
پاييز فرا رسيد و كابوس ايرانيان با آمدن خزان آغاز شد. سالهاست كه ريزگردها به كابوس روز و شب ايرانيان تبديل شده است. بهزودي شهرهاي گمشده يا دفنشده در ريزگردها داغترين خبر رسانهها و شبكههاي اجتماعي خواهد شد. داستان هجوم ريزگردها به دهه ۸۰ باز ميگردد، آن روزها بود كه مردم ايران با واژه ريزگرد آشنا شدند و از آن زمان تاكنون اين پديده مهمان هميشگي بيش از ۲۵ استان كشور شده است؛ مهمان ناخواندهاي كه دو منشأداخلي و خارجي دارد.
منشأداخلي ريزگردها بهدليل اجراي پروژههاي آبي مانند سدسازي و انتقال آب، رخ داده است اما منشأخارجي ريزگردها نيز بيارتباط با سدسازي نيست. در روزهاي نخست تابستان بود كه سخنان جنجالي ريیس سازمان پدافند غیرعامل درخصوص ابردزدي اسراييليها خبرساز شد و كارشناسان نيز اين سخنان را بدون پايه و اساس علمي اعلام كردند اما در ميان تمامي اين جنجالها مسئولان كشور بهراحتي از كنار آب دزدي اسراييليها ميگذرند و نسبت به پروژهاي كه آينده ايران را به مخاطره مياندازد، بيتفاوت هستند.
اما ماجراي آب دزدي اسراييليها از پروژهاي بهنام «گاپ» آغاز ميشود. پروژه آناتولی بزرگ يا طرح «گاپ» تركيه، متهم رديف نخست معضل ريزگردهاي ايران است. در پروژه گاپ، ۲۲ سد و ۱۵ نیروگاه پیشبینی شده است. در جنوب شرقي ترکیه هشت سد بزرگ و متوسط، از جمله آتاتورک در رودخانه فرات و ایلیسو در دجله احداث شده اند.
در دو دهه گذشته ۲۳میلیارد دلار هزینه پروژه گاپ شده که هدف آن تامین ۲۵ درصد از منابع آبي و ۲۰ درصد از مجموعه برق مورد نیاز ترکیه است؛طرحي كه بيش از ۶۰ هزار ميليارد مترمكعب آب از حقابه رودخانههاي دجله و فرات را بهوسيله سدسازي ربوده و تيشه به ريشه محيطزيست ايران زده است. معروفترين سد اين پروژه «آتاتورك» است. اين طرح موجب شد منطقه ميانرودان يا بينالنهرين از ۹۰ رودخانه بهابعاد زايندهرود محروم شود. پيامد اجراي طرح گاپ تاكنون به بحران خشكسالي در سوريه و عراق، باير شدن چند ميليون هكتار از اراضي كشاورزي اين كشورها و قطع حقابه رودخانه هورالعظيم ايران از دجله و فرات بوده است.
نيم قرن با گاپ
نزدیک به نیمقرن از آغاز پروژه موسوم به «گاپ» در ترکیه میگذرد. هرچند از همان آغاز نگرانیهایی جدی در مورد عواقب اجرای این پروژه در سطح ایران، منطقه و جهان مطرح بود اما دولتهای وقتِ ترکیه هرگز تا زمانی که حکومتهای مقتدری در سوریه و عراق حضور داشتند، این پروژه را اجرایی نکردند. اینک اما در شرایطِ بیتوجهی وزارت امور خارجه و سازمان محیطزیست تمامی دولتهای گذشته در ایران و ضعف دولتهای مرکزی در سوریه و عراق کار از کار گذشته و دولت ترکیه، مخزنی به ظرفیت حدودی ۱۲۰میلیارد مترمکعب؛ يعني تقریبا ۴۰ میلیارد متر مکعب بیشتر از کل توان آب قابل استحصال ایران در یک سال؛ بر سرشاخههای دجله و فرات که از کوه آرارات سرچشمه میگیرند، ساخته است.
