دوشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۴
۰۹:۱۲ - ۱۶ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۱۶۵۳
جرم و جنایت

مرد میانسال صاحبکارش را در خیابان هدف اسیدپاشی قرارداد

مرد میانسال که صاحبکارش را در خیابان هدف اسیدپاشی قرارداده بود، تیشه به دست راهی کلانتری شد. متهم مدعی است به خاطر طلب و توهین اسیدپاشی کرده است.

 

آرام بود واز اینکه دست به اسیدپاشی زده پشیمان به نظرنمی‌رسید. او پس از اسیدپاشی خود را به کلانتری ۱۵۱ یافت‌آباد رساند و در حالی که تیشه‌ای در دست داشت سعی کرد وارد آنجا شود. اما بلافاصله توسط مأموران بازداشت شد وتحت بازجویی قرارگرفت.صبح چهارشنبه مرد ۴۴ ساله برای بازجویی به شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او زمانی که مقابل بازپرس کامران رضوانی قرار گرفت به اسیدپاشی اعتراف کرد ودرعین حال به سؤالات بازپرس نیزپاسخ داد.

 

با اردشیر- قربانی اسیدپاشی- اختلاف داشتی؟

بله، به خاطر اختلاف مالی و توهین ازاوبشدت عصبانی بودم.

چه توهینی؟ ۶ ماه قبل جلوی یکی از دوستانم به من فحاشی کرد. حرف‌هایی که او زد اگر الان با خودم تکرار کنم بی‌شک دست و پا بسته هم باشم به سراغش می‌روم و از او انتقام می‌گیرم. هیچ‌کدام‌شان قابل بیان نیست.

 

مشکل مالی‌ات چه بود؟

۶ ماه قبل قرار شد که خانه ۵ طبقه پدرش را رنگ کنم. هزینه کار ۳ میلیون و ۱۸۰ هزار تومان می‌شد. قرارشد هزینه‌ها تقسیم بر سه شود و قسط اول در ابتدای کار، قسط دوم وسط کار و قسط سوم در پایان کار پرداخت شود. اما اردشیر این کار را نکرد.

 

چقد پول داده بود؟

نمی دانم.

 

روزی که اسیدپاشی کردی یادت نیست؟

آن روز را یادم هست. ساعت ۶ صبح ۱۴ فروردین به خانه پدری اردشیر رفتم تا نقاشی کنم. اما برادر کوچکتر اردشیر پمپ نقاشی‌ام را داخل انبار گذاشته و در را قفل کرده بود. از این کار او خیلی ناراحت شدم. یواشکی و بدون آنکه کسی متوجه شود از خانه خارج شدم و سواربر ماشین به خانه برگشتم. حتی بین راه مسافرکشی هم کردم.

ساعت حدود ۹ یا ۱۰ صبح بود که تصمیم گرفتم برای دیدن یکی از دوستانم و پیاده‌روی به سعید‌آباد بروم. در تقاطع خیابان کلانتری اردشیر در حالی که سوار بر موتورش بود به طرفم آمد و گفت برو خانه پمپ را بردار و نقاشی کن. از این حرفش خیلی عصبانی شدم.

 

چرا عصبانی شدی؟

چون او می‌دانست که پمپ را برادرش داخل انبار گذاشته است و درحقیقت می‌خواست مرا پی نخود سیاه بفرستد و بازی‌ام دهد. من هم سنگی برداشتم و با آن شیشه و چراغ موتورش را شکستم.

 

چه شد که اسیدپاشی کردی؟

بعد از درگیری به میدان سعید‌آباد رفتم و ۵ دقیقه‌ای را همانجا ماندم. آب و هوای میدان طوری است که هر وقت به آنجا می‌روم حالم خوب می‌شود. بعد به خانه برگشتم و ظرف اسید ۴ لیتری را برداشتم و به سراغ اردشیر که در خیابان ۱۵ متری، مغازه سرامیک فروشی داشت رفتم.

 

اردشیر داشت سوار موتورش می‌شد تا به خانه برود که صدایش کردم و گفتم بیا باهم حساب و کتاب کنیم. اما او به من گفت برو بابا. از دستش خیلی عصبانی بودم، وقتی هم کاپشنش را از تنش درآورد تا با من دعوا کند، عصبانی‌تر شدم. اسید را روی کمرش ریختم. کمی اسید هم روی صورت خودم ریخت. سریع سرم را داخل جوی آب کردم.

 

اردشیر چکار می‌کرد؟

فریاد می‌زد و اهالی به کمکش آمدند و آب روی بدنش ریختند.

 

تو چه کردی؟

به خانه رفتم، ماشینم را برداشتم و به محل حادثه برگشتم. دیدم مأموران پلیس و اورژانس در محل هستند و به اردشیررسیدگی می‌کنند.

 

اسید برای چه داخل خانه‌ات بود؟

به خاطر کارم؛ من نقاش هستم و اسید هم یکی از ابزارهای اصلی کارم است.

می‌دانستی که اسید چه آسیبی می‌رساند؟ بله، در چشم بهم زدنی می‌سوزاند.

 

چطور دستگیر شدی؟

می خواستم بروم مسافرکشی که تلفن همراهم زنگ زد. مأموران کلانتری بودند و از من خواستند که به کلانتری بروم. من هم همین کار را انجام دادم البته یک تیشه هم با خودم بردم.

 

با تیشه رفتی کلانتری؟

بله، می‌خواستم ببینم که واقعاً از کلانتری با من تماس گرفته‌اند یا سرکاری بوده است. وقتی وارد شدم از مأموران پرسیدم که چه کسی با من تماس گرفته و بعدش هم دستگیر شدم.

 

سابقه بیماری روانی داری؟

بله، سه بار تا به حال در بیمارستان بستری شدم. یکبار قبل از اینکه ازدواج کنم یک هفته در بیمارستان بستری شدم. یادم نمی‌آید کدام بیمارستان بود اما خوب یادم هست که دست‌هایم را به تخت بسته بودند.

 

دارو مصرف می‌کنی؟

بله، اما شب حادثه یادم رفت داروهایم را بخورم. حتی همسرم از من پرسید داروهایت را خورده‌ای؟ چون مطمئن نبودم گفتم داروهایم را خورده‌ام. از دیروز هم که دستگیر شدم داروهایم را دوباره مصرف می‌کنم.

 

از کاری که کرده‌ای پشیمانی؟

نه؛ توهین‌هایی که او به من کرد در حدی بود که جای پشیمانی نگذاشته است.

 

بچه داری؟

بله یک پسر ۱۲ یا ۱۳ ساله. به‌شما می‌گویم که چیزی یادم نمی‌ماند!

 

 

iran-newspaper.com
  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش