دوستان! کاری اداری داشتم
رفتم و دیدم که آنجا برق نیست
گفت با من کارمند پشت میز
باش مقداری شکیبا، برق نیست
گفتم آیا کی میآید برق؟ گفت
تا حدود ظهر فردا برق نیست
گفت پس فعلا برو فردا بیا
تا بیاید برق، حالا برق نیست
بعد گفتا نه بمان، گفتم چرا؟
فکر کرد و گفت زیرا برق نیست
گفت بنشین پیش من تا حل کنیم
جدول و قدری معما، برق نیست
جدول آورد و برایم ریخت چای
گپ زدیم از آب کم تا برق نیست
جایتان خالی که خیلی خوش گذشت
خوب شد که برق رفت و برنگشت
مهدي استاداحمد
- 12
- 6