مهمترین عناوین خبری
دوشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۴
۱۳:۰۶ - ۰۷ مهر ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۰۷۰۳۴۵
جرم و جنایت

قتل پزشک سرشناس با الگوبرداری از یک سریال

قتل,قتل پزشک سرشناس با الگوبرداری از یک سریال
اواخر آذرماه سال ۱۴۰۱ پزشک سرشناس تهرانی به نام حمید به طرز مرموزی مفقود شد و همسر او گزارش ناپدید شدنش را روی میز کارآگاهان پلیس قرار داد.

روزنامه هفت صبح نوشت: اواخر آذرماه سال ۱۴۰۱ پزشک سرشناس تهرانی به نام حمید به طرز مرموزی مفقود شد و همسر او گزارش ناپدید شدنش را روی میز کارآگاهان پلیس قرار داد. بلافاصله ردیابی‌ها برای یافتن ردی از او آغاز شد و مأموران در اولین گام از تحقیقات خود متوجه اختلاف عمیقی شدند که از مدت‌ها قبل بین او و برادرش وجود داشت. همین کافی بود تا به مطبی که برادر مقتول به تازگی اجاره کرده بود سر زده و منشی این مطب را تحت بازجویی قرار دهند.

بعد از بازجویی‌های فنی منشی به نام فرزین پرده از راز جنایت هولناک خود با همدستی برادر حمید به نام صابر برداشت و مشخص شد صابر نیز یک پزشک مشهور است. فرزین در اعتراف هولناک خود گفت که بعد از به قتل رساندن حمید، جسد او را مثله کرده و تکه‌های جسد را کباب کرده و خوراک حیوانات کرده‌اند.

بررسی‌ها حکایت از آن داشت که مدتی قبل صابر قصد داشته است نماینده مجلس شود و برادرش به عنوان اسپانسر او، از صابر حمایت مالی کند. اما صابر رد صلاحیت شده و در همان گام ابتدایی این مسئله منتفی می‌شود. سپس حمید از صابر تقاضای بازگرداندن پولش به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان را می‌کند، اما همین موضوع سبب بروز اختلاف بین دو برادر شد.

شروع تحقیقات

با اطلاعاتی که فرزین در اختیار مأموران قرار داد، صابر هم دستگیر شد و بعد از طی روال قانونی پرونده، متهمان برای بازسازی صحنه جنایت بار دیگر در محل وقوع جرم حاضر شدند و فرزین به تشریح جنایت پرداخت، اما صابر نقش خود را در به قتل رسیدن برادرش انکار می‌کرد.

نداف کرمانی

این درحالی است که از بقایای جسد حمید تنها چند تکه استخوان در میان بوته‌های سر خیابان فرشته کشف شده و فرزین در اعترافات قبلی خود گفته بود جسد را در نقاط مختلف شهر ریخته است.فرزین در اعترافات ابتدایی خود اظهار داشت که حمید را با ترفند به مطب اجاره‌ای صابر کشانده و ۳ روز دست و پا بسته روی یک ویلچر به زنجیر کشیدند و بعد از ۳ روز زمانی که اسناد و امضاهای مورد نظر صابر را از او اخذ کردند او را به سبک سریال خونسرد به قتل رساندند.

اولین اعتراف فرزین این بود که گفت:«سریال خونسرد را دیده بودم و وقتی داشتیم نقشه جنایت را طراحی می‌کردیم از نحوه بستن مقتول‌ها روی صندلی در آن سریال ایده می‌گرفتم!»فرزین جوانی ۲۴ ساله است که برای تحصیل در یکی از رشته‌های علوم پزشکی از شهرستان به تهران آمده بود. او گفت که کار می‌کرد و درس می‌خواند تا اینکه با صابر آشنا شد و در یک مرکز درمانی منشی او شد و نقشه قتل را کشیدند.

به‌رغم اینکه صابر در تمام مراحل پرونده منکر ارتکاب جنایت بود اما با صدور کیفرخواست و انتساب اتهام مشارکت در قتل برای دو متهم، پرونده با توجه به مستندات و مدارک موجود برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و متهمان پای میز محاکمه رفتند.

نخستین محاکمه

در جلسه ابتدایی پدر و مادر حمید خواستار قصاص هر دو متهم شدند اما بعد از آن پدر متهم فوت کرد و فرزندانش به عنوان ورثه او تقاضای قصاص کردند.فرزین در اولین محاکمه ماجرای قتل را شرح داد و گفت: «مدتی بود که صابر از اختلافاتی که با برادرش داشت با من حرف می‌زد. می‌گفت که نقشه قتل برادرش را کشیده است و از من می‌خواست کمکش کنم. به من وعده کار پردرآمد و ماشین و پول داد و همین باعث شد که من وسوسه شده و قبول کنم که با او همدستی کنم.

بالاخره صابر برای به قتل رساندن برادرش مطب خیابان فرشته را اجاره کرد. او از حرف‌هایی که در خانواده می‌شنید متوجه شده بود که حمید درصدد احداث مرکز درمانی کودکان است. دوستان نزدیک حمید را هم می‌شناخت و به من گفت به حمید زنگ بزنم و خودم را برادر یکی از دوستانش جا بزنم. من هم همین کار را کردم و با حمید تماس گرفتم و گفتم شنیده‌ام درصدد راه‌اندازی مرکز درمانی کودکان هستی. بعد گفتم آپارتمانی در فرشته سراغ دارم که می‌توانم به این منظور آنجا را برای تو با قیمت مناسب اجاره کنم. با همین ترفند با حمید در آپارتمان قرار گذاشتم.»

متهم ادامه داد: «روزی که حمید به مطب آمد،صابر در طبقه سوم بود و اسلحه ساچمه‌ای هم در دستش بود. من به حالت گپ زدن از طبقه اول با حمید بالا آمدم تا رسیدیم به طبقه سوم، ناگهان صابر بیرون آمد و اسلحه کشید و به برادرش شلیک ‌کرد. حمید خیلی شوکه شده بود و فریاد زد صابر تویی؟!

حمید به زمین افتاد و صابر روی سینه‌اش نشست. از قبل قرار بود آمپول خواب‌آور به او تزریق کنیم. صابر برادرش را محکم گرفت تا من به او تزریق کردم. حمید گیج و منگ شده بود. او را به طبقه چهارم بردیم و روی یک ویلچر نشاندیم. بعد دست و پایش را با زنجیر بستیم. صابر می‌خواست از او امضاهایی بگیرد و برای همین ۳ روز در همان حالت حمید را نگه داشتیم.

حدود ۱۰۰ امضا و چک و مبایعه‌نامه از او گرفت. بعد از ۳ روز گفت که دیگر باید او را به قتل برسانیم. خودش یک رگ دست برادرش را زد و من رگ دست دیگرش را زدم. بعد هم رگ پاهایش را زدیم. وقتی مطمئن شدیم که دیگر نفس نمی‌کشد مطابق نقشه قبلی جسد را تکه‌تکه کردیم.بقایای جسد را هم خوراک حیوانات کردیم.صابر از قبل وسایل لازم برای تهیه کباب را خریده بود.یک چرخ گوشت صنعتی تهیه کرده و بقایای جسد را روی پشت بام کباب کرد.»

سپس نوبت به صابر رسید که از خود دفاع کند و گفت: «به هیچ عنوان قصد به قتل رساندن برادر خودم را نداشتم. من با او اختلاف مالی داشتم و با هر ترفندی می‌خواستم با او حرف بزنم که مشکل را حل کنیم،اما او قبول نمی‌کرد. برای همین مجبور شدم با این شگرد او را به مطب خیابان فرشته بکشانم. وقتی وارد مطب شد و چشمش به من افتاد، شروع کرد به ابراز ناراحتی و با هم درگیر شدیم.

من می‌گفتم آرام باش تا با هم صحبت کنیم. بعدا فرزین گفت وقتی شما با هم گلاویز شده بودید من به او یک آمپول زدم. با اینکه من خبر نداشتم که قرار است آمپول بزند. برادرم چند روزی در طبقه چهارم بود و نیت من فقط حل مشکل بود. در این مدت من هر چه می‌خوردم به او هم می‌دادم تا اینکه یک روز وقتی در طبقه پایین بودم، فرزین با عجله پایین دوید و گفت رگ دست و پاهای برادرم را زده است.

من سریع بالا دویدم و دیدم برادرم را به قتل رسانده است. خیلی ترسیدم چون حالا فرزین از من نقطه ضعف بزرگی داشت که می‌خواست با آن از من اخاذی کند. برای همین من گوش به فرمان او شدم و هر کاری می‌گفت انجام می‌دادم. نقشه مثله کردن برادرم را هم کشید و من چاره‌ای جز اطاعت از او نداشتم، اما تمام مراحل را خودش انجام داد.»

قاضی گفت: «اما در تحقیقات دست‌نوشته‌ای با دستخط تو پیدا شد که وسایل مورد نیاز برای به قتل رساندن برادرت را نوشته بودی!»صابر می‌گوید: «من از برادرم خیلی ناراحت بودم و مدتی قبل به خاطر این ناراحتی به روانشناس مراجعه کرده بودم. روانشناس گفته بود که ناراحتی‌هایت را بنویس تا خشم تو کم شود .برای همین هم آن موارد را نوشته بودم.»

قضات دادگاه بعد از مشورت هر دو متهم را به قصاص محکوم کردند اما این رأی در دیوانعالی کشور شکسته شد و متهمان بار دیگر پای میز محاکمه رفتند.اما این بار یک شاهد نیز در دادگاه حاضر شد و برگ جدیدی در پرونده رو کرد.

اظهارات شاهد در دادگاه

در ابتدای جلسه رسیدگی شاهد در جایگاه حاضر شد و اظهار داشت:«مدتی قبل من به خاطر یک پرونده مالی بازداشت شدم و در بازداشتگاه صابر را دیدم.او ماجرای قتل برادرش را برایم تعریف کرد و اعتراف کرد که خودش برادرش را به قتل رسانده است.بعد به من گفت همدستش به نام فرزین در یکی دیگر از بازداشتگاه‌های پلیس آگاهی است و از من خواست هرطور شده با او صحبت کرده و بگویم که قتل را گردن بگیرد.صابر می‌گفت به فرزین قول بده که اگر من آزاد شوم رضایت خانواده‌ام را می‌گیرم.»

شاهد ادامه داد:«مدتی بعد مشکل من حل شد و وقتی داشتم آزاد می‌شدم شماره یک وکیل را هم به صابر دادم و گفتم این وکیل می‌تواند به تو کمک کند.اما من مطمئنم صابر قاتل است چون خودش اعتراف کرد.»

در این قسمت از جلسه رسیدگی وکیل اولیای دم گفت:«موکلین من تقاضای قصاص هر دو نفر را دارند و از نظر آنها هر دو گناهکار هستند اما این شاهد فقط یک نفر را به عنوان قاتل معرفی می‌کند با اینکه فرزین هم قبلا صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرده است.»

سپس فرزین در جایگاه قرار گرفت و این بار با رد اتهام قتل گفت:«اعتراف قبلی من تحت فشار بود.صابر پزشک بانفوذی است و در بازداشتگاه بارها افراد مختلف را سراغم فرستاد و سعی کرد کاری کند که قتل را گردن بگیرم.از جمله کسانی که فرستاد همین شاهد حاضر در دادگاه است.وقتی نتوانست من را راضی کند با اعمال نفوذ کاری کرد که داروهای من به دستم نرسد.من بیماری خاص دارم و مرتب در بازداشتگاه تشنج می‌کردم.به خاطر شرایط وحشتناکی که صابر برایم رقم زد مجبور شدم بخشی از گناه را گردن بگیرم اما من بیگناهم.»متهم در ادامه گفت:«بارها گفته‌اند جنایت ما به شیوه سریال خونسرد بوده اما شخصیت آن سریال از مقتولان متنفر بود با اینکه من اصلا مقتول را نمی‌شناختم و از او تنفر نداشتم.»

بعد از آن نوبت به صابر رسید که در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهامات خود گفت:«من این شاهد را درست به خاطر ندارم البته چهره او برایم آشناست اما هرگز با او هم‌کلام نشدم.فقط به خاطر دارم وکیلی به من معرفی کرد که حق‌الوکاله خود را سیصد میلیون اعلام کرد اما بعد از اعلام وکالت گفت باید یک و نیم میلیارد پول بدهی.من هم گفتم چنین پولی ندارم و او را عزل کردم.سپس او شروع به تهدید من کرد و گفت باید سی میلیون تومان غرامت به او بدهم.این مرد و وکیلش تصمیم داشتند از من اخاذی کنند.»

متهم ادامه داد: «در مورد موضوع چرخ گوشت هم باید بگویم من و شاگردانم در آن مطب کلاس آموزشی داشتیم.هزینه غذای ما زیاد بود و به پیشنهاد چند نفر تصمیم گرفتیم وسایلی تهیه کرده و غذا را خودمان آماده کنیم برای همین چرخ گوشت کوچکی خریدم.آن چرخ گوشت بزرگ و صنعتی نبود و برای چرخ کردن بقایای جسد برادرم تهیه نشده بود.» بعد از پایان دفاعیات متهمان قضات دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.

  • 16
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش