روزنامه ایران نوشت: بدون معطلی دسته اهرم را در دست گرفت و خود را آماده کرده بود که آن را بکشد. سالهای زیادی در انتظار این لحظه بود تا شاید با قصاص قاتل پسرش دلش کمی آرام گیرد. طناب دور گردن قاتل گره خورده بود و مرد جوان فریاد میزد: تورو به امام حسین(ع) منو ببخش.
زن میانسال نگاهش به اهرم آهنی خیره مانده بود. حالا مرگ و زندگی یک نفر در دستان او بود صدای مرد جوان همچنان در گوشش میپیچید. ناگهان تصویر دختر بچهای که مقابل در ورودی زندان جلویش را گرفته و التماس کرده بود که پدرش را ببخشد مقابل چشمانش جان گرفت. دست هایش لرزید، ترسید همان لحظات بعد از کشیدن اهرم و گرفتن جان یک انسان پشیمان شود اما کار از کار گذشته باشد. دوباره صدای التماسهای مادر قاتل و گریههای دختر کوچولو در سرش پیچید. همانطور که اهرم در دستانش بود فریاد زد: میبخشم. به حرمت امام حسین میبخشم.
جزئیات پرونده قتل
۴ تیر سال ۹۶ درگیری مرگباری در بازار تهران گزارش شد. با اعلام این خبر تحقیقات آغاز و تیم جنایی راهی محل شدند. با حضور در محل آنها با جسد پسر جوانی مواجه شدند که با یک ضربه چاقو به ناحیه قفسه سینهاش کشته شده بود. قاتل هم در چند قدمی او قرار داشت و توسط مردم بازداشت شده بود. متهم در تحقیقات گفت: «در بازار کارگر هستم و مقتول هم کتانی فروشی دارد. با هم آشنا بودیم داشتیم صحبت میکردیم که از روی شوخی، کلمهای گفت که خیلی عصبانی شدم. چاقویی که در جیبم بود را درآوردم و یک ضربه به او زدم. قصدم قتل نبود و نمیخواستم او کشته شود.»
در انتظار قصاص
بهدنبال اعترافات متهم کیفرخواست پرونده صادر شد. متهم در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. مادر مقتول که تنها اولیای دم پرونده بود درخواست قصاص کرد و قضات دادگاه کیفری استان تهران رأی بر قصاص دادند.
با تأیید حکم در دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرا به شعبه دوم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت به ریاست سید محمد رضوی رفت و چندین جلسه برای صلح و سازش در دادسرا برگزار شد. اما مادر مقتول همچنان خواهان قصاص بود تا اینکه پای چوبه دار از قصاص قاتل پسرش گذشت کرد.
پسرم لبخند میزد
مادر مقتول درباره انگیزه خود برای بخشش گفت: «من ساکن لنگرودم و تصمیم داشتم که قاتل بچهام را قصاص کنم. اما شب قبل خواب همسرم را دیدم که سال ۶۲ شهید شده بود. آن موقع پسرم کوچک بود و من با یتیمی او را بزرگ کردم. از طرفی صبح روز اجرای حکم زمانی که خواستم وارد زندان شوم دختر کوچک قاتل با گریه و التماس از من خواست پدرش را ببخشم. زمانی که به محوطه اجرای حکم رسیدیم چهار نفر را برای اجرا آورده بودند که سه نفر از آنها اعدام شدند اما نوبت که به من رسید و اهرم را بدست گرفتم وقتی قاتل پسرم مرا به امام حسین(ع) قسم داد دلم لرزید و او را بخشیدم. اما یک شرط گذاشتم از او خواستم دیه پسرم را بدهد تا هم قاتل متوجه شود که به همین راحتی نمیتواند از مجازات کاری که کرده رها شود و هم اینکه با پولی که از این راه بدست میآورم یتیم خانه بسازم. من میدانم یتیمی چقدر سخت است دلم میخواهد به بچههای یتیم کمک کنم تا در شرایط خوبی بزرگ شوند. همان شبی که قاتل بچهام را بخشیدم خواب پسرم را دیدم که در خواب به من لبخند میزد.
با بخشش زن میانسال،مرد زندانی که حدود ۸ سال است در زندان به سر میبرد، بزودی آزاد خواهد شد.
- 17
- 3