دیروز ثابت کردیم دغدغه مسئولان «کی با کی در کجا چهکار میکرد» است و به اینجا رسیدیم که به من - میدون دوم - و سوفیا به دلیل نداشتن شناسنامه هتل ندادند، بعد سریع بنده مدیریت بحران کردم و گفتم: پس به ما دوتا اتاق سوا بدهید.
هتلییه گفت: نچ! کور خواندی. اتاق نداریم.
گفتم: اخوی، دوتا اتاق سوا دغدغه شما را باید برطرف کند دیگر؟
هتلییه گفت: خیر. زیر یک سقف ممنوع.
گفتم: هر اتاق یک سقف مستقل داردها.
هتلییه گفت: شما سقف خانهتان را اتاق به اتاق قیرگونی و ایزوگام کردی یا با هم؟
گفتم: با هم.
گفت: دیدی؟ وقتی از پشتبام یکی است، از سقف هم یکی است. میخواهی دوتا اتاق بگیری که قایمباشک بازی کنید؟
گفتم: شفتالو به این منطقت. حالا ما نصفهشبی چیکار کنیم؟
هتلییه گفت: تنها راه این است که اتاق خانم برود طبقه ۱۰ انتهای راهروی شرقی. خودت هم باید بخوابی در لابی، روی همین مبل جلوی در، جلوی چشم خودم!
گفتم: من اتاق میخوام.
گفت: آتش و پنبه نباید پیش هم باشند.
گفتم: ببین برادر، من یا آتشم یا پنبه. تنهایی میرم توی یک اتاق و میخوابم.
هتلییه گفت: من فیزیک ۱ را پاس کردم. اگر روی پنبه زوم کنی، تنهایی هم شعلهور میشود.
گفتم: متقاعد شدم. فقط متوجه نشدم چرا اینقدر تبلیغ میکنند آدمها سفر کنند؟ هم اخلاقتان بد است، هم با پول دو شب هتل توی ایران که آخرش هم با این کارهاتون، از دماغ آدم درمیآید، آدم میتواند برود یک هفته خارجه و دماغش چاق بشود.
هتلییه گفت: میدانستی بیشتر هتلهای ایران، مال یک سازمان است و ربطی به بخش خصوصی ندارد؟
گفتم: بله. ولی ربطش چیست؟
هتلییه گفت: معلوم است که عقلت به این چیزها نمیرسد.
گفتم: بیادب. ما عمرا به هتل شما برگردیم.
هتلییه قاهقاه زد زیر خنده و گفت: ووووووووی... ترسیدم...
پوریا عالمی
- 15
- 3