آخرین اقدام دولت ترکیه در این زمینه ساخت سد ایلیسو است که سه برابر بزرگترین سد ایران، کرخه، ظرفیت دارد. عقوبت چنین ساخت و ساز گستردهای، کاهش محسوس آورد رودخانههای دجله و فرات در عراق و سوریه بود؛ رخدادی که منجر به خشک شدن اراضی کشاورزی، نابودی تالابهای اقماری، افزایش کانونهای بحرانی فرسایش بادی و مهاجرت و تشدید حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ سوریه و عراق شد. همین اتفاق و تشدید فقر و در نهایت گسترش نارضایتیها یکی از مهمترین زمینههای ترویج خشونت و ظهور داعش بود که به همه مردمان و دولتهای منطقه هزینههایی هنگفت را تحمیل کرد.
نتایج مطالعاتی که مرکز حفاظت خاک و آبخیزداری کشور در سال ۸۸ منتشر کرده است، تایید میکند که شمارِ چشمههای تولید گرد و خاک در یک دوره ۲۰ ساله منتهی به ۲۰۰۹، بیش از ۳۵ برابر در میانرودان افزایش یافته است؛ رخدادی که سبب تشدید پدیده گرد و غبار در ۲۵ استان کشور شده که البته بیش از همه مردم خوزستان، ایلام و کرمانشاه را متاثر کرده است. علاوه بر این، دیگر آبی از سمت عراق به هورالعظیم، شطالعرب و اروندرود نمیرسد. کمآب شدن اروندرود و اتکایش به کارونِ بیرمق، سبب شده آب شور خلیج فارس در مواقع مد، سوار بر نخلستانها شده و بیش از یکمیلیون نفر نخل نابود شود؛ روند کاهندهای که همچنان ادامه دارد و حتی منجر به شورشهای خیابانی در بصره، آبادان و خرمشهر، ناشی از افت شدید آب شرب شده است.
دولت ايران طبق ادعای مقامات دولتی در ترکیه که پیوسته اعلام میکنند: «ما فقط آب را تنظیم کرده و از حقابه خود عدول نکرده و نخواهیم کرد»، بايد دولت ترکیه را مجاب کند که همچنان همان حقابه سابق، یعنی ۲۵۰ مترمکعب بر ثانیه را از دو رودخانه دجله و فرات رها کنند؛ در حالی که به گفته مقامات عراقی این رقم هماینک به کمتر از یکسوم کاهش یافته است و ضمن هماهنگی با دولتهای سوریه و عراق، مطابق کنوانسیونUNCCD و رامسر، اجازه دهند مسیر طبیعی این رودخانهها تا خلیج فارس ادامه یابد.
تير خلاصي به نام ايليسو
يكي از سدهاي معروف و البته بسيار خطرناك طرح گاپ، «ايليسو» است؛ سدي كه بهدست مستشاران فني از كشورهاي آلمان، اتريش و سوييس طراحي شد و اين مستشاران تا مقطعي نيز درحال ساخت آن بودند. گنجايش اين سد بيش از ۱۰ ميليارد مترمكعب است؛ يعني حدود سه برابر بيشتر از كرخه بهعنوان بزرگترين سد ايران. ايليسو در منطقه كردنشين «حسنكي» جانمايي شده و درحال ساخت است؛ آنجا منطقه باستاني ارزشمندي محسوب ميشود كه در يونسكو ثبت شده است.
احزاب سبز در كشورهاي آلمان، اتريش و سوييس به ساخت سد ايليسو اعتراضهاي گستردهاي كردهاند.اعتراض احزاب سبز اين كشورها به پروژه ايليسو موجب شد تا دولتهاي آلمان، اتريش و سوييس از اين پروژه خارج شوند اما باوجود خارج شدن اين كشورها از پروژه ايليسو، تركيه همچنان قصد اجراي اين پروژه را دارد و اين سد تاكنون متوقف نشده است.
طبق برنامهريزيها اين پروژه تا دو سال ديگر به اتمام ميرسد. كارشناسان محيطزيست بارها بهعلت پيامدهاي احداث و آبگيري اين سد به دولت تركيه هشدار دادهاند اما دولت تركيه بدون توجه به اين هشدارها باسرعت بيشتري اين پروژه را ادامه ميدهد. اگر سد ايليسو به بهرهبرداري رسد، كار ايران براي هميشه تمام است. هشداري كه تاكنون مسئولان كشور به آن واكنشي نشان ندادهاند.آنچه بدون تردید باید مورد توجه قرار گیرد، این نکته است که افزايش ناپايداريهای زیست محیطی و کشاورزی درمنطقه ميانرودان تاثيرمستقيمي بر زندگي مردم ايران دارد.
ديپلماسي ضعيف آبي
پرونده سدسازي كشورهاي همسايه در كميته «امنیت آب درحال بررسي است اما ديپلماسي ضعيف آبي ايران اعتراض بسياري از فعالان، كارشناسان و مسئولان را بهدنبال داشته است.دستگاه ديپلماسي ايران در برابر پروژههاي خانمانبرانداز تركيه، واكنش مشخصي نشان نداده است. بهگفته برخي كارشناسان، شايد مهمترين دليل بيتفاوتي وزارت امورخارجه ايران به پروژههاي مخرب آبي تركيه ، عدم مطالبه از سوي وزارت نيرو است.وزارت نيروي ايران هنوز به اين باور نرسيده است يا نميخواهد بپذيرد كه سدسازي عامل بحران آب و تخريب محيطزيست است؛
چراكه اگر وزارت نيرو ايران قبول كند كه سدسازي مخرب و عامل بيابانزايي است، بسياري از پروژههاي سدسازي داخل كشور نيز تحت تاثير اين مساله قرار ميگيرند و بايد به بازي سدسازي در ايران پايان داد. اين موضوع مهمترين دليل براي عدم اعتراض و پيگيري ايران در مجامع بينالمللي در خصوص سدسازيهاي بيرويه تركيه است. همچنين دليل ديگر بيتفاوتي ايران به اين مساله نيز ميتواند برخي ملاحظات سياسي درباره موضعگيري تركيه و ايران در قبال داعش در منطقه باشد؛ چر اكه ايران نميخواهد تركيه در جبهه مخالفان قرار گيرد. بههمين دليل اين موضوع را بهصورت رسمي از طريق سازمانهاي جهاني پيگيري نميكند.
ردپاي اسراييليها در خشكسالي ايران
شايد جالب باشد بدانيد سرمايهگذاران اصلي پروژه گاپ كه بلاي جان ايران شده و هر روز تاثيرات مخرب آن آشكار ميشود، اسراييلي هستند. ردپاي سرمايهگذاران اسراييلي در اين پروژه ، زنگ خطري براي مسئولان كشور است. بهجرات ميتوان گفت يكي از دلايل خشكسالي و هجوم ريزگردهاي به ايران؛ اسراييليها هستند. محمدمهدی برومندی، نایب ريیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به مشرق با اشاره به ابعاد پشت پرده پروژه گاپ ترکیه و خطرات آن برای منطقهگفت:«مجلس این مساله را با جدیت دنبال خواهد کرد.مباحث بسياری در خصوص این پروژه مطرح شدهاست.
حتی بانک جهانی نيز به دلیل مشکلاتی که این پروژه برای منطقه ایجاد میکند، در این پروژه سرمایهگذاری نکرده و سرمایهگذار اصلی این پروژه، رژیم صهیونیستی است؛ به گونهای که از میان حدود ۸۰ پیمانکار قوی این پروژه، بین ۵۰ تا ۶۰ پیمانکار متعلق به رژیم صهیونیستی هستند.با توجه به همین ترکیب، میتوان گفت که این پروژه یک پروژه صهیونیستی برای منطقه است، بنابراین همه ارکان نظام باید این مساله را دنبال کنند».
ايران با سدهاي بسياري در خارج از كشور مانند ايليسو، سلما، آتاتورك، كجكي و كمالخان و در داخل كشور نيز با صدها سد ديگر محاصره شده است. سدهايي كه بلاي جان ايرانيان شدهاند و هر روز شهرهاي بيشتري در گرد و غبار ناشي از عواقب سدسازي دفن ميشوند.
- 24
- 6