شنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۳
۱۰:۳۵ - ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۱۲۲۲۵۷
جرم و جنایت

اعترافات یک زوج بی‌رحم | زورگیری از راننده تاکسی اینترنتی | با تبر و اسید دنبالم می‌دوید

اعترافات یک زوج بی‌رحم,زورگیری از راننده تاکسی
راننده یکی از شرکت‌های تاکسی اینترنتی وحشتزده با پلیس تماس گرفت و ماجرای تکان‌دهنده‌ای را بازگو کرد.

به گزارش همشهری آنلاین، شب بیست و یکم آبان گذشته، راننده یکی از شرکت های تاکسی اینترنتی، در تماس با پلیس، در حالی که هنوز از ترس صدایش می لرزید، از زن و شوهر جوانی سخن گفت که به عنوان مسافر سوار خودروی وی شده اند، اما در مسیر با تهدید به اسیدپاشی و با یک قبضه تبر ترسناک، خودروی او را زورگیری کرده اند.

در پی این تماس، ماموران انتظامی وارد عمل شدند و چند روز بعد، زوج زورگیر کریستالی را دستگیر کردند. پرونده این زوج جوان پس از طی مراحل دادرسی، به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد؛ چرا که اقدامات وحشتناک آن ها موجی از نگرانی را در بین رانندگان به راه انداخته بود.

طبق گزارش پلیس، این زوج خطرناک سابقه دار قبلا نیز دو دستگاه خودروی تیبا و پراید را با همین شیوه زورگیری کرده بودند. طولی نکشید که زوج جوان با اتهام آدم ربایی و مشارکت در سرقت مسلحانه شبانه، پای میز محاکمه نشستند تا به سوالات تخصصی قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پاسخ دهند و از خود دفاع کنند.

در آغاز جلسه دادگاه ابتدا شاکی پرونده که راننده ای ۳۷ ساله بود به تشریح ماجرای زورگیری پرداخت و در حالی که هنوز هم از دیدن مرد تبر به دست و زنی که بطری اسید در دست داشت، وحشت زده به اطراف می نگریست، درباره آن شب ترسناک گفت: سفری رفت و برگشت از طریق شرکت اینترنتی به من واگذار شد که باید مسافرانی را از توس ۹۷ به شهرک کشف می بردم و آن ها را بازمی گرداندم، اما هنوز به مقصد نرسیده بودیم که مسافرانم پیاده نشدند و با تهدید تبر و اسید مرا به بیابان های انتهای توس ۹۷ بردند و با چند ضربه تبر نه تنها مرا مجروح کردند، بلکه ضربه هایی نیز به خودروی من کوبیدند و من از ترس خودروی سمند را رها کردم و حتی به پشت سرم نیز نگاه نکردم. فقط در بیابان می گریختم؛ چرا که آن ها تبر به  دست در تعقیب من بودند.

سپس «مجتبی» (متهم) با  دستور رئیس دادگاه مقابل میز عدالت ایستاد و به سوالات فنی مقام قضایی پاسخ داد.

حقیقت ماجرا را بیان کنید.

آن شب خیلی بی پول و خمار بودم. همسرم به تاکسی اینترنتی زنگ زد و ما سوار خودرو شدیم. وقتی به بیراهه رسیدیم من راننده را ترساندم و آن بنده خدا هم فرار کرد و رفت. بعد از آن با شماره ای که هنگام درخواست خودرو تماس گرفته بود، زنگ زدم که من اشتباه کرده ام و از او خواستم، بیاید خودروی خود را پس بگیرد چون خودرو هم نقص فنی داشت. داخل خودرو مبلغی وجه نقد و یک سکه طلای پارسیان و کارت بانکی بود که آن ها را برداشته بودیم.

تبر متعلق به چه کسی بود؟

مال خودم است. 

بطری اسید هم دست شما بود؟

اسید نبود، آب رخت‌چرک ها بود که بعد از شست وشوی لباس همسرم داخل بطری ریخت.

مطمئن هستید؟

بله!

خودت درون بطری ریختی؟

نه همسرم پر کرد. 

چه رنگی بود؟

آب کف لباس چرک بود.

روی آن آب ها کف هم بود؟

مقداری کف داشت.

چرا همسرت آن آب های کثیف را درون بطری ریخت؟

برای آن که راننده را بترسانیم.

پس نقشه زورگیری را از قبل طراحی کرده بودید؟

بله! قبل از آن که با تاکسی اینترنتی تماس بگیریم این نقشه را کشیدیم!

چه کسی طراح این نقشه بود؟

همسرم آن را برنامه ریزی کرد.

انگیزه شما چه بود؟

خمار بودم، پول مواد نداشتم! 

یعنی پول خرید مواد غذایی را داشتید؟

نه! شکمم سیر نبود.

یعنی گرسنه بودید و به خاطر تامین پول مواد این زورگیری را انجام دادید؟ 

بله! مواد از همه چیز مهم تر است حتی از شکم! 

به چه منظوری به خیابان توس ۳۳ رفتید؟

جزئی از نقشه بود. می خواستم راننده تصور کند که این جا منزل اقوام و آشنایان ماست تا پلیس نتواند ما را دستگیر کند! 

