
در روزهاي اخيرو با جابهجايي مديران در ميراث ميتوان به نتايج جالبي از تغييرات مديريتي دست يافت. نگاه دولتی شايد این است كه افراد قدرتمندی مانند استانداران یا مديران مناطق، ميتوانند مدیران كارآمدي براي سازمان میراث فرهنگی باشند و گردشگری کشور را متحول كنند. استاندار يا مدير مناطق آزاد در حوزه مدیریتی خود رییسی تمامقامت بوده و حرف اول و آخر را در آن منطقه میزند. اما با قدم نهادن در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به رییس سازمانی تبدیل میشود که لزومی ندارد دستورهای او از سوی دیگر ارگانها و نهادها ضمانت اجرایی پیدا کنند. چرا كه او تنها مدير سازمان خود و نه رییس تمامی وزارتخانهها، سازمانها یا نهادهاست.
برای همین، این دیدگاه حتی از نظر شکلی و بدون آنکه وارد نقد محتوایی بشویم- که اندیشههای این افراد هیچ سنخیتی با مباحث ظریف میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ندارد- دیدگاهی اشتباه است؛ چرا كه قدرت آنها در اجرا کردن و پیش بردن منویاتشان بهدليل مدیریتِ فردی نيست بلكه به مقام و آزادیعملی که داشتهاند، باز میگردد.
چشماندازي اشتباه براي گردشگري ايران
نگاه به گردشگري با اين چشمانداز كه ایران میتواند مانند آمریکا، کشورهای اروپایی و ترکیه، دارای انبوهی گردشگر خارجی و درآمد چند ۱۰ میلیارد دلاری حاصل از آن باشد، اشتباه است.
در پتانسیل گردشگری ایران تردیدی نیست اما این نگاه سطحی در نظر نمیگیرد که بخش عمده گردشگری این کشورها، حاصل آزادیهایی تفریحی و اجتماعی است که در کشور ما برابر قانون اجازه پرداختن ندارند و گاهی خارج از عرف و شرع نيز هستند. مسائل اينچنيني در گردشگري مانند کمبود هتلهای مجلل یا امکاناتی همچون شهربازی و تلهکابین، با مدیري كارآمد و توانمند حل نميشود.
تجسم کنیم وضعیتی که در شهرهای گردشگرپذیر کشور همسایه ما، ترکیه، وجود دارد اگر در شیراز، اصفهان، تبریز یا تهران رخ دهند، واکنشها چگونه خواهد بود. برخی از این تفریحات مانند برگزاري كنسرت شاید منع قانونی نداشته باشند اما تجربه نشان میدهدکه بیشتر اوقات، مخالفت برخي مسئولان را بهدنبال خواهد داشت. بهعنوان نمونه جزير كيش، در طی تحولش به منطقهای گردشگرپذیر، بارها دچار تنشهای جدی شده است. باید در نظر بگیریم که بخش عمدهای از پیشرفت گردشگری ايران به سیاست و روابط بينالمللي حاكميت كشور باز ميگردد و سازمان ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي تنها تصميمگيرنده در اين مساله نيست.
مديراني از جنس ميراث كه نيامدند
برخي بر اين باورند كه مدیر سیاسی ميتواند گزينه مناسبي براي ریاست سازمان محسوب شود. آنها ناآگاه و بیتجربه هستند یا غرضورز بوده و براي خود منافعی را متصورند.
نمونه بارز آن در سه دولت گذشته رخ داد. با وجود تاکید رییسجمهورها به موضوع گردشگری و انتصاب مديراني از جنس ميراث و گردشگري، این حوزه کوچکترین توسعهای پیدا نکرده است.
ويژهخواري و دوستسالاري در نبود برنامه
البته در این میان برخی شرکتهای پیمانکاری حوزههای مختلف این صنعت، که دارای ارتباطات ویژه با مدیران و روسای سازمان میراث فرهنگی بودهاند، دچار گشایشهای بسیار شدند و این نقطه ضعف آن نگاهِ اشاره شده، است. چون طرحي کلان برای صنعت گردشگری برنامهريزي و از مشورت نهادهای خصوصی این حوزه و استادان و پژوهشگران استفاده نشد. بهجاي انجام اين امور، تلاش میشود با کارهایی نمایشی، این توسعه انجام گیرد و در ميان اين بيبرنامگي، ویژهخواری و دوستسالاری جای خود را در امور محوله باز میکند. به این ترتیب، در عمل آنچه باقی ميماند، نارضایتی و سرخوردگی بدنه اصلی کنشگران و دوستداران این عرصههاست.
تكرار بيبرنامگي در دوران روحاني
ويژهخواري و دوستسالاري بهنظر میرسد برای انبوه هواداران حسن روحانی، بهویژه کسانی که با حوزههای میراثی، گردشگری و صنایع دستی در ارتباط هستند، در این مرحله بار دیگر تکرار شد. حال بايد ديد آیا ریاست جدید میتواند در آینده، برخلاف پیشینهاش، گشایش واقعی ایجاد کند یا خير؟
ايران در وضعیت کنونی و باوجود برخی سختگیریهای اجتماعی، بهشرط حذفشدن برخوردهای سلیقهای، پتانسیل قابلتوجه اما محدودی را در جذب گردشگری فرهنگی، طبیعی، ورزشی، سلامت و ... دارد. اما بايد به اين مساله توجه داشتكه وجود اين ظرفيتهاي گردشگري، ايران را وارد فهرست کشورهای اصلی صنعت گردشگری نمیکند و بار اقتصادی بزرگی را از دوشدولت برنمیدارد، اما توجه به همین نکته، از آنچه در این سالها شعارش را میدهند، وضعیت گردشگری و اقتصاد ناشی از آن را بهتر خواهد کرد و جلوي گسترش ناپایدار گردشگری را خواهد گرفت.
شعارگردشگري در چندسال اخير، تنها سبب آسیب زدن به مرغ تخمطلا یعنی اصل بناهای تاریخی یا محوطههای ارزشمند طبیعی شده، که آشکار است پایان تلخی را برای کشورمان در این حوزه به دنبال خواهد داشت. وضعیتی که هر چه زودتر بايد متوقف شود.
ادامه كيش در سازمان ميراث فرهنگي
اکنون با همان استدلالگفتهشده، علیاصغر مونسان بر جایگاه ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نشسته است. برخی دوستان دولتی وی بر این باورند که آنچه مونسان در کیش انجام داده است، میتواند الگوی خوبی برای توسعه صنعت گردشگری باشد.
آشکار است که جهت برنامهريزي برای یک منطقه در گام نخست باید نقطه قوت یک منطقه را برای گردشگری بدانیم. آیا مدیری که به قول همکاران دولتیاش، جزیره کیش را متحول کرده با این نقاط قوت آشنا بوده و آنها را برجسته کرده است؟
جزیره کیش، پدیده محیطزیستی فوقالعادهای است؛ چرا که بهلحاظ مرجانی اهمیت بسياری دارد. جدا از آنکه این جزیره هنگامی که تبدیل به منطقه آزاد شد تخریبهای بسیار زیادی روی طبیعت آن انجام گرفت، بيشتر طرحهای عمرانی مانند ساخت هتلها و مراکز تفریحی و اسکلهها در نوار سواحل مرجانی جزیره کیش انجام شدكه بخش عمدهای از این سواحل را نابود کرد.
در دوره مدیریت مونسان، این وضعیت تشدید شد. هر چند برای نمونه چندین سال پیش دفتر اکوبیولوژی سازمان حفاظت از محیطزیست توانست مانع ساخت یک هتل در دریا و درست روی مناطق مرجانی شود اما اکنون سخن از ساخت مسجد روي دریاست.
كشورهاي حوزه خليج فارس، الگوي مونسان در توسعه كيش
طرح بازپیرایی مونسان برای منطقه سفین قدیم، با هدف حفظ بافت سنتی آن، در عین اشتغالزایی و رونق اقتصادی انجام ميگيرد.او در اجرای آن قرار است علاوهبر حفظ بافت این منطقه، بخش زیادی از مشکلات ساکنان سفین قدیم را نيز رفع کند؛ شاید به علت ذینفع و در نتیجه ناظر بودن خود بومیان جزیره، اين عمل نمونهای از نگاه درست به منطقه است.
اما این نگاه در کل جزیره پیاده نشده و بالعکس الگوي کشورهای کوچک و بدون پیشینه جنوب خلیجفارس است که نگاه اصلی به جزیره کیش را شکل داده است. حتی بر خلاف آنچه قرار شد تا برای هر یک از پلاکهای قدیمی منطقه سفین قدیم، طرحهای ویژهاي بر اساس شکل زمین آن پلاک تهیه شود، برای کارمندان منطقه، شهركی همچون انبوهسازیهای خانه مهر، که وجههای شبهكمونيستسازى و خانههای یکدست کارگری در شوروی سابق را دارد، ساخته شد که درکل با آن شعارهای گردشگری و الگوهای جهانی در دیگر موارد متفاوت بود و ماهيت این جزیره تفریحی ـ گردشی را زير سوال برده است.
طرح ويژهاي كه شبيه شهربازي شد
اما مهمترین اقدام مونسان برای کیش زندهسازی طرح بیدروپیکر جامع محور ويژه جزيره كيش بوده است؛ محوری که نخستین بار سخن از ساخت آن در دوره اصلاحات پیش آمد. طرحی که در ابتدا در نظر داشت شبیهسازی مدرن و نوآورانهای از چهار باغ اصفهان باشد که با وجود مخالفتها و تاخیر، با مدیریتی نامناسب سرانجام در دوره احمدینژاد ساختنش آغاز شد. اما اکنون با ایدهای مثل شهربازی مواجه هستیم که از نظر ماهیت ،هیچ فرقی با ایده غیرکارشناسی پیشین ندارد ولی موضوع اصلی اینبار نه هویت معماری، بلکه چند گام عقبتر، یک جهانشهر و سیر تاریخ معماری جهان است؛ وضعیتی که در پشت آن استفاده از رانت زمین به چشم میخورد. اینکه یک خیابان شهری را تبدیل به شهر بازی کنیم، موضوعی در جای خود شایسته بررسی معمارانه است اما از آنجایی که در طرحهای دولتی از این دست تلاش میشود تا همیشه اولینها و بزرگترینها در جهان اجرا شود، اینبار نه با بازسازیهای متداول مینیاتوری بلکه با بازسازی بناهای شناختهشده جهان در مقیاسهایی نزدیک به واقعیت هستیم!
اما و اگرهاي طرح جامع محور ويژه جزيره كيش
كتابچه طرح جامع محور ويژه جزيره كيش، در ١٠١ صفحه تهیه شده است که بخشهایی از آن را در پی خواهید دید. (طرحی که نهتنها باید به آزمون معماران گذاشته شود، بلکه در کشوری چون ایران که استثنایی در نقد خوانش تاریخ اروپا مرکزی است به رایزنی تاریخدانان مملکت نیز گذاشته میشد)، با این توضیح که مجموعهلندن آن (ساختمان ساعت لندن [بیگبن] و ساختمان باكينگهام) توسط مشاوری (خ. و ص.) كه گفته میشود فاقد صلاحيت سازمان برنامه است و گویا از طریق ارتباطاتی شخصی و نه برپایی مناقصه کار را بر عهده گرفته، در حال ساخت است. همچنین پاگوداى چينى- که آن نيز توسط مشاوری چینی ساختش آغاز شده است- خاكبردارى آن چندی پیش به پايان رسيد.
۸۰ درصد زيستگاههاي مرجاني كيش نابود شده است
نمودار سیر تکاملی تاریخ در جزیره مرجانی کیش در حال شکلگیری است و چون مناطق آزاد از هرگونه نظارت معاف هستند، شورای عالی معماری و شهرسازی هیچ نظارتی روی طرح نداشته است. همچنین طبق قانون، مناطق آزاد از انجام ارزیابی زیستمحیطی برای طرحهای خود معاف هستند و به همین منظور در این مناطق، پروژههای عمرانی بدون توجه به الزامات زیستمحیطی انجام میشوند و در نتیجه سازمان محیطزیست، نیرویی ندارد که جلوي اینهمه ساختوساز و افزایش بار روی این نگین خلیجفارس را بگیرد. همین عدم توجه به ضوابط زیستمحیطی موجب شده است که در حال حاضر بین ۷۰ تا ۸۰ درصد زیستگاههای مرجانی در جزیره کیش از بین برود و به مناطق تخمگذاری لاکپشتهای دریایی در آنجا خسارت فراوان وارد شود.
هويت فراموش شده در كيش
البته آنچه در این میان اهمیت ندارد، هویت منطقه است. این گروه از مدیران فراموش میکنند که اگر خلیفهنشینهای جنوب خلیجفارس در حال خلق هویتی جدید هستند و معماری شهرهای آنان نشانی از گذشته ندارد، علت این بوده که «گذشته» در آنجا غایب و معماری در آن صحراها وجود نداشته است.
مسئولان به این جزیره مانند زمینی معمولی نگاه میکنند؛ در حالی که این جزیره، زیستگاه مرجانهای دریایی است که با خود غنیترین تنوع گونهای را دارند و خدا میداند این ساختوسازها و اسکلهسازیها و رفتوآمدهای بیش از ظرفیت مردمان و کشتیها چه بلایی بر سر طبیعت آن میآورد؛ این مصداق واقعی توسعه ناپایدار است.
مناطق مرجانی کیش و قشم در خلیج فارس، جزو غنیترین ذخایر مرجانی دنیا هستند و این اکوسیستمهابه دلیل تاثیرشان بر زنجیره حیات دریا از اهمیت ویژهای برخوردارند. جزایرحفاظتشده کیش که زیستگاه پرندگان مهاجر و بومی، لاکپشتها و محل تجمع جمعیت بکر مرجانی و حتی حیاتوحش هستند، در خطر تهدیدات توسعه جزیره قرار گرفتهاند و این در حالی است که این مناطق مرجانی، جزو مناطق حفاظتشده سازمان محیطزیست محسوب میشوند.
طرحي ضد محيط زيست
در راستای همان تفکر زمینِ بیشتر است که مجلس با واگذاری جزایر هندروابی، فارور و بنیفارور به منطقه آزاد کیش موافقت میکند که این خبر، شوکی را برای فعالان و دوستداران طبیعت در پی داشت. جزایر فارو و بنیفارور نزدیک یکدیگر و هر دو در شرق جزیره کیش قرار دارند و جزیره هندروابی نیز در غرب آن واقع است. در صورت اجرایی شدن این مصوبه، فاتحه مجموعهای از بهترین جزیرههای مرجانی خلیجفارس را باید خواند. غیر از مرجانها، این جزایر مناطق تخمگذاری لاکپشتها نيز هستند و از طرف دیگر محل زمستانگذرانی بسیاری از گونههای پرندگان آبزی و کنار آبزیاند و برخی گونههای کمیاب و در معرض خطر انقراض مانند «عقاب ماهیگیر» در جزیره فارور یا «سلیم خرچنگخوار»، «باکلان» و «اگرت» و خیلی از گونههای پرنده آبزی و کنار آبزی نيز در همین جزایر مدتی از سال را سپری میکنند. بیش از ۴۰ گونه مرجانیِ مورد حمایت فقط در همین مناطق شناسایی شده که از بالاترین تنوعهای زیستی خلیج فارس است که در تمام دنیا این زیستگاهها به طور کامل حفاظت میشوند؛ جایی که میتواند دستبالا در گردشگری بهشت غواصان و گردشگری محدود ورزشی باشد.
فرصت گردشگري پايداري كه از دست رفت!
اما آیا مدیریت منطقه آزاد کیش میتوانست نمونهای واقعی و پایدار از گردشگری را در آنجا پیاده کند؟ آری، میتوانست. جدا از آنکه میشد نوآوریهایی را بر پایهپتانسیل واقعی جزیره طرح کرد، مراکز گردشگری ساحلی شرق دور که با احترام به طبیعت و بدون دستکاری آن و با اقامتگاههایی طبیعی و بومی ساخته شدهاند که آرامش را به انسانِ فراری از هیاهو تقدیم میکنند، نمونههای خردمندانه توسعهگردشگریاند. البته چون در آنها و برای ساختشان، امکان جابهجایی مبالغ کلان وجود ندارد و بیش از آنکه پیمانکار و زنجیره وابسته به آن منتفع شوند، خود افراد شاغل در محیط سود خواهند برد، شاید نمونه مطلوب نگاه سازهمحور و ساختوسازیِ مدیران ما نباشند.
در آن صورت، اگر فردي نيز میخواست خیابانهای پرزرقوبرق را در شبها ببیند میتوانست به نمونههای مشابهاش در کشورهای دیگری از همان شرق دور برود. و این سخن را نيز باید افزود که اگر برای مونسان محورها مهم بودند (همچون محور تاریخی دیاگونال بارسلونای اسپانیا که در کتابچه طرح به آن اشاره شده است) خیابان تاریخی ولیعصر تهران را، هنگامی که مدیر نمونه شهرداری تهران بود، مورد توجه قرار میداد که چيزي از این بلندترین خیابان منطقه باقی نمانده است.
ظرفيتهايي كه ناديده گرفته شد
البته در این سالها از شهر تاریخی حریره- که مخروبه هاو کارگاههای صید و آمادهسازی مروارید و فنون جمعآوری آب شیرین از آن باقیمانده- کمتر سخنی به میان آمده است؛ آب شیرینی که میگویند دلیل وجودی آن در جزیره، شبنمهای بسیار آناست که در شبهای کیش دیدنی و حاصل فرورفت جزیره در بافتی اسفنجی است. کانالهای آب زیرزمینیِ دستکند در این جزیره اسفنجی نيز در نوع خود کمنظیرو یادگار دوران ساسانی و نشانه فناوری شگفتانگيز در کنار دانش و آگاهی بهوجود خلل و فرج این جزیره است که بهروایتی آب شورِ تحت فشار از آن میگذرد و املاح آب تصفیه و پس از رسیدن به این کانالها شیرین میشود.
اين موارد به کل فراموش شدهاندو از چشم آقای مونسان دور مانده است.روزی فردی سرمایهگذار قصد داشت هتل کوروش را در بخشي از جزیره بسازد؛ فردی که قبل از آن هتل باشکوه داریوش را ساخته بود، اما اکنون قرار است جزیره مالامال از ساختمانهای رومی و یونانی شود! با این حال، همان ساختمانها نيز، جدا از سخنانِ گفتهشده، بعید است مرغوب و باکیفیت و ماندگار ساخته شوند؛ چرا که در واقع بهانهای برای اموری دیگرند. ۱۵ سال پیش، دکتر هایدماری کخ، ایرانشناس برجسته، از سفرش به همین جزیره گفت و اظهار تاسف کرد.او هنگامی که از جنوب خلیجفارس پای به کیش گذاشته بود باتصورآنچه كه درباره فرهنگ و تمدن ایران میدانست، توقع دیدن عروسک ۱۵متری میکیماوس را نداشت. اکنون وضعیت همان است، فقط میکیماوسش بزرگتر و بزرگپسندانهتر شده است!
- 18
- 3










































