به گزارش همشهری آنلاین، چند روز قبل چوپانی که گوسفندانش را به صحرا برده بود، متوجه صدای پارس‌های عجیب سگ گله شد. مرد چوپان که متوجه بی‌قراری سگش شده بود، به دنبال او رفت و ناگهان با بدن نیمه‌جان زنی در یک گودال مواجه شد که به‌سختی نفس می‌کشید. مرد چوپان بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفت و زن نیمه‌جان به بیمارستان منتقل شد و تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفت.
به جاده فرعی پیچید و...
پس از ۲ هفته دختر مجروح از کما بیرون آمد و در رابطه با حادثه‌ای که برایش رخ داده بود، گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با پسر جوانی آشنا شدم. او مدعی بود مهندس است و وضع مالی خوبی دارد. بعد از مدتی هم به من پیشنهاد ازدواج داد. با توجه به اینکه به نظر فردی ایده‌آل برای ازدواج بود، با پیشنهاد او موافقت کردم.
وی ادامه داد: بعد از چند روز به من گفت خانواده‌اش در خارج تهران زندگی می‌کنند و دلش می‌خواهد مرا به خانواده‌اش معرفی کند. بعد از من خواست با او نزد خانواده‌اش برویم. از آنجا که اعتمادم را جلب کرده بود قبول کردم و با او رفتم، اما پس از طی مسافتی وقتی از شهر خارج شدیم، نگران شدم و گفتم بهتر است برگردیم، اما ناگهان از من خواست ساکت باشم. همان‌طور که رانندگی می‌کرد و به جاده‌ای فرعی پیچیده بود، به او التماس کردم نگه دارد، اما او بدون توجه به التماس‌های من به راهش ادامه می‌داد.
قربانی اظهار کرد: من هم در یک لحظه در خودرو را باز کردم و خودم را به بیرون انداختم. به خاطر سرعت زیاد خودرو من در سراشیبی به داخل گودالی افتادم و سر و صورتم خونی شد. او هم خودرو را متوقف کرد و به سمتم آمد، اما تصور می‌کنم با توجه به خونریزی شدیدی که داشتم فکر کرد مرده‌ام و بلافاصله آنجا را ترک کرد. بعد از آن بی‌هوش شدم و زمانی که به هوش آمدم خودم را داخل بیمارستان دیدم.
به‌دنبال اظهارات زن جوان، تحقیقات به دستور بازپرس کشیک آغاز شد و در اولین گام، کارآگاهان به چهره‌نگاری متهم با کمک شاکی پرداختند.
سرنخ خواستگار قلابی در یک دکه
در حالی که بررسی‌ها برای شناسایی هویت اصلی متهم فراری ادامه داشت، کارآگاهان احتمال دادند متهم برای اطلاع از سرنوشت دختر جوان به محل حادثه برگردد، بنابراین محل را زیر نظر گرفتند و در همان حوالی با کیوسکی مواجه شدند.
زمانی که مأموران به سراغ مرد دکه‌دار رفتند و تصویر چهره‌نگاری متهم را به او نشان دادند، مرد جوان گفت: این مرد چند روز قبل به دکه‌ام آمد و درباره زنی پرسید که این حوالی رها شده بود. از او پرسیدم به چه دلیل پرس و جو می‌کنی که او جواب داد روز حادثه از آنجا می‌گذشته و دیده که جمعیتی جمع شده‌اند و زن جوان را روی برانکارد گذاشته‌اند و حالا برای کنجکاوی درباره سرنوشت وی به اینجا آمده است. او حتی از من نوشابه و آب معدنی هم خرید.
با اطلاعاتی که مرد دکه‌دار به کارآگاهان داد، مأموران به بررسی تراکنش‌های او پرداخته و در نهایت شماره حسابی که با آن خرید شده بود، بدست آمد. بدین ترتیب هویت خواستگار قلابی به دست آمد و تحقیقات برای دستگیری او به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
- 9
- 5
