شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴
۱۴:۳۸ - ۱۵ آبان ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۸۱۱۹۱
حقوقی، قضایی و انتظامی

شلیک اشتباهی پلیس به یک زن! / نیروی انتظامی یک زن بی‌گناه را کشت و دلجویی هم نکرد!

شلیک اشتباهی پلیس,قتل یک زن توسط پلیس
یک مأمور نیروی انتظامی از رونیز پیاده شد و اسلحه کلاشینکف را از دست سربازش گرفت و بدون هیچ تذکری از فاصله ۷۰ الی ۸۰ سانتی متری به شیشه عقب خودروی‌مان شلیک کرد.

ساناز، تنها همسرم نبود همه زندگی‌ام بود. چندسال پیش که به خواستگاریش رفتم با عشق تمام ازدواج کردیم. ثمره این عشق پسر سه ساله‌ام «آریو برزن» است که یک‌ماه است بی مادر شد‌ه است. کاش آن روز از خانه بیرون نرفته بودیم. همسرم دخترعموی من هم بود. ساناز فقط ۲۹ سال داشت...

به گزارش ایلنا، گفته‌های بالا بخشی از روایت «میلاد محمدیان» جوان ۳۴ ساله اهوازی درباره حادثه‌ای است که روز نهم مهرماه امسال برای او و همسرش ساناز و تنها فرزندشان «آریو برزن» در خیابان مهدیس نبش بلوار آبفای این شهر اتفاق افتاد.

میلاد خوزستانی و فروشنده لوازم یدکی ماشین سنگین در اهواز است که به گفته خودش تا یک ماه پیش زندگی خوبی داشت: در اهواز همه مرا می‌شناسند. کشتی گیر باشگاه نفت و عضو هیأت کشتی استان بودم و سرم به کار خودم گرم بود.

میلاد که نام شناسنامه‌ایش منصور است، بیشتر درباره جزئیات حادثه آن روز  گفت: وقتی درباره‌اش حرف می‌زنم حالم بد می‌شود.

در یک لحظه دنیا جلوی چشم‌ام تیره و تار شد. نهم مهرماه سال‌جاری روز جمعه ساعت ۱۳:۱۰ دقیقه بود که به همراه همسرم ساناز و پسر ۳ ساله ام آریوبرزن سوار خودروی‌مان شدیم.

حین سوار شدن پسرم بهانه گرفت جلو بنشید. ساناز همسرم گفت اشکالی ندارد راه زیادی نیست بگذار بنشیند. راهی خانه پدرم شدیم در حالی که پسرم در صندلی جلو و ساناز در صندلی عقب نشسته بودند. فاصله خانه ما تا منزل پدرم تقریبا یک کیلومتر است.

میلاد افزود: منزل‌مان پشت یکی از خیابان‌های اصلی شهر اهواز است. پس از طی مسافتی وارد خیابان «مهدیس» شدیم. باید به سمت چپ خیابان دور می‌زدیم.

هنگام دور زدن یک خودروی رونیز نیروی انتظامی، یک پژو پارس و ال نود شخصی وارد خیابان شدند. نزدیکی‌های خانه پدرم، به ترتیب خودروی ال نود، پارس و رونیز نیروی انتظامی پشت سر ما داخل بلوار آبفا پیچیدند.

از آینه بغل خودروی ال نود را می‌دیدم. آریو برزن سر پا در صندلی جلو ایستاده بود و با مادرش صحبت می‌کرد. ساناز هم عقب خودرو و بین دو صندلی نشسته بود.

وی عنوان کرد: متاسفانه در طول مسیر نظرمان عوض شد و قرار شد به خانه عمویم یعنی پدر همسرم برویم. چون ساناز گفت «امروز جمعه است و پدر و مادرت سن شان بالا است شاید بخواهند دم ظهری استراحت کنند.

خواهرانت هم تمام طول هفته سرکار بودند شاید خسته باشند. بهتر است ناهار را به خانه مادرم برویم و عصر به خانه پدرت برگردیم.»

محمدیان ادامه داد: حین صحبت با ساناز بودم، اما حواسم به آینه بغل بود. خودروی ال نود را در آینه می‌دیدم که با سرعت ۵۰ الی ۶۰ در حال حرکت است.

از سر کوچه پدرم گذشتیم تا به سمت خانه مادر همسرم که آن هم تقریبا نزدیک بود برسیم. به تقاطع اول رسیدم ال نود و پارس و رونیز نیروی انتظامی هم پشت سرم ایستادند. بلوار کمی شلوغ بود.

سرعتم را کم کردم تا بلوار خلوت شود که بتوانم حرکت کنم. البته وسط بلوار آبفا هم بریدگی وجود دارد که اصلا نمی‌توان با سرعت حرکت کرد.

میلاد اضافه کرد: رفتم داخل بریدگی توقف کامل کردم که باند آن طرف خیابان خلوت شود و حرکت کنم. در همین حین خودروی رونیز پلیس از راه رسید. یک مأمور نیروی انتظامی از رونیز پیاده شد و اسلحه کلاشینکف را از دست سربازش گرفت و بدون هیچ تذکری از فاصله ۷۰ الی ۸۰ سانتی متری به شیشه عقب خودروی‌مان شلیک کرد.

با صدای گلوله از خودرو پیاده شدم. آریو برزن خودش را از وسط صندلی‌ها در بغل مادرش رها کرد، همان زمان احساس کردم دنیا سرم خراب شده است.

میلاد گفت: تیر از پشت گوش سمت چپ به سر ساناز اصابت کرده و از سمت راست سرش خارج شده بود. بیش از ۳ گلوله خورده بود. آن قدر از نزدیک به ماشین ما شلیک کردند که تمام گردنش تخریب شده بود.

این حادثه بسیار تلخ و باورنکردنی در یک لحظه جلوی چشم من و پسرم که داشت با مادرش صحبت می‌کرد اتفاق افتاد. اگر منتظر رسیدن اورژانس می‌ماندم دیر می‌شد.

ساناز را با همان خودروی رونیز پلیس به بیمارستان رساندیم. اما با کمال تعجب ماموران نیروی انتظامی به محض اینکه همسرم را روی برانکارد بیمارستان طالقانی که مرکزسوانح وسوختگی است، گذاشتند یک دقیقه هم نماندند و محل را ترک کردند. در آنجا بعد از احیا کردن همسرم او را به بیمارستان گلستان انتقال دادند.

محمدیان ادامه داد: به رغم تلاش عوامل کادر درمان متاسفانه همسرم ساناز پس از ۴۸ ساعت در کمال ناباوری در بیمارستان گلستان اهواز فوت کرد.

بعد از فوت همسرم تا امروز هیچ‌کس از عوامل انتظامی از من نه تنها دلجویی نکردند که حتی مرا برای توضیحات هم نخواستند. خودشان هم هیچ توضیحی تا امروز به من ندادند.

فقط پرونده شکایت ما را به اداره بازپرسی شعبه ۳ اهواز ارجاع دادند. وقتی رفتم به آن‌ها گفتم چرا حین توقف خودرو به ما شلیک کردید، اصلا چرا به ما شلیک کردید. مگر ما چه کرده بودیم؟ فقط گفتند دنبال سارق مسلح بوده‌اند.

وی ادامه داد: کجای دنیا سارق مسلح با زن و بچه به سرقت می‌رود؟ آیا سارق مسلح در تقاطع توقف می‌کند تا پلیس فرصت کند از خودرویش پیاده و اسلحه را از دست سربازش بگیرد و از فاصله نزدیک به او شلیک کند؟

تازه حتی اگر شک هم داشتند که ما سارق یا هر جرم دیگری مرتکب شده‌ایم باید بلافاصله دست به اسلحه شوند؟ مگر ما اسلحه داشتیم؟ نباید ابتدا آژیر می‌زدند یا دستور ایست می‌دادند؟ چرا دوتا خودروی همراه‌شان توقف کردند تا من از جاده بگذرم تا خودروی سوم هم برسد و خانه خراب مان کنند.

وی افزود: شاید باور نکنید، اما ماشین پلیس یک بار از مقابل ما گذشت و بچه‌ام را در صندلی جلو که سر پا ایستاده بود، دید. حتی اگر قاتل هم بودم باید به لاستیک خودرو شلیک می‌کردند نه اینکه به طرف ما شلیک می‌کردند.

وی گفت: نیروی انتظامی وظیفه‌اش مقابله با ناامنی است، اما ما هیچ ناامنی ایجاد نکرده بودیم.

بی اطلاعی پلیس اهواز از موضوع

پس از شنیدن ماجرای میلاد محمدیان، برای درستی یا نادرستی ادعای او با پلیس نیروی انتظامی اهواز تماس گرفته شد. قریب به اتفاق مسئولان نیروی انتظامی اظهار بی‌اطلاعی کردند.

تنها یک نفر از مسئولان این نهاد، پیگیری موضوع را به شخص مسئول دیگری ارجاع داد. اما آن مسئول نیز در پاسخ گفت: «اگر موردی باشد خودمان توضیح می‌دهیم و اطلاع رسانی می‌کنیم.»

تماس با روابط عمومی نیروی انتظامی کشور هم به جایی نرسید و به‌رغم انتظار حدود یک هفته هیچ توضیحی داده نشد.

وکیل خانواده محمدیان هم که رسیدگی به پرونده کشته شدن ساناز محمدیان را بر عهده گرفته است، در این باره، گفت: در تاریخ نهم مهرماه امسال ماموران نیروی انتظامی اینگونه گزارش کرده‌اند که دو فقره سرقت مسلحانه به عنف به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ اعلام می‌شود که یکی در محدوده فاز ۲ پاداد شهر خیابان ۴۶ وصال و یکی در محدوده شهرستان کارون منطقه مهدیس بوده است، که البته هنوز صحت آن ثابت نشده است.

پدرام منجزی ادامه داد: براساس گفته مأموران ۲ فقره سرقت ساعت دوازده و نیم ظهر روز حادثه (نهم مهرماه) بر اساس گزارش مرکز فوریت‌های پلیس به کلانتری ۲۳ اهواز اعلام شد که بلافاصله مأموران کلانتری ۲۳ به همراهی سرکلانتر شرق اهواز به منطقه مهدیس اعزام می‌شوند.

این ماموران پلیس به همراه یک خوروی رونیز سازمانی، ال نود و یک پژو پارس شخصی به محل مورد نظر حرکت می‌کنند. در همین حین هم منصور محمدیان ملقب به میلاد به همراه پسر سه ساله و همسرش به همراه خوروی پژوی سفید رنگش از محل می‌گذرند.

این وکیل پایه یک دادگستری اضافه کرد: زمانی به خودروی محمدیان شلیک می‌شود که خودروی میلاد در تقاطع بی‌حرکت ایستاده بود و با صدای شلیک گلوله مأمور پلیس، میلاد از خودرو پیاده می‌شود و اسلحه کلاشینکف را در دست مأمور مشاهده می‌کند و فریاد می‌زند همسرم را کشتید که مأمور با شنیدن این حرف اسلحه از دستش می‌افتد و سرباز همراهش اسلحه را از روی زمین بلند می‌کند.

هیچ تعقیب و گریزی صورت نگرفت و آژیری هم به صدا در نیامد

منجزی گفت: مأموران مدعی‌اند ابتدا خودروی محمدیان را تعقیب کردیم، پس از روشن کردن صدای آژیر، تیر هوایی زدیم، اما او توقف نکرد و ما هم به سمت لاستیک عقب شلیک کردیم که تیر به سر همسر وی اصابت کرد، اما محمدیان همه این ادعا‌ها را تکذیب می‌کند.

این وکیل دادگستری مدعی شد: پس از اطلاع از موضوع بلافاصله برای پیگیری حادثه به کلانتری رفتم. با توجه به صحبت‌هایی که بین مأموران رد و بدل می‌شد شنیدم که می‌گفتند هیچ‌گونه تعقیب و گریزی از سوی مأموران کلانتری صورت نگرفته و آژیری هم به صدا در نیامده بود.

وی ادامه داد: دو روز بعد (یازدهم مهرماه) و پس از فوت ساناز محمدیان در بیمارستان گلستان به دادسرای نظام اهواز شکایت کردیم تا تعیین شعبه کنند، خانواده متوفی ناراحت بودند که چرا تعیین شعبه نمی‌شود.

این در حالی است که دادسرای نظام نسبت به دادسرا‌های عمومی بسیار خلوت‌تر است. در جواب دادستان گفت اول آبان ماه تعیین شعبه می‌کنیم که براساس قانون رویه درستی نیست، زیرا از روز حادثه تا اولین روز دادرسی ۲۱ روز گذشته است. هر چند تا کنون هم هیچ دادگاهی برگزار نشده است.

منجزی ادامه داد: حتی تاکنون کسی را برای بررسی خودروی محمدیان که همسرش در داخل آن کشته شده هم نفرستادند تا صحنه جرم را بازسازی کند به عبارتی تحقیقات مقدماتی این حادثه به شدت به کندی پیش می‌رود.

وی گفت: وقتی برای پیگیری پرونده به کلانتری رفتم، از مأموران سئوال کردم آیا شماره پلاک خودرو همانی بود که به شما اعلام شد؟

اسم پلاک را که آوردم سکوت کردند. مأموران می‌گویند نزدیک به ۱۰۰۰ متر خودروی محمدیان را در روز حادثه تعقیب کرده‌اند در صورتی که از در منزل وی تا محلی که به خودرویش تیراندازی شده تنها ۸۰۰ متر است.

یک منبع آگاه از بیمارستان گلستان اهواز نیز که خواست نامش فاش نشود در این باره به گفت: عصر روز نهم ماه زنی را که از ناحیه گردن تیر خورده و به شدت آسیب دیده بود از بیمارستان طالقانی به بیمارستان ما منتقل کردند.

این زن که بعدا فهمیدیم نامش ساناز است در بخش ان. آی. س‌یو بستری شد. او دچار مرگ مغزی شده بود که در نهایت هم فوت کرد.

این منبع آگاه ادامه داد: روز حادثه شوهر این خانم بسیار شوکه شده بود و حال مناسبی نداشت.

نیروی انتظامی مسئولیت حفظ امنیت، آسایش و آرامش مردم را بر عهده دارد و برقرار کننده نظم و امنیت اجتماعی است.

هرچند که این نیرو برای مقابله با هر نوع بی نظمی و ناامنی و شرایط بحران باید آماده باشد و به موقع، سریع و قاطع ورود کند.

اما انتظار می‌رود که این مسئولیت را با اطلاعات درست و برنامه‌ریزی‌های دقیق به انجام برساند و در این راستا، در کنار آموزش، همواره عملکرد نیروهایش را مورد ارزیابی قرار دهد تا از اتفاقات مشابه و خطا‌هایی که قابل جبران نیستند و می‌تواند چهره خدوم این نیرو را مخدوش کند، جلوگیری و با متخلفان در چارچوب قانون برخورد کند.

  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش