به گزارش سایت جنایی، شروع این پرونده به یکی از روزهای دیماه سال ۱۳۸۵ برمیگردد. در آن زمان به پلیس یکی از شهرهای استان فارس خبر رسید که زنی جوان در خانهاش به قتل رسیده است. او زنی ۲۰ ساله به نام مریم بود که بهتازگی همسر دوم مردی به نام فرامرز شده بود. جسد مریم در حالی پیدا شده بود که بهنظر میرسید بر اثر خفگی به قتل رسیده است.نخستین کسی که با جسد مریم روبهرو شده بود، خواهرش بود.
او میگفت که ۲۴ ساعت از خواهرش بیخبر بوده و تماسهایش بیپاسخ مانده بود؛ برای همین خودش را به خانه وی رسانده و، چون در خانه باز بوده، وارد شده و با پیکر بیجان مریم روبهرو شده بود؛ این در حالی بود که تحقیق از همسایهها نشان میداد آخرین کسانی که به خانه مریم رفتوآمد داشتند، شوهرش فرامرز و همسر اول او به نام معصومه بودند. همسایهها میگفتند که فرامرز و معصومه ساعتی پس از ورود به خانه مریم، در حالی که هراسان بودند، آنجا را ترک کردند و این اطلاعات باعث شد تا این زوج بهعنوان مظنونان اصلی تحت تعقیب پلیس قرار بگیرند.
او که در آن زمان زنی ۱۹ساله بود، گفت: ۳سال قبل با فرامرز که از بستگان دورم بود، ازدواج کردم، اما مدتی بعد متوجه شدیم که نمیتوانیم بچهدار شویم. اگرچه تحت درمان قرار گرفتم، اما نتیجه نداد تا اینکه شوهرم تصمیم گرفت همسر دوم بگیرد. من هم ناچار شدم رضایت بدهم و آنها ازدواج کردند، اما شوهرم با هوویم بهشدت اختلاف داشتند.وی ادامه داد: روز حادثه به همراه فرامرز، راهی خانه مریم شدیم، اما آن روز بهخاطر مسائل مالی و خانوادگی، بحثمان شد و درگیر شدیم. من که بهشدت عصبانی بودم به سمت مریم هجوم بردم و او را خفه کردم.
زوج جوان پس از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شدند. آنها مدتی بعد پای میز محاکمه رفتند، اما در جریان جلسه محاکمه، معصومه قتل را انکار کرد و گفت که شوهرش قاتل است. او گفت: فرامرز با همسر دومش بر سر مسائل مالی دچار اختلاف شده بود. روز حادثه هم با یکدیگر مشاجره کردند که ناگهان فرامرز به سمت او هجوم برد و وی را خفه کرد. سپس به من گفت که اگر قتل را گردن بگیری، چون زن هستی و ۱۹سالهای، قصاص نمیشوی. من هم چون عاشق فرامرز بودم، قتلی را که انجام ندادهام گردن گرفتم، اما از روزی که رفتم زندان، متوجه شدم که مجازات قصاص در انتظارم است و تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم.
مرد جوان نیز در جلسه محاکمه منکر قتل و گفتههای همسر اولش شد و گفت که معصومه، قاتل است. از سوی دیگر شواهدی در پرونده وجود داشت که نشان میداد معصومه قاتل است. در این شرایط دادگاه، زن جوان را به قصاص و شوهرش را به جرم معاونت در قتل عمدی به زندان محکوم کرد. فرامرز بعد از ۵سال از زندان آزاد شد، اما زن جوان همچنان در انتظار قصاص بود. او حتی ۲مرتبه پای چوبه دار رفت، اما بار اول اولیایدم برای اجرای حکم حاضر نشدند و بار دوم نیز در پای چوبه دار به او مهلت دادند و حکم را اجرا نکردند. در این شرایط بود که تلاش تیم صلح و سازش برای گذشت خانواده مقتول از قصاص آغاز شد.
تلاشها برای بخشش قاتل ادامه داشت تا اینکه اولیای دم شرط عجیبی برای گذشت مطرح کردند. آنها گفتند که دامادشان فرامرز باید خودش را معرفی و به قتل اعتراف کند. آنها معتقد بودند که فرامرز قاتل است، اما او پس از ۵سال که از زندان آزاد شده بود، فراری و ناپدید شده بود. هیچکس از محل زندگی او خبری نداشت و این در شرایطی بود که معصومه همچنان اصرار داشت که قاتل اصلی شوهرش است.
مدتی بعد اولیای دم شرط دیگری برای بخشش زن جوان مطرح کردند؛ آزادی ۱۵زن زندانی. در این شرایط خانواده این زن به تکاپو افتادند تا ۱۵زن را از زندان آزاد کنند. از سوی دیگر برای تهیه پول جمعی از خیرین و بازیگران نیز حاضر به کمک شدند تا اینکه مبلغ لازم برای آزادی ۱۵زندانی زن فراهم شد. به جز یکی از آنها که مرتکب قتل شوهرش شده بود و از سوی اولیای دم بخشیده شده و بهخاطر پول دیه در زندان بود، ۱۴زندانی زن دیگر که بهخاطر جرائم مالی در زندان بودند، با پرداخت بدهیشان آزاد شدند و تلاش برای آزادی آخرین زندانی نیز ادامه داشت تا اینکه او نیز با پرداخت دیه آزاد شد و در این شرایط معصومه، هفته گذشته بعد از ۱۹سال حبس توانست طعم آزادی را بچشد.
- 18
- 1