چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
۰۸:۲۱ - ۰۶ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۱۳۲۰
تاپ طنز

روسیه همینجاست کافی است دلت پاک باشد

همه بچه محل‌ها و دوستانم رفته بودند روسیه برای دیدن بازی‌های جام‌جهانی و فِرت و فِرت از خودشان عکس می‌گذاشتند تو اینستاگرام. عکس با لباس تیم ملی، تو چمن ورزشگاه، با تیر دروازه و هر چیزی که تو روسیه می‌شود پیدا کرد. همکارم امیر که تا دیروز پول ساندویچ ناهارش را هم من حساب می‌کردم؛ هر روز با چند تا تماشاگر مکزیکی و کلمبیایی و ژاپنی که مشخص بود ـ جای خواهری ـ خانم‌های باکمالاتی هم هستند و از هر طرف حساب کنی انسان‌های برجسته‌ای به شمار می‌آیند؛ عکس می‌گذاشت و من مجبور بودم با نفرت لایک کنم و زیرش کامنت بگذارم: «واااااای امیرجون چه زیبا، خیلی خیلی بهت خوش بگذره» و تو دلم برایش از خداوند منان سرطان و درد و بواسیر طلب کنم.

 

چند روزی گذشت و من هر لحظه بیشتر در افسردگیِ بی‌پولی و نداری و اختلاف طبقاتی که با بقیه دوستانم پیدا کرده بودم، غرق می‌شدم که یک روز بعدازظهر، موقع برگشت از شرکت، امیر را تو خیابان دیدم. چند تا چیز خریده بود و داشت از تو مغازه می‌آمد بیرون. با این‌که کلاه لبه‌دار و عینک دودی گذاشته بود و یقه لباسش را داده بود بالا، شناختمش. امیر خودمان بود.

 

مثل برق رفتم آن طرف خیابان و یواشکی افتادم دنبالش. از چند تا مغازه لباس‌فروشی و لوازم ساختمانی و رنگ‌فروشی خرید کرد و بعد از یک ساعت چرخیدن از یک کوچه خلوت بن‌بست سر در آورد. پشت سرش رفتم و همین که خواست کلید بیندازد و در یکی از خانه‌های قدیمی حیاط‌دار را باز کند، خفتش کردم.

 

بدجور جا خورده بود و رنگش پریده بود. گفتم: «تو مگه روسیه نبودی؟ این‌جا چیکار می‌کنی؟» اول مِن‌مِن کرد و خواست خالی ببندد ولی وقتی دید یقه‌اش را چسبیده‌ام و

 

 ول کن نیستم مقر آمد. در خانه را باز کرد و گفت: «بفرما، روسیه اینجاست.»

 

با هم رفتیم تو خانه و دیدم چه روسیه‌ای برای خودش درست کرده است. روی چمن‌های باغچه، دو نفر با لباس تیم‌ملی دراز کشیده بودند و عکاس داشت ازشان عکس می‌گرفت. آن طرف‌تر یکی دو تا تیر دروازه و توپ بود و یکی دو نفر داشتند روی صورتشان را با رنگ، پرچم می‌کشیدند. یکی داد زد: «امیر آقا پس کجایید شما؟ تو قرارداد من نوشته بود تماشای بازی آلمان، این لباسی که بهم دادید برا قبرسه» امیر گفت: «لباس آلمان نبود تو بازار، حالا همینو بپوش فعلا. قبرس هم تیمش خوبه. دور بعد صعود می‌کنه.»

 

به امیر گفتم: «این‌جا چه خبره؟» گفت: «ما این‌جا برای کسایی که پول ندارن برن روسیه، همه چیزهایی که تو روسیه وجود داره رو شبیه‌سازی می‌کنیم که بتونن عکس بگیرن و بذارن تو اینستاگرامشون و حس سرخوردگی پیدا نکنن.» و دفترچه‌ای که روی میز بود را ورق زد و گفت: «این منوی ماست. عکس تو فرودگاه، عکس تو میدان سرخ، عکس با میثاقیان، عکس با کریستین رونالدو و البته گرون‌ترین آپشنمون عکس با وحید امیری» و دو تا دست زد و بدل بازیکن‌ها از تو ساختمان آمدند بیرون. فکم افتاده بود. گفتم: «عجب کاری کردی. اگه یه وقت رئیس بفهمه الکی مرخصی گرفتی، پوستت رو می‌کنه.» گفت: «عکس‌های رئیس رو که اول از همه گرفتم. الانم رفته تایلند ولی خانمش فکر می‌کنه رفته روسیه که به بازی‌های جام‌جهانی نظارت داشته باشه.»

 

خلاصه، الان که با شما صحبت می‌کنم تو راه روسیه هستم. کل پس‌اندازم که یک ربع سکه بود را فروختم و دارم می‌روم برای عکس گرفتن با تماشاگرهای کلمبیایی. هرچه باشد اعتبار  و آبروی آدم مهم است. نمی‌شود که همه بروند روسیه و استوری بگذارند و ما بمانیم بدون استوری.

 

حسام حیدری

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 9
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش