شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴
۰۹:۵۲ - ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۳۲۲۲۴
جرم و جنایت

دعوای دزدان راز آنها را فاش کرد

سرکرده باند سرقت از خانه‌ها زنی جوان بود که همدستانش را هم فریب می‌داد.

زن جوان با سوءاستفاده از معتادها از آنها برای سرقت از خانه‌ها استفاده می‌کرد. اعضای این باند زمانی لو رفتند که یکی از آنها متوجه شد سردسته باند آنها را فریب داده و از اموال مسروقه سهم ناچیزی به بقیه اعضای باند داده است.

از چند وقت قبل مأموران پلیس پایتخت در جریان سرقت سریالی از خانه‌ها در نقاط شمال، شرق و غرب تهران قرار گرفتند و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری دزدان را آغاز کردند. یکی از مالباخته‌ها می‌گفت که آخر هفته به ویلای شخصی خود در اطراف تهران رفته و وقتی برگشته با خانه‌ای به هم ریخته مواجه شده است. به‌گفته وی دزدان به خانه‌اش دستبرد زده و از داخل یکی از کمد‌ها، مقدار زیادی طلا و جواهر سرقت کرده بودند. او می‌گفت که در خانه‌اش ۱۵شمش یک کیلویی طلا داشته که همه آنها به سرقت رفته است.

ماموران در جریان بررسی‌ها متوجه شدند که خانه این مرد مجهز به در ضد‌سرقت بوده، اما دزدان خود را به بالکن رسانده، در را تخریب کرده، وارد خانه شده و دست به سرقت زده‌اند.

سارقان حرفه‌ای

در بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته مشخص شد که سارقان ۴نفر بوده و همگی چند ماسک به‌صورتشان زده بودند که شناسایی نشوند. علاوه بر این پلاک ماشینی که سوار بر آن بودند مخدوش و قابل شناسایی نبود. آنطور که تصاویر نشان می‌داد یکی از اعضای گروه از دیوار بالا رفته و وارد بالکن طبقه سوم شده بود. پس از آن قفل در بالکن را تخریب کرده و اعضای دیگر گروه توانسته بودند وارد خانه شوند و نقشه دزدی را سر فرصت و در نبود صاحبخانه اجرا کنند.

به‌گفته شاکی به جز طلا و جواهر، دزدان اموال قیمتی دیگر وی مانند گوشی، تبلت، لپ تاپ و تابلو فرش‌های کوچک و گران‌قیمت وی را هم سرقت کرده بودند. در این شرایط اقدامات اطلاعاتی برای شناسایی دزدان حرفه‌ای آغاز شد و درحالی‌که هنوز ردی از آنها به‌دست نیامده بود، مأموران در جریان سرقت‌های مشابه دیگری هم قرار گرفتند. سرقت‌هایی که همه آنها از سوی یک باند صورت گرفته و در حال افزایش بود.

در برخی از سرقت‌ها، دزدان زمانی وارد خانه‌ها شده بودند که صاحبخانه در خواب بوده. مالباخته‌ها می‌گفتند که به محض دیدن سارقان بالای سرشان با آنها درگیر شده بودند، اما در نهایت دزدان دست و پا و دهانشان را بسته و دست به سرقت زده بودند.

یکی از شاکیان به پلیس گفت: بیمار بودم و در خانه‌ام استراحت می‌کردم. به‌دلیل حال بدی که داشتم قرص خورده بودم و چون داروها خواب آور بود، در خواب عمیقی بودم که نیمه‌های شب سر و صدایی شنیدم. از خواب پریدم و به سمت سالن پذیرایی رفتم که ناگهان با ۳مرد غریبه مواجه شدم. آنها به‌شدت مرا کتک زدند دهانم را با چسب بستند و پس از سرقت نیز مرا با آن وضع رها کردند و متواری شدند.

درگیری درون گروهی

درحالی‌که تحقیقات کارآگاهان برای شناسایی و بازداشت دزدان حرفه‌ای و خشن ادامه داشت، چند روز قبل یکی از اعضای گروه با سرکرده باند درگیر شد و همین اتفاق باعث شد تا اسرار این گروه خلافکار فاش شود.

آن روز پسر جوان برای شکایت از سرکرده باند راهی یکی از کلانتری‌ها شد و به مأموران گفت که می‌خواهد راز زنی به نام شهره را که سرکرده یک باند سرقت است فاش کند.

او توضیح داد: چند وقت پیش یکی از دوستانم شهره را به من معرفی کرد. او رئیس باند سرقت بود و به‌خاطر پول و اعتیادم به مواد‌مخدر جذب این باند شدم. شهره به ما دستور سرقت می‌داد و ما در قالب یک گروه ۴نفری به خانه‌ها دستبرد می‌زدیم. من فقط در ۲ سرقت با این گروه فعالیت داشتم، اما متوجه شدم که شهره سر بچه‌ها کلاه می‌گذارد.

سارق جوان ادامه داد:‌ آخرین سرقت ما دستبرد به خانه‌ای بود که چند قطعه مجسمه کوچک از آنجا دزدیدیم. کاملا واضح بود که عتیقه هستند. بعد از سرقت، اموال مسروقه را طبق روالی که این باند داشت تحویل شهره دادیم تا او سهم بچه‌ها را بدهد. شهره سهم کمی به من داد.

به او گفتم عتیقه‌ها چه شد؟ اما شهره گفت مجسمه‌ها عتیقه نبوده و ارزش نداشته‌اند. مطمئن بودم که دروغ می‌گوید و سرمان را کلاه گذاشته است. کنجکاوی من باعث شد تا به پرس و جوی بیشتر بپردازم تا اینکه متوجه شدم شهره به ما دروغ گفته و فریبمان داده است. او عتیقه‌ها را به مبلغ هنگفتی فروخته بود و وقتی متوجه این راز شدم سراغش رفتم، اما او زیربار نرفت. آن شب با هم درگیر شدیم و تهدید کردم که اگر سهم مرا ندهد او را لو می‌دهم. اما او مرا از گروه اخراج کرد و تصمیم گرفتم مجازات دو سرقتی را که انجام داده بودم به جان بخرم، اما او را لو بدهم.

پایان سرقت‌های باند مخوف گفته‌های این سارق تازه کار باعث شد تا مأموران، شهره و ۶سارقی را که با او همدست بودند دستگیر کنند. اعضای این گروه به سرقت‌های سریالی اقرار کردند و تحقیقات تکمیلی برای کشف دیگر جرایم آنها ادامه دارد.

عنکبوت سارق

یکی از اعضای باند سرقت پسری ۲۵ساله معروف به عنکبوت است. او در ورزش پارکور تبحر دارد و از زمانی که به مواد روانگردان معتاد شده، وارد باند شهره شده است.

چطور با شهره آشنا شدی؟

حدود یک سال قبل شاید هم بیشتر با او آشنا شدم. آن روز از باشگاه بیرون آمدم و سوار ماشینم شدم که به خانه بروم. در بین راه شهره که پشت فرمان ماشینش بود با من تصادف کرد. عمدا این کار را کرد، یک تصادف صوری بود تا مرا به دام بیندازد. او یک خلافکار حرفه‌ای بود که از قبل مرا شناسایی کرده و دامش را پهن کرده بود. آن روز تصادف صوری باعث آشنایی من و شهره شد. از آن پس تماس‌هایش شروع شد و تمامی نداشت. می‌گفت از همسرش جدا شده و به تنهایی زندگی می‌کند. می‌گفت مدیر یک شرکت است، اما همه اینها دروغ بود.

چطور متوجه شدی که دروغ می‌گوید؟

زمانی که شهره باعث شد معتاد به گل و شیشه شده و برای تهیه مواد محتاج او شوم. من یک ورزشکار و پارکورکار بودم، اما شهره زندگی مرا نابود کرد. یک روز به من گفت که فقط درصورتی حاضر است پول موادم را بدهد که برایش کار کنم. آنجا بود که فهمیدم او سردسته یک باند سرقت است و من هم وارد باندش شدم.

چرا او را لو ندادی؟

می ترسیدم پول موادم را ندهد. معتاد شده بودم. از سوی دیگر من عاشق شهره بودم و نمی‌توانستم بدون او زندگی کنم! انگار جادویم کرده بود.

چرا به عنکبوت شهرت داری؟

صدایم می‌زدند «سهیل عنکبوت». چون می‌توانستم ظرف ۳دقیقه از دیوار صاف بالا بروم.

هر شب سرقت می‌کردید؟

نه. معمولا هفته‌ای ۳شب برای سرقت می‌رفتیم. همه اینها را شهره تعیین می‌کرد. پس از دزدی هم هرچه بود تحویل شهره می‌دادیم.

می دانستی که فریب‌تان می‌دهد؟

نه. همه ما ۶نفری که با او کار می‌کردیم معتاد بودیم. پس از هر سرقت، اموال مسروقه را تحویلش می‌دادیم و او روز بعد سهم ما را می‌داد. ما کسی را نداشتیم که اموال مسروقه بخرد و مجبور بودیم به او اعتماد کنیم. او هم به جای پول، مواد در اختیارمان می‌گذاشت. اما وقتی یک عضو جدید وارد گروهمان شد و باعث شد لو برویم، فهمیدیم که در همه این مدت شهره ما را فریب می‌داده.

چند نفری راهی سرقت می‌شدید؟

در قالب یک گروه ۴نفره. یک نفر زاغ زن بود، من از دیوار بالا می‌رفتم و در را برای ورود بقیه باز می‌کردم. ۲نفر دیگر هم وارد خانه می‌شدند و سرقت می‌کردند.

چرا برخی از شاکیان را کتک زدید؟

کار من نبود. بچه‌ها در بعضی از سرقت‌ها با دیدن صاحبخانه مجبور می شدند او را کتک بزنند که لو نروند.

چند سرقت انجام دادید؟

تعدادش را به‌خاطر ندارم. ده‌ها سرقت بود. همه اینها را شهره می‌داند چون یک دفترچه مخصوص دارد که سرقت‌ها را داخل آن یادداشت می‌کرد.

hamshahrionline.ir
  • 17
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
عجججججبببببب پس امنیت امنیت که میگن اینه!!!!!!!!!
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش