنین در شماره ٥٦ به تاريخ ٢ جمادي‌الثاني ١٣٢٩ قمری در انتقاد از اعتدالیون، افكار آنان را ارتجاعي دانست «اعتدالی ترجمه کلمه «مودره» است. این کلمه را بعد از انقلاب کبیر فرانسه جمعی از مستبدین و زمامداران سابق حکومت مطلقه‌ی جابره که عیش‌رانی و سلطنت کیف مایشاء را به‌درود گفته بودند، اختراع کرده و خودشان را به آن کلمه موسوم و ظاهرا متصف نموده‌اند. کسانی کـه واقف اسرار و عالم مکنون ضمایر ایشان بودند و هویت اعتدالی‌ها را میشناختند، به حضرات ایشان اسم «ریآکسیونیر» میدادند که ترجمه آن ارتجاعی است». نویسندگان روزنامه، پیش‌تر در نوشتاری به تاريخ ١١ ذيقعده ١٣٢٧ قمری، از مخالفان خود با لقب «گرگان قدیم زمان استبداد» نام برده بودند «آیا ممکن است که ایران به آن درجه تنزل کرده و فساد اخلاق در آن بروز نموده باشد که برای هر کاری باید ما دست بر دامن گرگان قدیم زمان استبداد، که جاهل و نادانند، بشوییم و حل این معما را از عقل ناقص آن‌ها متوقع باشیم. اگر در واقع مملکت به این درجه از انحطاط رسیده که نتواند دست آن‌هایی را که سال‌هایی آن را خراب و ویران ساخته [و] به طرف اضمحلال کشانیده‌اند بردارد، در این صورت از چه مشروطیت و از کدام تجدد و ترقی ما سخن میرانیم».

 

آنارشيست و هرج‌ومرج‌خواه

کسانی چون مرتضی‌قلی نایینی، محمدصادق طباطبایی و علیمحمد دولت‌آبادی، حزب اجتماعیون اعتدالیون را بنیان گذاردند. رهبران این حزب، دگرگونی‌های آرام سیاسی- اجتماعی را خواستار بوده، با کارهای تندروانه و روش‌هاي انقلابي مخالفت داشتند. روزنامه «وقت» که بعدها به روزنامه «مجلس» تغییر یافت، ارگان رسانه‌ای اين حزب به شمار می‌آمد. اعتدالیون برنامه خود را در اين روزنامه چنين توضيح داده بودند «دموکراتها همه انقلابی‌اند و می‌خواهند مملکت را خراب کنند. آنها اعتدال را از طریق روش طبیعت توجیه می‌کردند. تعادل و موازنه اساس همه چیز و سر بقا است. هر چیز اگر از تعادل خارج شود منقلب و فاسد و منعدم می‌شود.»

 

نوشتاری در «روزنامه مجلس» به تاريخ ٢٢ رجب ١٣٢٩ قمری، روش اعتدالي را اینگونه تبیین کرده بود «تغییر وضع ... پیرو قاعده کلی است و سیری دارد که بایستی متدرجا طی نماید و مسلم است در طی عبور خطوط ترقی، انسان دچار مضایق و مشکلات خواهد شد که باید با کمال دقت و مواظبت و نهایت احتیاط و مراقبت را در عبور از این موانع بنماید». این روزنامه پیش‌تر به تاریخ ٧ ذيحجه ١٣٢٧ قمری، در نوشتاري مخالفان اعتدال را خائن و نادان نامیده بود «مقصود از تمام این انقلاب و آشوب ایران، اضمحلال اساس استبدادی و ایجاد بنیان مشروطیت بود و به حکم طبیعت، این انقلاب لازمه و محتاج‌الیه انجام مقصود و مرام بود ... حالا دانشمندان ایران و کارکنان مملکت در این موقع چه تکلیفی دارند؟ ... آیا باید دامنه‌ی انقلاب را کشیده تجویز شورش و بلوا نمایند یا آنکه به آرامی و ملایمت به اصلاحات و رفع موانع بکوشند؟ در مقابل، اقدامات کدام خونخوار جابری، انقلاب نمایند یا در مقابل کدام مانع ترقی، مدافعیت و نزاع کنند؟ ... هر فیلسوف و دانشمندی که به حالت حالیه مملکت بنگرد جز به اعتدال و اقتصاد حکمی نفرمایند ... اگر آن روز جنگ لازم بود، امروز صلح اولی است. اگر آن روز مقتضی تندروی بود، امروز مقتضی اعتدال است.

 

یعنی به حکم طبیعت، پس از هر انقلابی؛ اعتدال است که باید در ایام انقلاب خراب کرده و در ایام اعتدال بنا نمایند. این است که امروزه کارکنان مملکت، مسلک اعتدال را اتخاذ نموده ھر کس بر خلاف آن رفتار نماید [را] مضر به استقلال وطن میداند و تمام قوا را در حفظ اعتدال صرف نموده مخالفین اعتدال را خائن و یا نادان میخوانند». نویسندگان روزنامه «مجلس» در نوشتاری دیگر به تاريخ ٣ ذيحجه ١٣٢٨ قمری ، سران دموكرات را آواره خواندند «... هنوز در خاکی قدم ننهاده و جای پا را استوار نکرده لاف وطن‌پرستی میزنند و بر صاحبان حقیقی [مملکت] خرده میگیرند و در حرارت به مثابه کاسه از آتش گرمتر میشوند [در حالیکه] نه پدرش معروف است و نه مادرش معلوم». حاجي آقای شیرازی، سخنگوی اصلی اعتدالیون در مجلس شورای ملی نیز عناصر و نیروهای قفقازی وابسته به حزب دموکرات را در تاريخ ١٧ محرم ١٣٢٩ قمری آشوب‌طلب خواند «از دایه‌گان مهربانتر از مادر یعنی «رولوسیونر»های آشوب‌طلب، التماس میکنم که دست از جان این مردم بیچاره بکشند و بیش از این اسباب تنفر عمومی را از وضع جدید فراهم نکنند. مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان».

ادبیاتی که خشونت در جامعه تولید می‌کرد

درگیری‌های گروه‌ها و احزاب سیاسی كه همراه با تهمت، كشمكش و ترور بود، پس از مشروطيت تا برآمدن پهلوي اول، از علت‌های مهم هرج‌ومرج، ناامني و تولید خشونت در ایران به شمار می‌آمد. این مساله طبیعتا در فضای جامعه نیز اثر می‌گذاشت. ملک‌الشعرای بهار در اين‌باره روایتی جالب دارد « در آن ایام، اصول حزب‌بازی و فرقه‌سازی و جاروجنجال لیدرها و پادوها و هتاکی جراید، همه را خسته کرده بود و از ایجاد مرکز ثقلی برای مملکت و به‌وجودآوردن حکومت نافذالکلمة مقتدر و بسط امنیت و رونق تجارت و کشاورزی، منتهای آمال و مرام آزادیخواهان بود».

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 15
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش