دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴
۱۱:۳۸ - ۲۳ دي ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۰۰۵۶۰۴
زنان، جوانان و خانواده

اشک های یک کودک!

مشاجرات خانوادگی,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

وقتی در یک مشاجره خانوادگی همسرم لب به توهین و فحاشی گشود دیگر کنترلم را از دست دادم و چنان سیلی محکمی به او زدم که پرده گوشش پاره شد! حالا هم درحالی که حدود شش ماه است  از پله های دادگستری بالا و پایین می روم اما همسرم را دوست دارم و ...

بحث و جدل بین زوج جوان پایانی نداشت. پسر کوچک گاهی به سوی پدرش می رفت و به او التماس می کرد که مادرش را نزند و گاهی اشک ریزان دستان مادرش را می فشرد تا سکوت اختیار کند اما زوج جوان به گریه های معصومانه کودک توجهی نداشتند و هرکدام دیگری را مقصر می‌دانست بالاخره این مشاجرات در زمانی که به اوج خود رسیده بود با ورود مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد به ماجرا فروکش کرد و زوج جوان روستایی وارد دایره مددکاری اجتماعی شدند. پسر ۱۰ ساله که دیگر احساس آرامش و امنیت می کرد اشک های باقی مانده بر صورتش را نادیده گرفت و مشغول کشیدن نقاشی در گوشه اتاق شد.

در همین حال مرد ۳۳ ساله به تشریح گذشته خود پرداخت و به کارشناس اجتماعی گفت: در یکی از روستاهای اطراف مشهد به دنیا آمدم. خانواده ام از نظر مالی در سطح ضعیفی قرار داشتند با این حال عمر پدرم در این دنیا بسیار کوتاه بود و او در زمانی که من کودکی بیش نبودم از دنیا رفت به همین دلیل برادران بزرگ ترم با کارگری در روستا مخارج خانواده را  تامین می کردند من هم از همان دوران، درس و مدرسه را رها کردم تا کمک خرج خانواده باشم خودمان زمین کشاورزی یا دامی نداشتیم به همین دلیل برای اهالی روستا چوپانی می کردم یا در زمین های کشاورزی مردم مشغول کار می شدم.

خلاصه تازه به ۲۰ سالگی رسیده بودم که به خواستگاری «کلثوم» رفتم. آن ها در یکی از مناطق حاشیه شهر مشهد ساکن بودند اما پدرش از روستای خودمان بود که چند سال قبل به مشهد مهاجرت کرده بودند. در شب خواستگاری وقتی قرار شد من و کلثوم به تنهایی با هم صحبت کنیم او از من قول گرفت برای آغاز زندگی مشترک منزلی را در نزدیکی خانواده اش برای او اجاره کنم این تنها خواسته او از من بود ولی بعد از پایان دوران نامزدی من نتوانستم به عهد خود وفا کنم به همین دلیل  یک منزل کاهگلی را در روستای خودمان تهیه کردم تا زندگی مان را آغاز کنیم اگرچه آن خانه کوچک و چوبی بود اما مال خودمان بود و در آن احساس آرامش می کردیم من هم از صبح تا غروب سرزمین های مردم کار می کردم تا مخارج زندگی را تامین کنم، اما خیلی اوقات صاحبکارهایم همان پول اندک کارگری ام را  نمی دادند و به تاخیر می انداختند.

من هم خسته و عصبانی به منزل می آمدم و ناخواسته با همسرم تندی می کردم. او هم که از زندگی در روستا و دوری از پدر و مادرش دلخور بود به جای این که با من مدارا کند شیوه پرخاشگری را پیش می گرفت و به مادرم فحاشی می کرد. در نهایت نیز این مشاجره ها و زخم زبان ها به کتک کاری می کشید و همسرم با چشمانی اشکبار خانه را با حالت قهر ترک می کرد و به منزل مادرش می رفت.

من هم وقتی با رفتن او تنها می شدم و به رفتارهایم می اندیشیدم از این گونه برخوردها شرمگین می شدم و به دنبال همسرم می‌رفتم و با عذرخواهی او را به خانه می آوردم ولی باز هم اختلافات ما مانند آتش زیر خاکستر دوباره شعله ور می شد و  کارمان به دعوا و مشاجره می کشید تا این که حدود شش ماه قبل بحث و جدلی بین ما در گرفت که کلثوم دوباره به مادرم فحاشی کرد من هم کنترلم را از دست دادم و چند سیلی به گوشش نواختم به طوری که پرده گوشش پاره شد و از خانه بیرون رفت و با داد و فریاد از همسایگان کمک خواست طولی نکشید که همه اهالی روستا متوجه درگیری ما شدند و برادرانم نیز به پشتیبانی من آمدند و به همسرم فحاشی کردند او هم به منزل مادرش رفت و روز بعد به اتهام ترک انفاق و ضرب و جرح از من شکایت کرد. من هم که با قانون آشنا نبودم با یک وکیل مشورت کردم و آن وکیل دادخواست عدم تمکین به دادگاه ارائه کرد.

از آن روز تاکنون همواره از پله های دادگستری و کلانتری بالا و پایین می رویم و پسرم نیز مدام بهانه مادرش را می گیرد. من همسرم را دوست دارم و می دانم هیچ گاه زنی مانند او نصیبم نمی شود ولی کلثوم حاضر نیست با من مدارا کند و در مشاجره‌های خانوادگی پای مادرم را وسط نکشد و ... شایان ذکر است با برگزاری جلسات مشاوره در کلانتری ماجرای اختلافات این زوج جوان مورد بررسی های کارشناسی قرار گرفت.

khorasannews.com
  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش