پرونده قتل مهندس جوانی که قربانی ناسازگاری با همسرش شده بود، در حالی روی میز هیأت قضایی دادگاه عالی جنایی کرج قرار گرفت که برادرزنش رفتارهای غیراخلاقی مقتول را انگیزه جنایت خانوادگی مطرح کرد.
قتلهای ناموسی - رسیدگی به این جنایت از ساعت ۷ صبح سیام آبان همزمان با کشف جسد مردی ناشناس در داخل یک خودروی پرشیای سفید در جاده کرج – چالوس آغاز شد.این مرد با شلیک گلوله به شقیقهاش به قتل رسیده بود و کارآگاهان در بازرسی خودروی مقتول اوراق هویتیاش را یافتند که نشان میداد وی به نام «علی» مهندس عمران و مدیر چند پروژه ساختمانی است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، کارآگاهان جنایی کرج خانواده قربانی را برای تحقیق و بازجویی به اداره آگاهی فراخواندند. پدر و مادر این مهندس عمران با ناراحتی به مأموران گفتند: پسر و عروسمان ۵ سال پیش زندگی مشترکشان را آغاز کردند. این زوج جوان با وجود آنکه هر دو تحصیلکرده بودند و زندگی مرفه و راحتی داشتند، اما مشاجره و اختلافشان تمامی نداشت.
عروسمان فارغالتحصیل رشته روانپزشکی بود اما مدام به همسرش سوءظن داشت و حتی چند بار او را تهدید به مرگ کرده بود. او ۲ ماه پیش زندگی مشترکشان را ترک کرد و در دادگاه خانواده دادخواستی برای مطالبه مهریه و نفقه مطرح کرد. آنها بخاطر ناسازگاری شدید، حاضر نبودند بچهدار شوند و تلاش پسرمان برای پایان دادن به این اختلاف و دعواها بیفایده بود. بنابراین اطمینان داریم که پسرمان قربانی اختلاف با همسرش شده است و به خانواده عروس مان ظنین هستیم.
با وجود این بازپرس شعبه ۲۱ دادسرای کرج دستور داد درخصوص اختلاف احتمالی مهندس جوان با پیمانکاران و کارگران در محل کار وی تحقیق شود تا شاید ردپایی از قاتل ناشناس به دست آید.
وقتی پلیس در این زمینه به نتیجهای نرسید، همسر مقتول برای بازجویی احضار شد.این زن جوان با اظهار بیاطلاعی از قتل همسرش گفت: «علی» درگیر مسائل غیراخلاقی بود و حتماً قربانی انتقامجویی یا خصومت شده است. من به او فرصت دادم تا رفتارهایش را اصلاح کند و از مدتها قبل، از او بیخبر بودم.
کارآگاهان در بازجویی از خانواده زن جوان، به یکی از برادران وی ظنین شدند ولی این مرد جوان سعی داشت وانمود کند که از سرنوشت دامادشان بیخبر است. اما وقتی پزشکی قانونی از وجود داروی بیهوشی در خون مقتول پرده برداشت، در بررسی خانه برادرزنش، مقداری داروی بیهوشی به همراه وسایل تزریق آن، کشف شد. بدینترتیب برادرزن به اتهام قتل عمدی داماد خانواده بازداشت شد.
وی در بازجویی ادعا کرد: مقتول مزاحم همسرم بود. او دو سال پیش برای همسرم مزاحمت ایجاد کرده بود و میدانستم شکایتم بیفایده است. به او تذکر دادم اما نمیتوانستم این موضوع را فراموش کنم. روز حادثه او را به خانهام دعوت کردم. قصد داشتم او را راضی به جدایی از خواهرم کنم تا از مزاحمتهایش خلاص شویم. مقداری داروی بیهوشی تهیه کردم و وقتی به خانه رسیدم، او منتظرم بود.
در اتاق خواب با هم صحبت کردیم و در یک لحظه از غفلتش استفاده کردم و ماده بیهوشی را جلوی بینیاش گرفتم تا بیهوش شد. او را به داخل خودرو منتقل کردم . در آنجا یک قبضه کلت کمری یافتم. به سمت جاده چالوس حرکت کردیم و به مسیری خلوت که رسیدیم به او شلیک کردم و به همسرم خبر دادم که کار تمام شد. اما خواهرم از این قتل خبر نداشت. پس از قتل دامادمان، جسد را داخل خودرو رها کردم و اسلحه را هم در مسیر برگشت به خانه به بیابان پرتاب کردم.
با اظهارات تکاندهنده متهم، بازپرس پرونده دستور بازسازی صحنه قتل را صادر کرد و پس از بازسازی صحنه و دریافت آخرین دفاعیات متهم، وی را مجرم شناخت.پرونده این جنایت در حالی به دادگاه عالی جنایی البرز فرستاده شد که عامل جنایت، انگیزه خود را دفاع از ناموس مطرح میکرد و داماد خانواده را مهدورالدم میدانست.
اما در جلسه رسیدگی به این پرونده که با حضور قاضی «هدایت رنجبر» و ۲ قاضی مستشار شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز «ایرج خنکدار و علی یزدانپور» برگزار شد، متهم در برابر دلایل محکم و دقت نظر هیأت قضایی، ناچار به سکوت شد.
قاضی رنجبر از او پرسید: با طرح این ادعا که دامادتان مزاحم همسرت بوده، چه توجیهی داشت که روز حادثه وقتی در خانه نبودی، او را به خانهات دعوت کنی؟
متهم جواب داد: خودم هم از محل کار به طرف خانه حرکت کرده بودم.
قاضی: اما با وجود فاصله زیاد تا خانهات، مطمئن بودی او قبل از تو، به آنجا میرسد و حتی به همسرت نگفتی که او را راه ندهد و با مقتول مانند یک فرد محترم و مطمئن رفتار شد.
متهم: به خاطر خواهرم بود.
قاضی: چرا به ادعای خودت، ۲ سال پس از آن که مزاحم همسرت شده بود، تصمیم به انتقام گرفتی؟
متهم: به او فرصت دادم تا پشیمان شود.
قاضی: یک مرد به مزاحم همسرش ۲ سال مهلت میدهد؟
متهم: بله. او دامادمان بود.
قاضی: اما اختلاف داماد و خواهرت شدید بود و خواهرت پس ازترک خانه مشترک، او را تهدید به مرگ کرده بود
متهم: خواهرم در این ماجرا نقشی نداشت.
قاضی: روز حادثه به نظر میرسد خواهرت در خانهات میهمان بوده و مقتول به بهانه مذاکره به آنجا آمده بود
متهم: انگیزه من فقط دفاع از ناموس بود.
قاضی: اگر اسلحه متعلق به مقتول بود، چرا پس از قتل آن را پنهان یا معدوم کردی و تحویل پلیس ندادی و یا در همان خودرو قرار ندادی؟
متهم: فکر نکردم، ترسیده بودم.
قاضی: اما فکر کرده بودی که چگونه داروی بیهوشی تهیه کنی؟
متهم: باورم نمیشود او را کشته باشم.
هیأت قضایی با دریافت آخرین دفاعیات متهم برای صدور رأی وارد شور شدند.
- 15
- 5