
دهخدا تا در کلاس را باز کرد شاگردها فریاد زدند و بالا و پایین پریدند. خیابانی با خوشحالی گفت: «ما که رفتیم روسیه...» دهخدا حرف او را برید و تشر زد: «ادامهاش رو نگیا!» علیفر گفت: «ما توسط گلهای طارمی و آزمون به جام جهانی میرویم» دهخدا اخم کرد و گفت: «من که پیشتر گفته بودم واژه به وسيله واژهای گنگ و جعلیه.
به جاش بگو با گلهای طارمی و آزمون...» اما هنوز حرفش تمام نشده بود که کیروش در کلاس دور افتخار زد و عدد چهار را نشان داد. استقلالیهای کلاس بُل گرفتند و گفتند: «بفرما! کیروش هم چهار نشون داد!» کیروش اخم کرد و گفت: «این چهار با اون چهار فرق داره. معنیش اینه که من برای چهارمین بار به جام جهانی خواهم رفت» دهخدا با شگفتی پرسید: «شما از کی تا حالا اینقدر خوب پارسی سخن میگویید؟»
ایوانکوویچ گفت: «با اپلیکیشن دهخدا راحت میتونین فارسی حرف بزنید. فقط کافیه این اپلیکیشن رو روی غده هیپوفیزتون نصب کنید و فقط ماهی پنج هزار تومن پرداخت کنید». کرانچار گفت: «این اپلیکیشن از بس توی کرواسی مشتری داره بازار سیاه پیدا کرده».
دهخدا آه کشید و گفت: «من که چیزی دربارهاش نمیدونم» فردوسیپور گفت: «چینیه. کلی هم باگ داره». دهخدا رو کرد به فردوسیپور و پرسید: «اون تکه آهن چیه توی دستت؟» فردوسیپور پاسخ داد: «تاج اینو داده به ما» دهخدا با چهرهای متفکر پرسید: «كدوم تاج؟» تاج از جا برخاست، پای تخته رفت و گفت: «ما رو میگه. اگر اجازه بدین من میخوام درباره صعودمون حرف بزنم» سپس روی تخته نوشت: «سعود ما نشانه شخصیت ماست» دهخدا نفسی عمیق کشید و گفت: «صعود با صاد درسته» تاج سرش را خاراند و گفت: «فرقی ندارن که، سین و صاد رو اگه تختشون کنی میخ میشن، اگه گردشون کنی سیخ میشن» فردوسیپور گفت: «از وقتی تاج نظریه گردش کنی سیخ میشه رو بیان کرده ما فکرمون مشغول شده»
کیروش خواست حرفی بزند که ناگهان چندتا از شاگردها شیشههای نوشیدنیشان را تکان تکان دادند و آن ها را روی هیکل کیروش خالی کردند. کیروش در آغاز خندید و با آن ها بالا و پایین پرید، اما هنگامی که به کت و شلوار و لباس گران قیمتش نگاه کرد از خشم سرخ شد و فریاد زد: «این چه کوفتی بود که ریختین روی لباس من؟» دهخدا عینکش را کمی بالا برد و گفت: «به گمانم دوغ آبعلیه»
كيروش همانطورکه لباسهای سفید شده از دوغش را میچلاند گفت: «از این به بعد اگه خواستین روی من نوشیدنی بریزین قبلش به خودم آمار بدین. الان من با این شورههای روی کتِ دولچهگابانام چه کنم آخه؟» تاج گفت: «اگه تَشتک دوغ آبعلی رو تخت کنید میخ میشه، اگه گردش کنید سیخ میشه» تا فردوسیپور دهانش را گشود دهخدا دست روی دهان او گذاشت و گفت: «وا بده!» سپس سوی کیروش رفت و دست انداخت روی شانه او و پا به پای او قِر داد و شاگردها هم از خوشی دوغ گازدار روی یکدیگر پاشیدند.
حسن غلامعلیفرد
- 15
- 6