شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴
۱۰:۱۴ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۱۶۵۷
سایر حوزه های اجتماعی

هیچ پزشکی حاضر نیست این معلم را عمل کند

قطع نخاع شدن مربی پرورشی,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه

وحشتناک می‌‌گذرد؛ حادثه‌ای که دهم شهریور‌۹۶ رخ داد و همه مردم کشور را شوکه کرد. آن روز صبح وقتی عقربه‌های ساعت روی عدد ۴متوقف شده بود، اتوبوسی که قرار بود حدود ۴۰دانش‌آموز هرمزگانی را به همراه مربی‌هایشان به اردوی فرزانگان در شیراز ببرد، حوالی شهرستان داراب واژگون شد و حادثه‌ای هولناک را رقم زد. مرگ ۹دانش‌‌آموز دختر به همراه یک معلم، در چشم بر‌هم‌زدنی خبر اول خبرگزاری‌ها شد و صفحات اجتماعی افراد مختلف، از وزیر و سلبریتی‌ها گرفته تا مردم عادی پر شد از پیام‌های تسلیت و عکس‌هایی که دل هر ببیننده‌ای را به درد ‌می‌آورد. در همان روزها و در بین همه اخبار تلخی که از این حادثه منتشر می‌شد، وزیر وقت آموزش و پرورش از نجات معلمی خبر داد که تصور می‌شد در این حادثه قطع‌نخاع شده است.

آرزو دیدا، مربی پرورشی ۳۵ساله که قرار بود همراه دانش‌آموزانش راهی اردوی فرزانگان شود، در این حادثه به‌شدت آسیب دید و تا یک‌قدمی مرگ رفت اما به طرز معجزه‌آسایی نجات یافت. خانم معلم جوان در این مدت حدود ۲۰عمل جراحی سنگین را پشت سر گذاشته اما هنوز پزشکان موفق به درمان او نشده‌اند. او و خانواده‌اش در این ۲سال سختی‌های زیادی را تحمل کردند اما به گفته خودشان بزرگ‌ترین رنجی که کشیدند فراموش‌شدن توسط مسئولان، مخصوصا مسئولان آموزش و پرورش بود و اینکه «‌به جز روزهای اول، دیگر کسی سراغمان نیامد و خبری از ما نگرفت.» احمد سالاری، همسر آرزو دیدا که خودش معلم آموزش‌ و پرورش است، در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید که وضعیت همسرش آنقدر نگران‌کننده است که هیچ پزشکی حاضر نیست او را عمل کند و حالا تنها خواسته‌اش از مسئولان، کمک به درمان همسرش است. این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

همسرتان دچار چه صدماتی شده؟

وقتی این حادثه رخ داد، ابتدا به ما اعلام کردند که او فوت شده ‌اما بعد متوجه شده بودند که زنده است و گفتند قطع‌نخاع شده که خوشبختانه با تلاش پزشکان از خطر قطع‌نخاع‌ نجات پیدا کرد. همسرم وقتی اتوبوس چپ کرد، زیر دانش‌آموزان افتاده بود و اتوبوس ۱۵۰متر روی زمین کشیده و باعث شده بود که او دچار ۳۰شکستگی عمده شود. ۶تا از مهره‌هایش از بین رفته بود. جفت کتف‌ها، دنده‌ها، جفت‌پاها، لگن و جمجمه‌اش شکسته بود و در همان روزهای اول حدود ۱۰یا ۱۲عمل سنگین رویش انجام دادند و در این مدت همه‌اش درگیر عمل‌های او و فیزیوتراپی بودیم تا اینکه شکر خدا توانست با عصا حرکت کند. اما حالا مشکل اصلی از قسمت پاهایش است.

بخش‌هایی از نسوج هر دو پای او از بین رفته و چند عمل پیوند انجام شده اما متأسفانه نتیجه نگرفته است. بدتر از همه اینکه همسرم در این حادثه به‌خاطر اینکه بخشی از جمجمه‌‌اش آسیب‌دیده، دچار تشنج می‌شود. آخرین عمل پیوندی که روی پایش انجام شد، همین ۲‌ماه پیش در بیمارستان ۱۵خرداد تهران بود، اما پس از عمل دچار تشنج شد و مجبور شدند او را به بیمارستان دیگری منتقل کنند اما هنگام انتقال، پایش دچار خونریزی شد و او به کما رفت. ۸ساعت در کما بود و وقتی به‌هوش آمد، معلوم شد که این عمل پیوند هم نگرفته است. حالا هم به‌خاطر اینکه ممکن است دوباره دچار تشنج شود، هیچ پزشکی حاضر نیست او را دوباره عمل کند.

 اگر عمل پیوند انجام نشود، چه اتفاقی می‌افتد؟

دکترش گفته اگر پیوند روی پایش انجام نشود، همسرم به‌احتمال زیاد دچار سرطان پوست می‌شود.

 مسئولان آموزش و پرورش با شما همکاری کردند؟

همه همکاری‌ها متأسفانه مربوط به همان روزهای اول حادثه بود که رسانه‌ها به ماجرا می‌پرداختند. بعد از آن بی‌مهری‌های زیادی به ما شد. مثلا همین عمل آخر که خرداد امسال انجام شد، پزشکان گفتند دستگاهی باید در پای همسرم بگذارند که در بیمارستان نبود و گفتند باید از بیرون تهیه کنید. به جاهای مختلفی رفتم اما موفق نشدم آن را تهیه کنم. به وزارتخانه رفتم تا از وزیر کمک بگیرم اما گفتند باید پیش قائم‌مقام بروم. آنجا هم گفتند باید پیش معاون مالی بروم و در نهایت موفق شدم نزد یکی از کارشناسان بروم و او نامه‌ای داد که بتوانیم آن شب از باشگاه فرهنگیان برای اقامت استفاده کنیم. ما در این ۲سال توقع داشتیم حداقل مسئولان آموزش و پرورش یک‌بار بیایند ملاقات همسرم و به او روحیه بدهند اما هرگز این اتفاق نیفتاد.

 پس هزینه درمان را چطور فراهم می‌‌کردید؟

همان روزهای اول حادثه، حدود ۱۰میلیون تومان در ۲مرحله به ما کمک شد اما پس از آن مجبور شدم برای درمان همسرم ۲بار وام ۵۰میلیون تومانی بگیرم. البته مشکل ما هزینه نیست و مجبور باشم باز هم وام می‌گیرم، چرا‌که مهم درمان همسرم است و درخواستم از مسئولان این است که شرایطی فراهم کنند که بتوانیم همسرم را درمان کنیم. او از نظر روحی به‌شدت آسیب دیده. دچار افسردگی شده و بدون قرص و دارو نمی‌تواند بخوابد. همسرم حدود ۲۰سال از عمرش را پای آموزش و پرورش گذاشته. ۷سال همراه هم در محروم‌ترین منطقه کشور در هرمزگان بودیم تا به بچه‌ها درس بدهیم. ۴سال داوطلبانه به جزیره ابوموسی رفتیم که آنهایی که به آنجا رفته‌اند، می‌دانند چقدر شرایط زندگی در آنجا سخت است. همسرم ده‌ها لوح تقدیر از مسئولان مختلف گرفته و حداقل توقع‌اش این بود که بعد از این حادثه به عیادتش بیایند و دلداری‌اش بدهند. همین‌ها باعث شد که دچار افسردگی شود.

فرزند هم دارید؟

دخترم حالا ۷سالش تمام‌شده و پسرم می‌رود پیش‌دبستانی اما آنها هم در این ۲سال رنج زیادی تحمل کرده‌اند.

بعضی شب‌ها همسرم با کابوس حادثه از خواب می‌پرد و جیغ می‌کشد. حق هم دارد. دانش‌آموزانش جلوی چشمانش پرپر شدند. بچه‌هایمان هم نگران او هستند. چند‌ماه بعد از آن حادثه، ما در خانه‌مان در بندرعباس بودیم.

همسرم داخل خانه روی تخت بود و نمی‌توانست راه برود. یک روز ظهر متوجه شدم که هود اتصالی کرده و آتش‌گرفته. فقط توانستم بچه‌هایم و همسرم را از خانه بیرون ببرم. آن روز خانه‌مان در آتش سوخت. همه وسایلمان از بین رفت و وقتی به آموزش و پرورش رفتم و درخواست خانه سازمانی کردم، لطف کردند و یک سوییت در خوابگاه فرهنگیان به ما دادند. حدود ۷ماه بدون هیچ امکاناتی در آنجا زندگی کردیم. بچه‌هایم همپای ما این سختی‌ها را تحمل می‌کردند و در نهایت وقتی دیدیم قرار نیست به ما خانه سازمانی بدهند، قرض کردم و توانستم خانه‌ای اجاره کنم. چون پول نداشتم که خانه خودمان را تعمیر کنم، آن را رهن دادم و مستأجرمان قرار شد پول رهن را خرج تعمیر خانه کرده و در عوض در آنجا زندگی کند.

 

همسرتان تا حالا چند عمل جراحی را پشت سر گذاشته است؟

حدود ۲۰تا. شاید هم ۲۱عمل. آخرین باری که قرار بود همسرم را برای عمل به تهران منتقل کنیم، گفتند که به‌خاطر شرایط خاص‌اش باید با هواپیما منتقل شود. در فرودگاه گفتند که باید کرایه ۶صندلی را پرداخت کنم تا بتوانند برایش تخت بگذارند. هزینه پرواز چیزی حدود ۳میلیون تومان می‌شد که نداشتیم. مجبور شدم عقب ماشینم را مثل تخت درست کنم و از بندرعباس راهی تهران شوم. وقتی به تهران رسیدیم، یک‌راست او را به بیمارستان بردم که عمل شود. همه این سختی‌ها را به جان می‌خرم به امید اینکه او درمان شود. برای همین تنها خواسته‌ام از مسئولان فراهم‌کردن شرایط درمان اوست.

قطع نخاع شدن مربی پرورشی,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه

مکث

زندگی‌ام وقف دانش‌آموزان شد

«حالا که به گذشته فکر می‌کنم، به روزهایی که خودم را وقف آموزش و پرورش دانش‌آموزان کرده بودم، شک می‌کنم که کارم درست بوده یا نه؟» اینها را آرزو دیدا می‌گوید. معلمی که به گفته خودش از همه مسئولان آموزش و پرورش هرمزگان لوح تقدیر دارد اما بعد از این حادثه همه آنها او را فراموش کردند. او می‌گوید: بروید از آموزش پرورش بپرسید خانم دیدا کی بود؟ چطور تا ساعت ۲شب با دانش‌آموزانش سرود و برنامه‌های مختلف کار می‌کرد و چطور آنها لذت می‌بردند و او را دوست داشتند. اما حالا آنقدر درد کشیده‌ام که فقط با خوردن قرص خوابم می‌برد. هر ثانیه و هر لحظه بدنم تیر می‌کشد. با این شرایط و وقتی خانه‌مان سوخت، در سوییتی که به ما داده‌ بودند، بدون امکانات در حمام رخت می‌شستم و گریه می‌کردم. به این امید که به ما خانه سازمانی می‌دهند. اما خانه‌ها خالی شدند و به ما ندادند. کسانی که در اولویت‌های بعد ما بودند خانه گرفتند اما به ما خانه ندادند.

انگار ما را فراموش کرده‌اند. دیگر از این زندگی خسته شده‌ام. من نه در سفر شخصی، نه در اردوی تفریحی، بلکه در اردوی آموزشی دچار این حادثه شدم و توقع داشتم همان‌هایی که از من تقدیر کرده بودند، در این شرایط به کمکم بیایند اما کسی نیامد. به هر دکتری مراجعه می‌کنیم، می‌گوید که جرأت ندارد مرا عمل کند. هیچ‌کس جواب ما را نمی‌دهد. معلم نمونه، مربی تلاشگر و مربی نمونه شدم و عاشق کارم بودم اما حالا می‌گویم من که وظیفه‌ام را انجام دادم، آیا وظیفه آنها حمایت از من نبود؟

  • 21
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش