به گزارش ایران، نخستین حادثه ظهر یکشنبه ۱۱اردیبهشت از سوی مأموران بیمارستانی در پایتخت به بازپرس محمدرضا صاحبجمعی اعلام و تحقیقات تیم جنایی آغاز شد. نخستین بررسیها نشان میداد پسر دانشآموز ۱۵سالهای چهار روز قبل با یکی از همکلاسیهایش در خیابان درگیر شده و با سنگی که به سمت او پرت کردهاند باعث ضربه به سر و مجروح شدن او شده است. پس از این حادثه او را از پاکدشت به تهران منتقل کردهاند و درحالی که از ناحیه سر آسیب دیده بود، در بیمارستان بستری شد اما تلاش کادر درمان برای نجات او بینتیجه ماند و در نهایت پس از چهار روز جدال با مرگ، جان باخت.
از آنجایی که حادثه در پاکدشت رخ داده بود، به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده با قرار عدم صلاحیت به شهرستان محل حادثه ارجاع شد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
تیراندازی بعد از کریخوانی
ساعت ۲:۳۰ ظهر چهارشنبه ۱۴اردیبهشت، صدای تیراندازی پیاپی در یکی از خیابانهای یافتآباد، باعث ترس و وحشت رهگذران و کسبه شد. بهدنبال این تیراندازی مرد جوانی مورد اصابت چهار گلوله قرار گرفت و سپس سرنشینان خودروی تیبا از محل متواری شدند.
مرد جوان بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت اما دو ساعت بعد به علت شدت خونریزی جان خود را از دست داد. با مرگ مرد جوان، مأموران کلانتری ۱۵۱یافتآباد در تماس با بازپرس میثم حسینپور، این جنایت مرموز را مخابره کردند.
با اعلام این خبر بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند. در بازرسی از جیبهای لباس مقتول و تحقیقات محلی، هویت وی به نام بابک برملا شد. محل تیراندازی در نزدیکی یک آرایشگاه و روبهروی درمانگاهی بود و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل پرداختند.
دوربینها نشان میداد مقتول وقتی از آرایشگاه بیرون آمده در حال پیادهروی بوده که ناگهان خودروی تیبای سفیدی مقابلش توقف کرده و یکی از سرنشینان خودرو که مجهز به سلاح کلاشنیکف بوده شروع به تیراندازی به سمت مقتول کرده و از محل متواری شدهاند.
دوربینها تصویر عامل جنایت را ضبط کرده بودند و در تحقیقات میدانی هویت وی به نام اشکان شناسایی شد. بررسیها نشان میداد که اشکان و مقتول بر سر قدرتنمایی از قبل با هم کریخوانی داشتند و همین موضوع باعث اختلاف بین دو مرد جوان شده و این درگیریها به فضای مجازی نیز کشیده شده بود.
یک روز قبل از جنایت نیز آنها با هم درگیر شده بودند و شامگاه همان روز اشکان در صفحه اینستاگرامش در پیامی تهدیدآمیز برای مقتول نوشته بود: «انتقام سخت نزدیک است.» روز حادثه نیز وقتی متوجه شد بابک به آرایشگاه رفته است، اسلحه برداشته و به همراه یکی از نوچههایش راهی خیابان شده است.
با شناسایی هویت متهم فراری، به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، تحقیقات برای دستگیری اشکان آغاز و جسد مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد.
غافلگیری مرگبار
سومین حادثه نیز ساعت سه بامداد پنجشنبه ۱۵اردیبهشت از سوی مأموران کلانتری ۱۰۵سنایی به بازپرس میثم حسینپور اعلام شد. از آنجا که جسد دختر جوانی در حیاط خلوت یک ساختمان از سوی اهالی خانه کشف شده بود، تیم جنایی به محل حادثه رفتند. نخستین بررسیها نشان میداد از زمان مرگ وی ۲۴ساعت میگذرد. هرچند ساکنان ساختمان او را نمیشناختند اما همسایههای ساختمان کناری او را شناسایی کردند.
طبق اظهارات همسایهها او قرار بود به همراه همسرش که طلافروش است در طبقه پنجم ساختمان ساکن شوند. با مشخص شدن این موضوع، همسر او شناسایی و تحقیقات صورت گرفت. مرد طلافروش در تحقیقات گفت: مدتی است که با پریوش نامزد کردم و این خانه را هم برای زندگی آیندهمان اجاره کردم. روز حادثه، پریوش با من تماس گرفت و گفت در خانه منتظر من است و حتی تماس تصویری هم با او گرفتم. کارم که تمام شد راهی خانه شدم اما از پریوش خبری نبود. با تلفن همراهش تماس گرفتم ولی بیفایده بود، نگران شدم و هر جایی که تصور میکردم رفته باشد سر زدم اما خبری از او نداشتم تا اینکه پلیس به سراغم آمد.
در ادامه بررسیها یکی از دوستان پریوش گفت: پریوش دختر شاد و سرزندهای بود و مدام دوست داشت که دیگران را شگفتزده کند. او روز حادثه با من صحبت کرد و گفت میخواهد در پشتبام مخفی شود تا وقتی نامزدش آمد همه جا را بهدنبالش بگردد ولی دیگر خبری از او نداشتم تا اینکه متوجه این حادثه شدم.
با توجه به بررسیهای صورت گرفته و مدارک به دست آمده، این فرضیه مطرح شد که دختر جوان برای غافلگیر کردن نامزدش به پشتبام رفته اما به احتمال زیاد تعادلش را از دست داده و به حیاط خلوت خانه همسایه سقوط کرده و جان باخته است.
- 12
- 5