وقتی به توس ۹۷بازگشتید چرا به راننده گفتید «حرکت کن»!؟

چون قصد داشتیم او را به بیابان های خلوت ببریم و با ترساندن وی، خودرواش را سرقت کنیم! 

چرا تبر حمل می کردی؟

برای ترساندن راننده آن را برداشتم. تبر را یک هفته قبل از یک معتاد گرفته بودم.

از کجا سوار خودرو شدید؟

از توس ۹۷

ولی شما در جاده گاز زورگیری کرده اید؟

بله! من از راننده خواستم به جاده گاز برود و از آن جا تا مکانی که  خودرو را گرفتیم حدود ۱۵ دقیقه مسیر را طی کرد.

جاده گاز کجاست؟

آخر توس ۹۷

با تبر به شاکی ضربه ای زدید؟

بله! یک ضربه با پشت تبر زدم و یک ضربه دیگر هم به کنسول خودرو زدم.

بطری حاوی آب یا اسید دست شما بود؟

نه! دست همسرم بود.

چه لوازمی را از داخل خودرو سرقت کردید؟

۲۰۰ هزار تومان درون خودرو بود.۶۰ هزار تومان هم از کارت عابر بانک برداشت کردیم. سکه پارسیان را هم به مبلغ ۱۵۰ هزار تومان فروختیم. لاستیک زاپاس را هم برای ضمانت تعمیر خودرو به مکانیکی دادیم.

رمز کارت را چگونه به دست آوردید؟

داخل مدارک رمز آن وجود داشت. رمز کارت دیگر را هم که ۲۰۰ هزار تومان برداشت کردیم شاکی خودش داد.

مواد مخدر درون خودرو متعلق به کیست؟

مال من است.

چه مبلغی پول نقد درون خودرو بود؟

۷۰ هزار تومان بود که من برداشتم! 

آخرین دفاعت چیست؟

من آدم ربایی نکردم. فقط راننده را ترساندم که او هم پیاده فرار کرد. بعد هم زنگ زدم که بیا خودروات را بگیر! 

در ادامه جلسه دادگاه، راضیه متهم دیگر پرونده نیز به سوالات قضات زبده شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی چنین پاسخ داد.

با مجتبی (متهم) چه نسبتی دارید؟

همسرم است.

شما با تاکسی اینترنتی تماس گرفتید؟

بله! با تلفن همراه همسرم زنگ زدم و به مقصد شاهنامه و توس ۳۳ و بعد هم توس ۹۷ که محل سکونت مادرشوهرم است، خودرو تقاضا کردم.

ماجرا را بازگو کنید.

من و همسرم در صندلی عقب نشستیم وقتی دوباره به توس ۹۷ بازگشتیم. همسرم به راننده گفت به آخر جاده توس برود. چون آن جا خلوت و جاده خاکی بود، ولی ناگهان تبر را از زیر پیراهنش بیرون آورد و به راننده گفت: پول بده! راننده هم ترسید و با رها کردن خودرواش گریخت.

بطری حاوی اسید دست شما بود؟

بله! اما آب بود، راننده فکر کرد که اسید است حتی مقداری هم روی دستم ریخت که راننده هم دید! ولی چون همسرم گفت بطری اسید است، او ترسید!

چرا راننده را به انتهای توس ۹۷ بردید؟

چون می خواستیم پول هایش را بگیریم! 

پس چرا ابتدا به منطقه کشف رفتید؟

چون می خواستیم راننده را گمراه کنیم! آن جا منزل یکی از دوستانم بود و من ۱۲۰ هزار تومان از او طلب داشتم که منزل نبود! 

شماره تلفن دوستتان را دارید؟

نه! نمی دانم.

چرا با همسرت رفتی؟

به خاطر این که اجازه نمی دهد تنهایی جایی بروم.

چرا بطری آب را با خودتان برداشتید؟

من باردار هستم و احتمال داشت تشنه شوم!

شوهر شما ضرباتی با تبر به شاکی زد؟

چند ضربه به کنسول زد، ولی  چون با هم درگیر بودند من ندیدم!

بعد از فرار راننده چه کسی پشت فرمان خودرو نشست؟

من رانندگی کردم! 

گواهینامه رانندگی دارید؟

نه! 

تا کجا رفتید؟

تا اواسط توس ۹۷ که منزل مادرشوهرم آن جاست. خودمان هم در آن محل ساکن هستیم! 

شما بعد از زورگیری با شاکی تماس گرفتید؟

بله! به او گفتم ۵ میلیون تومان بده، بیا خودرو را در جایی رها می کنیم آن را ببر! ولی قبول نکرد، چون مدعی بود پول ندارد! ولی رمز کارتش را داد و ما هم ۲۰۰ هزار تومان برداشت کردیم.

با این پول ها چه کردید؟

هیچی مواد مخدر خریدیم! البته همسرم وقتی برای خرید کریستال رفته بود مقداری هم خوراکی خرید! 

سکه پارسیان را چه کردید؟

به طلافروشی به مبلغ ۱۴۵ هزار تومان فروختیم که همسرم کریستال خرید.

با پایان یافتن آخرین جلسه محاکمه، به زودی حکم دادگاه درباره این زوج کریستالی بی رحم صادر می شود! 

  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش