پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۵۶ - ۱۴ دي ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۰۰۳۲۲۸
زنان، جوانان و خانواده

زندگی در حصار!

جدایی زن و شوهر,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان
به خاطر سوءظن ها و بدرفتاری های همسرم، اطراف خودمان را حصار بلندی کشیده ایم و با هیچ کس ارتباطی نداریم. از لحظه ای که وارد خانه می شوم تنها و خسته به گوشه این دژ محصور پناه می برم تا روزی دیگر آغاز شود اما گویی این گونه سوءظن ها و تهمت های ناروا پایانی ندارد تا جایی که...

جوان ۲۵ ساله ای که مدعی بود از لحظه ای که دختر ۱۲ ساله ای را هنگام تاب بازی در باغ دیده، تا زمان خواستگاری از او فقط چند ساعت طول کشیده است و اکنون به دلیل عاشقی زودهنگام، زندگی اش در آستانه فروپاشی قرار دارد به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: سه روز از پایان خدمت سربازی ام می گذشت و من هر روز به اتفاق دوستانم برای تفریح و خوشگذرانی به خارج از شهر می رفتم تا به قول معروف روزهای دوری از دوستان و شهرم را جبران کنم ۲۰ سال بیشتر نداشتم و در اوج هیجانات جوانی فقط به لذت و تفریح می اندیشیدم تا این که آن روز جمعه یکی از دوستانم مرا به روستای پدرش دعوت کرد. چند نفری بساط کباب پاچین را فراهم کردیم تا در زیر درختان باغ برای ساعاتی خوش بگذرانیم. روستای پدری دوستم فاصله چندانی از مشهد نداشت و ما خیلی زود زیرانداز و زنبیل ها را به دست گرفتیم و وارد باغ گیلاس شدیم. سایه دلنشین درختان در ظهر یک روز تابستانی و طعم گیلاس نوبرانه لذتی وصف ناشدنی داشت. هنوز در حال فراهم کردن هیزم برای اجاق بودیم که صدای قهقهه ظریف دختری نوجوان در آن سوی باغ توجهم را به خود جلب کرد. وقتی در تعقیب آن صدا روی تنه یکی از درختان گیلاس قرار گرفتم دختر شاد و خندانی را دیدم که با دامن گل دارش به همراه دختری دیگر مشغول تاب بازی بود. برای لحظاتی عاشقانه و پنهانی به آن دختر نوجوان خیره شدم. وقتی از دوستم درباره حضور افراد دیگری در باغ پرسیدم، در پاسخم گفت: او دختر عمویم «المیرا» است که با دوستش هر روز تاب بازی می کند. آن قدر شیفته خنده های زیبای آن دختر ۱۲ ساله شدم که همان روز غروب او را از خانواده اش خواستگاری کردم و پاسخ مثبت عموی دوستم را گرفتم! در حالی که از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم با چهره ای بشاش و خندان به مشهد بازگشتم و ماجرای عاشقی و خواستگاری را برای خانواده ام بازگو کردم. پدر و مادرم که متعجب و بهت زده نگاهم می کردند به شدت با این ازدواج مخالفت کردند اما من تصمیم خودم را گرفته بودم و جز رسیدن به المیرا به چیز دیگری نمی اندیشیدم. با همه مخالفت ها بالاخره پای سفره عقد نشستم در حالی که به جز یکی از خاله هایم هیچ کس دیگری در مراسم عقدکنان حضور نداشت.

خاله رعنا از همان دوران کودکی همیشه از من طرفداری می کرد و به قول معروف هوایم را داشت. از همان دوران خردسالی هرگاه خطایی مرتکب می شدم پشت سر خاله رعنا پناه می گرفتم و او بی چون و چرا از من حمایت می کرد. خلاصه چند ماه بعد با وساطت خاله رعنا، پدر و مادرم المیرا را پذیرفتند و او را به خانه راه دادند اما اختلافات فرهنگی و اجتماعی دو خانواده از همان ابتدا به گونه ای آشکار بود که آینده زندگی مان را در هاله ای از ابهام قرار می داد. المیرا به خاطر سن کم آداب معاشرت و رفتار شهرنشینی را نمی دانست به همین دلیل همواره مورد تمسخر اقوام و اطرافیان قرار می گرفتم. برخی به مادرم نیشخند می زدند و با کنایه چنین وانمود می کردند که با آن همه رویا و آرزوهای بلندپروازانه برای پسرت چنین عروسی را انتخاب کردی؟! اما باز هم خاله رعنا به دادم رسید و راه و رسم خانه داری به شیوه زندگی در شهر را به او آموخت. در میان این کشاکش ها و با رفتارهای غیرعادی المیرا تازه متوجه شدم که او سوءظن شدیدی نسبت به من دارد.

اگر با زنی همکلام می شدم تا چند روز باید توهین ها و بدرفتاری های او را تحمل می کردم. المیرا حسادت عجیبی داشت و اگر جز او به فرد دیگری محبت و توجه می کردم روزگارم را سیاه می کرد. کار به جایی رسید که من نمی توانستم حتی نزدیک ترین افراد خانواده ام را به آغوش بکشم. آن قدر از رفتارهای همسرم به تنگ آمدم که آرام آرام آن همه شور و عشق بین من و او رنگ باخت به گونه ای که به فکر طلاق افتادم اما توان پرداخت ۵۰۰ سکه مهریه او را نداشتم به همین دلیل به زندگی مشترک با او در حالی ادامه دادم که تولد فرزندم نیز تغییری در رفتارهای او ایجاد نکرد. او مدام پیام ها و تماس هایم را بررسی می کند و در نهایت نیز تهمت رابطه نامشروع با زنان دیگر را به من می زند. سوءظن های همسرم به همه خانواده و اطرافیانم موجب شده است تا با همه کس قطع رابطه کنم. او حتی مدعی است با خاله رعنا نیز رابطه نامشروع دارم.

اکنون با این ازدواج زودهنگام و احساسی دچار مخمصه ای شده ام که حتی نمی توانم مانند دوران کودکی پشت سر خاله رعنا هم پناه بگیرم و ... شایان ذکر است به دستور سرگرد امارلو (جانشین کلانتری شفا) پرونده این زوج جوان در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی کارشناسی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

khorasannews.com
  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش