شنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۳
۱۵:۰۱ - ۰۱ آبان ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۸۰۰۶۷
جرم و جنایت

جزئیات جدید از گروگانگیری پزشک مشهور توسط مهندس آی‌تی و پدرش

آدم ربایی,ربودن پزشک سرشناس
«چون بیکار بودم و تهیه چند قلم از جهیزیه همسرم به گردن من افتاده بود، با همدستی پدرم تصمیم به آدم‌ربایی گرفتیم.» این بخشی از اعترافات مهندس آی‌تی است که می‌گوید به‌دلیل بیکاری و مشکلات مالی یکی از پزشکان مشهور را ربوده و پس از ۳روز اسارت حساب‌های بانکی او را خالی کرده است.

به‌گزارش همشهری، عصر روز ۱۷مرداد ماه امسال مردی به پلیس آگاهی تهران رفت و مدعی شد که ۲نفر از ۳روز قبل او را ربوده و زندانی کرده‌اند. آنطور که او می‌گفت آدم‌ربایان در این مدت حساب‌های بانکی‌اش را خالی کرده و در نهایت پس از سرقت خودرواش او را در خیابان رها کرده‌اند.

این مرد که یکی از پزشکان مشهور فک و صورت در پایتخت است در این‌باره گفت: چند شب قبل در سعادت‌آباد سوار ماشینم بودم که ۲نفر درحالی‌که لباس مأمور نیروی انتظامی به تن داشتند به من نزدیک شدند و درخواست کردند که مدارک ماشین را نشان دهم و با آنها به اداره آگاهی بروم. من اول گفتم به چه علت؟ گفتند که از شما شکایت شده و برای انجام تحقیقات باید همراه ما بیایی.

وی ادامه داد:  آنها من را به صندلی عقب بردند. یکی از آنها کنار من بود و دومین نفر پشت فرمان نشست. حدود ۵دقیقه در خیابان‌های سعادت‌آباد پرسه زدند و در ادامه متهمی که کنارم نشسته بود سرم را خم کرد و با تهدید  اسلحه دست و پا و چشمم را بست و من را به سمت جنوب تهران بردند. حدود ساعت ۱۱شب بود.

چشمانم بسته بود. آنها می‌خواستند با موادی که داشتند من را بیهوش کنند. اما من متوجه شدم و خودم را به بیهوشی زدم. آنها من را داخل خانه‌ای بردند و در انباری انداختند. کارت‌های بانکی و گوشی‌هایم را گرفتند. حدود ۲، ۳ساعت بعد من را از انباری به آپارتمان بردند.

اول به یک اتاق و بعد به حمام. ۳روز من را در آنجا با چشم و دست و پای بسته زندانی کردند. تمام اطلاعات خانه‌ام، کارت‌های بانکی خودم و مادرم را گرفتند. ۲روز بعد بود که یک مأمور از کلانتری۱۳۴ شهرک غرب با گوشی‌ام تماس گرفت. فکر می‌کنم آدم‌ربایان با آن تماس ترسیدند و من را حدود ساعت ۳بعدازظهرعاشورا با خودروی خودم به سعادت‌آباد بردند و رهایم کردند؛ با این حال خودروام را سرقت کردند و گریختند. آنها ۳۰۰میلیون تومان از حساب بانکی‌ام برداشت کردند و به جز آن از خانه هم نیز گوشی و لپ‌تاپم را دزدیدند.

در تعقیب آدم‌ربایان

به‌دنبال ثبت این شکایت تیمی زبده از کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ تحقیقات در این‌باره را آغاز کردند. تحقیقات اولیه نشان می‌داد پدر و پسری با جعل عنوان مأمور پلیس، این آدم‌ربایی را مرتکب شده‌اند. آنها پس از ربودن پزشک سرشناس با کارت بانکی‌اش به یک طلافروشی در شرق تهران رفته و مقدار زیادی طلا و سکه خریده بودند. بررسی اطلاعات به‌دست آمده از متهمان سبب شد که مأموران گام به گام به آنها نزدیک‌تر شده و سرانجام در ۲عملیات متهمان را که به یکی از استان‌های شرقی کشور گریخته بودند دستگیر کنند.

سرهنگ علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اعلام جزئیات این پرونده گفت: متهمان پس از انتقال به اداره پنجم پلیس آگاهی به آدم‌ربایی و سرقت به عنف اعتراف کردند و ۳فقره سرقت به عنف دیگر را نیز به گردن گرفتند و هم‌اکنون با صدور قرار قانونی در اختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی قرار دارند و تحقیقات برای کشف جرایم احتمالی و شناسایی سایر مالباختگان ادامه دارد.

گفت‌وگو

یک ماه در تعقیب طعمه

متهم اصلی پرونده ۲۹ساله و مهندس آی‌تی است. می‌گوید چون بیکار بوده و از طرفی قصد ازدواج داشته و پدرزنش تهیه چند قلم از جهیزیه را به گردن او انداخته نقشه ربودن پزشک مشهور را کشیده اما حالا از کاری که انجام داده پشیمان است. او در گفت‌وگویی جزئیات بیشتری از این آدم‌ربایی را شرح داد.

قبل از اینکه دستگیر شوی شغلت چه بود؟

من فوق لیسانس ‌آی‌تی دارم و قبلا در این حوزه فعالیت می‌کردم اما مدتی بود بیکار شده بودم.

سابقه کیفری هم داری؟

اواخر سال۹۹ بود که یک نفر را که سوار یک خودروی ولوو بود ربودم و او را یک روز در خانه پدرزنم که آن موقع سفر بود نگه داشتم. فکر می‌کردم وضعیت مالی خوبی دارد. اما گفت من راننده‌ام و خودروی مدل بالا هم متعلق به فرد دیگری است و چیزی ندارم. من هم رهایش کردم.

چرا به فکر آدم‌ربایی افتادی؟

همه درها به رویم بسته بود. پدر خانمم گفته بود که باید خانه بگیری و ۷، ۸قلم از جهیزیه را هم تهیه کنی. به هر دری زدم نشد. فکر کردم دیدم سرقت و آدم‌ربایی تنها راهی است که می‌توانم زندگی‌ام را بسازم.

 چرا با تحصیلاتی که داشتی کار نمی‌کردی؟

خیلی تلاش کردم اما کار پیدا نکردم.

پزشک سرشناس را چطور شناسایی کردی؟

یک روز در سعادت‌آباد او را دیدم که سوار بر ماشینش دور می‌زد. همان روز او را به‌عنوان طعمه انتخاب کردم. یک خودروی اپتیما مشکی رنگ داشت. یک ماه او را زیرنظر داشتم تا اینکه شب حادثه با پدرم دکتر را نزدیک ساندویچی دیدیم و تصمیم گرفتیم نقشه را اجرا کنیم. ما سوار بر موتور بودیم. من لباس شخصی به تن داشتم و پدرم لباس نظامی با درجه سرگردی.

چطور نقشه آدم‌ربایی را اجرا کردید؟

با موتور جلوی دکتر پیچیدیم و راهش را بستیم. مدارک دکتر را کنترل کردیم و فهمیدیم پزشک است. گفتم بیا عقب بشین و من پشت فرمان نشستم.

چه روزی‌ پزشک را ربودید؟

۳روز مانده بود به عاشورا. حدود ساعت۱۰:۳۰ شب. او را بردیم و ظهر عاشورا رهایش کردیم. دست و پایش باز بود. فقط چشمانش را بستم. گفت حالم خوب نیست. من هم او را بردم جلوی خانه‌اش پیاده کردم.

از خانه‌اش هم سرقت کردید؟

نه من فقط ۲کارت بانکی از او گرفتم و پول‌هایش را برداشت کردم.

همسرت فهمید که چنین کاری کردی؟

اول نمی‌دانست اما بعد فهمید و آبرویم رفت.

۳روزی که پزشک را ربوده بودی همسرت نپرسید که کجا هستی و چه کار می‌کنی؟

گفتم با پدرم هستم و می‌خواهم برویم و بدهی‌هایم را بدهم. وقتی فهمید که با پدرم هستم خیالش راحت شد.

همسرت دکتر را دید؟

بله روز دوم وقتی آمد خانه او را دید. گفتم یک موادفروش است و پول یک نفر را برده است. به خاطر همین هم ما او را نگه داشته‌ایم. گفت پدرم بفهمد بیچاره می‌شویم و...

پدرت چرا با تو همراه شد؟

از یک ماه قبل به او گفته بودم. مجبور بودم. پول نزول گرفته بودم و هر روز بدهی‌ام بیشتر می‌شد. پول نزول خیلی بد است و زندگی آدم را از بین می‌برد. حدود ۲۰۰میلیون تومان نزول گرفته بودم و هر ۳ماه ۱۷میلیون تومان باید می‌دادم. دوباره رفتم ۱۰۰میلیون تومان مضاربه از بانک گرفتم. همینطور بدهی روی بدهی می‌آمد.

این همه پول را برای چه کاری می‌خواستی؟

۷، ۸قلم از جهیزیه را گردن من انداخته بودند و گرفتار شده بودم.

وضعیت مالی پدرزنت چطور است؟

وضع خوبی دارد و به همین دلیل من هم به دردسر افتادم.

وقتی شرایط مالی ات خوب نبود چرا برای این ازدواج اصرار داشتی؟

همسرم را خیلی دوست داشتم و می‌خواستم هرطور که شده با او ازدواج کنم.

به‌نظرت این ازدواج ارزشش را داشت که به‌خاطرش دست به سرقت و آدم‌ربایی زدی؟

نمی‌دانم.

لباس نظامی را از کجا تهیه کردی؟

از میدان گمرک. حدود ۵۰۰، ۶۰۰هزار تومان خریدیم. درجه سرگردی را هم انتخاب کردیم که به سن پدر بخورد. در اینستاگرام دیده بودم که یک پدر و پسر با همین شیوه از افغان‌ها سرقت کرده بودند و من هم خواستم مثل آنها دست به سرقت بزنم.

از دکتر چقدر توانستید پول بگیرید؟

حدود ۲۰۰، ۳۰۰میلیون. ما اصلا او را اذیت نکردیم و کارت را بدون درگیری و تهدید گرفتیم.

می‌دانستی آدم‌ربایی چه مجازاتی دارد؟

نه به خدا نمی‌دانستم. اگر می‌دانستم این کار را نمی‌کردم.

  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش