دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۰۷ - ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۰۲۹۵
جرم و جنایت

مرد قاتل پس از ٣سال خودش را تسلیم قانون کرد/ سایه سنگین یک قتل

 اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت,قاتل

مرد قاتل پس از ٣‌سال زندگی مخفیانه، خودش را تسلیم کرد. او در آخرین روزهای‌ سال ٩٣ یکی از دوستانش را در سنندج به ضرب گلوله به قتل رساند. این مرد پس از این حادثه از محل زندگی‌اش متواری شد. او چند ماهی را در قم سپری کرد و سپس برای زندگی جدید به تهران آمد. این مرد در همه این سال‌ها با هویتی جعلی و مخفیانه در تهران زندگی می‌کرد، اما عذاب وجدان عاقبت او را تسلیم قانون کرد.

 

شنبه بعدازظهر مردی ٤٠ساله با مراجعه به کلانتری ١٦٩ مشیریه پرده از یک جنایت قدیمی برداشت. او در اظهاراتش به ماموران گفت که اسفندماه ‌سال  ٩٣ در یکی از روستاهای اطراف سنندج مرتکب جنایت شده و یکی از دوستانش را به ضرب گلوله به قتل رسانده است. به دنبال اظهارات عجیب  این مرد، پرونده مقدماتی با موضوع قتل تشکیل شد و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران، در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

 

متهم در بازجویی‌های کارآگاهان اداره آگاهی مجددا همان اظهارات قبلی‌اش را تکرار کرد. او به ماموران آگاهی گفت: «من چند وقتی بود که با دوستم اختلاف داشتم. تا این‌که روز حادثه دوباره با هم حرفمان شد. من یک لحظه عصبانی شدم و با اسلحه به او شلیک کردم. از آن زمان تاکنون متواری هستم و به‌طور مخفیانه زندگی می‌کنم، اما شرایط روحی و زندگی‌ام هر روز سخت‌تر شد. دیگر تحمل این شرایط برایم غیرممکن شده بود تا این که تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم.» ماموران به دنبال بررسی اظهارات متهم، از اداره آگاهی سنندج استعلام گرفتند. نتیجه بررسی‌های صورت‌گرفته و اعلام نظر پلیس سنندج، همه اظهارات این مرد را تأیید کرد تا او صبح دیروز برای صدور قرار قانونی به دادسرای ناحیه ٢٧ تهران منتقل شود.

 

قاتل ٤٠ساله حوالی ظهر یکشنبه به شعبه دوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد. او در برابر بازپرس مرادی همان اظهارات قبلی‌اش را تکرار و به قتل دوستش با اسلحه کلاشینکف اقرار کرد. این جلسه بازجویی خیلی زود به پایان رسید و بازپرس مرادی پس از پایان اظهارات متهم با توجه به محل وقوع جرم، پرونده را به دادسرای سنندج ارسال کرد تا قاتل ٤٠ساله در زادگاهش محاکمه شود. با وجود این، او قبل از انتقال به اداره آگاهی برای دقایقی پاسخگوی سوالات «شهروند» بود که در ادامه می‌خوانید:  

 

  چرا خودت را معرفی کردی؟

دیگر خسته شده بودم. ٣‌سال زندگی مخفیانه غیرقابل تحمل است. اصلا ساده نیست. در همه این مدت از همه‌چیز و همه‌کس واهمه داشتم. حتی از سایه خودم هم می‌ترسیدم. جرأت نداشتم برای چند دقیقه با خیال راحت در خیابان قدم بزنم. زندگی در غربت آن هم با عذاب وجدان کار ساده‌ای نیست. هر شب و هر روز صحنه‌های روز حادثه مثل فیلم از جلوی چشمانم رد می‌شود. با این شرایط هیچ چاره‌ای نداشتم به جز این‌که خودم را تسلیم کنم.

 

  یعنی از ترس دستگیر شدن، خودت را تسلیم کردی؟

نه، فقط ترس دستگیری نبود. البته فکر می‌کنم اگر هم خودم را معرفی نمی‌کردم، بالاخره یک روزی کارم به این‌جا می‌کشید، اما بیشتر از ترس دستگیری، عذاب وجدان داشتم. قتل جرم خیلی سنگینی است. در همه این مدت هر شب خواب‌های آشفته می‌دیدم. هرچند از ادریس خیلی ناراحت بودم و حتی الان هم دلم با او صاف نشده اما به هرحال من جان یک نفر را گرفتم.

 

  با ادریس دوست بودی؟

آشنایی من و ادریس به سال‌ها قبل بازمی‌گردد. یک روز اتفاقی با هم آشنا شدیم. بعد از مدتی رابطه ما بیشتر شد. کار به‌جایی رسید که من و ادریس دوست صمیمی هم بودیم. با هم خیلی رفیق شدیم. بیشتر وقتمان را با هم بودیم.

 

  پس چرا او را کشتی؟

من یک باغ پدری اطراف سنندج دارم. در این باغ خانه‌ای ساخته بودیم برای تفریح و استراحت. ادریس هم این موضوع را می‌دانست. ادریس کس‌وکاری نداشت و بی‌خانمان بود، به همین دلیل من او را به آن خانه‌باغ فرستادم. چند سالی او در آن‌جا زندگی می‌کرد. از همان موقع با هم اختلاف پیدا کردیم. او در آن خانه‌باغ کارهای ناپسندی انجام می‌داد. من هم مخالف بودم. از طرفی ادریس دوستم بود و دلم برایش می‌سوخت. اختلاف ما هر روز بیشتر می‌شد. هر وقت هم که می‌خواستم با او صحبت کنم، کارمان به دعوا می‌کشید. آن روز هم دوباره بحث‌مان شد. من خیلی عصبی شدم. او به من خیلی ناسزا گفت و فحاشی کرد. دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم.  از کوره در رفتم و با کلاش او را زدم.

 

 پدرم یک کلاش در آن باغ داشت و من هم با همان اسلحه ادریس را به رگبار بستم. درست یادم نیست اما فکر می‌کنم ٦ یا ٧ گلوله به او خورد.

 

  در این مدت کجا مخفی شدی؟

همان روز از سنندج خارج شدم. چند وقتی در قم بودم، اما نتوانستم کاری پیدا کنم. تصمیم گرفتم به تهران بیایم. کارم جمع‌آوری ضایعات بود. از صبح تا شب کار می‌کردم. شب‌ها هم به گرمخانه‌های شهرداری می‌رفتم. کارگر روزمزد بودم. پول بخور و نمیری درمی‌آوردم، اما نتوانستم یک شب راحت بخوابم. فکر قتل ادریس راحتم نمی‌گذاشت. چندبار تصمیم گرفتم خودکشی کنم، اما جرأت این کار را هم نداشتم تا این‌که درنهایت شنبه تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.

 

  در این مدت خانواده‌ات از حالت باخبر بودند؟

من زن‌ و بچه‌ای ندارم. مجرد هستم. کسی هم سراغی از من نگرفت، اما دیگر تحمل کارگری در شهر غریب را نداشتم. شغل اصلی من نجاری است. در سنندج در یک مغازه نجاری کار می‌کردم. هرچند شرایط آن‌جا هم سخت بود، اما هرچه بود، در شهر خودم زندگی می‌کردم؛ بدون هیچ نگرانی. اما زندگی در تهران من را پیر کرد. از نظر روحی خیلی اذیت شدم. الان می‌فهمم که بهتر بود همان روز اول به جای فرار و خانه به دوش شدن، خودم را به پلیس سنندج معرفی می‌کردم.

 

  می‌دانی جرمی که مرتکب شده‌ای چه مجازاتی دارد؟

 بله، قتل عمد و مجازاتش هم قصاص است. با این‌که از کشتن ادریس ناراحت هستم، اما هر وقت یاد دعوای آن روز می‌افتم، خونم به جوش می‌آید. او حرف‌های خیلی زشتی به من زد. اصلا توقع چنین برخوردی از او نداشتم. به دلیل ناسزا‌هایی که نثارم کرد، او را کشتم.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 13
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش