سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۶:۵۷ - ۰۳ شهریور ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۶۰۲۳۰
جرم و جنایت

قصاص؛ مجازات قتل رفیقی که از زندان به مرخصی آمده بود

مرد جوانی که از زندان به مرخصی آمده بود، در پی درگیری با دوست مستش به قتل رسید. متهم این پرونده با حکم قضات دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.

به گزارش شرق،  مقتول سه سال قبل در پی ارتکاب جرمی به زندان افتاد و در مدت مرخصی زندان با دوستانش به تفریح رفت اما کشته شد.

عصر هجدهم تیر سال ۹۷ جنازه پتوپیچ یک پسر جوان در حاشیه یک زمین فوتبال پیدا شد. در بررسی‌ها روشن شد جنازه متعلق به پسر ۲۸ساله‌ای به نام نیما است که با ضربات چاقو کشته شده است. جنازه با دستور قضائی به پزشکی قانونی فرستاده شد و پدر نیما که ساعاتی قبل ناپدید‌شدن پسرش را به پلیس اطلاع داده بود، به سردخانه پزشکی قانونی رفت و جسد را شناسایی کرد. این مرد به پلیس گفت: پسرم چند روز به مرخصی زندان آمده بود. قرار بود فردا به زندان برگردد.

به‌همین‌خاطر برای تفریح با دوستانش بیرون رفت و دیگر بازنگشت؛ تا اینکه پلیس جنازه او را در پارک پیدا کرد. زمانی که مأموران تحقیقات خود را درباره مراودات مقتول آغاز کردند، متوجه شدند او چند ساعت قبل از حادثه با چند نفر از دوستانش قرار تفریح داشته است. وقتی مأموران به پدر مقتول گفتند از میان دوستان پسرش که در کنار او بودند به چه کسی مشکوک است، او نام جوانی به نام سیاوش را آورد.

این مرد گفت: پسرم از سال‌ها پیش با یکی از دوستانش به نام سیاوش اختلاف داشت. ممکن است سیاوش به‌ خاطر کینه قدیمی که از او به دل دارد، پسرم را کشته باشد. به‌ دنبال اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد سیاوش ردیابی و بازداشت شد. او که قصد داشت پلیس را گمراه کند سرانجام لب به اعتراف گشود و به قتل اعتراف کرد. سیاوش در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای این جلسه پدر و مادر نیما برای سیاوش حکم قصاص خواستند.

سپس سیاوش در جایگاه متهم ایستاد و گفت: آن روز مشروب خورده و مست بودم که در خیابان با نیما رو‌به‌رو شدم. من و نیما از بچگی با هم دوست بودیم و او در کودکی یک بار با چاقو به سرم زده بود. به‌همین‌خاطر از او خوشم نمی‌آمد اما از او کینه به دل نداشتم که بخواهم به‌ خاطر کینه‌جویی او را بکشم. وقتی بچه بودیم خیلی با هم دوست بودیم؛ اما بعد از آن حادثه دیگر با نیما رفاقت زیادی نداشتم. به‌ جز این مسئله دیگر کینه‌ای نسبت به هم نداشتیم. ضمن اینکه ما بزرگ شده بودیم و دعوایی که بین ما اتفاق افتاده بود دعوای بچگی بود. ما مدت‌ها بود که با هم سلام‌علیک داشتیم. البته دورهمی نمی‌گذاشتیم و من سعی می‌کردم جایی که نیما هست، نباشم. چون نمی‌خواستم دوباره چشم در چشم بشویم.

متهم ادامه داد: نیما مدتی بود که در زندان بود. مدت‌زمان زندانی او طولانی نبود، با این حال به او مرخصی داده بودند. چند روز قبل از حادثه به او مرخصی داده بودند و فردای روز حادثه هم قرار بود به زندان برگردد. نیما به من گفت قرار است فردا به زندان برگردد. او از من خواست تا با هم مشروب بخوردیم و خوش بگذرانیم. من به او گفتم مشروب خورده‌ام و می‌دانم ظرفیتم بیشتر از این نیست و اگر زیاده‌روی کنم حالم بد می‌شود ولی او اصرار کرد دور هم باشیم. به همراه دوست مشترک‌مان به نام مجید به خانه ما آمدند و با هم مشروب خوردیم. او حتی بعد از خوردن مشروب مقداری مواد مخدر مصرف کرد. من می‌خواستم به دیدن نامزدم بروم، از بچه‌ها خواستم تا خانه ما را ترک کنند ولی نیما گفت می‌خواهد بیشتر بماند و با تندی به من گفت که کمی بیشتر تحمل کنم چون شب آخری است که بیرون است.

دقایقی بعد مجید که همراه نیما آمده بود، خانه ما را ترک کرد اما نیما هیچ اعتراضی به او نکرد. من به او گفتم چرا مانع رفتن مجید نشد ولی به من اجازه نداد تا به دیدن نامزدم بروم که از شنیدن این حرف عصبانی شد و با هم درگیر شدیم. او با چاقو خودزنی کرد و یک ضربه هم به من زد و من که مست بودم و حال طبیعی نداشتم چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم. چند ساعت بعد وقتی متوجه شدم نیما مرده از ترسم جنازه را پتوپیچ کردم.

می‌خواستم آن را از خانه بیرون ببرم که پدرم سر رسید و ماجرا را فهمید. پدرم می‌خواست موضوع را به پلیس گزارش کند و به من گفت این راه بهتری است. من پدرم را تهدید کردم در این باره به کسی حرفی نزند. سپس به تنهایی شبانه جنازه را به حوالی زمین فوتبال بردم و آنجا رها کردم. من از ترس این کار را کردم چون می‌دانستم اگر کسی چیزی بفهمد و من دستگیر شوم همه زندگی‌ام و خانواده‌ام تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

متهم در ادامه گفت: بعد از این حادثه خانواده‌ام تحت تأثیر قرار گرفتند و زندگی آنها به ‌خاطر من نابود شد. نامزدم من را ترک کرد و همه چیز خراب شد. من قسم می‌خورم با نیما دشمنی نداشتم و فقط به خاطر اینکه خیلی مست بودم و کنترل خودم را نداشتم این اتفاق افتاد. من در آن زمان اصلا متوجه نبودم چه می‌کنم. حتی به نیما هم گفتم اگر خانواده‌ام بیایند و ببینند من با دوستانم بساط مشروب پهن کرده‌ام عصبانی می‌شوند اما نیما گفت قبل از آمدن هر کسی می‌رود. در حالی که وقتی به او گفتم برود قبول نکرد و به زور ماند. من از خانواده نیما خیلی خیلی عذرخواهی می‌کنم.

با پایان دفاعیات متهم، وکیل‌مدافع او دفاعیات خود را مطرح کرد و در پایان قضات وارد شور شدند و وی را به قصاص محکوم کردند.

  • 10
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
ویژه سرپوش