یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۳۱ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۴۴۸۰
جرم و جنایت

گفت و گو با مردی که یک هفته بعد از مصاحبه به دار مجازات آویخته شد

ای کاش می‌شد به گذشته بازگشت

اعدام,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت

اسمش «بهنام» بود. مرد ٤٠ ساله‌اي كه پيش از مرگ جمله‌اي هنگام خداحافظي به من گفت:«اي كاش مي‌شد به گذشته بر مي‌گشتم».

 

براي مصاحبه با بهنام به زندان رفته بودم. او مرد ميانه قد، تو پر با صورت گرد و موهاي تنك بود كه با گذشت چند سال از مرگش هنوز قيافه‌اش مقابل چشمانم است. او بر خلاف چهره عبوس و با جذبه‌اش، مرد شوخ و مهرباني بود. يك هفته بعد از گفت و گو، او را به جرم همراه داشتن چهار كيلو كراك اعدام كردند. بهنام نتوانست همسر و دو فرزند خردسالش را براي آخرين بار ببيند.

 

زماني كه با من حرف مي‌زد، چشمانش پر از اشك مي‌شدند و گويي ديگر هيچ اميدي به بازگشت به زندگي نداشت. چهار سال دوندگي خانواده‌اش براي اينكه بتوانند حكم اعدام را به حبس ابد تغيير بدهند، بي‌نتيجه مانده بود. هنگامي كه احساسات به او چيره مي‌شد، زبانش مي‌گرفت و بريده بريده حرف مي‌زد. قصد نداشتم اين مصاحبه را منتشر كنم ولي يك اتفاق كوچك باعث شد حرف‌هايي كه بين من و بهنام رد و بدل شده را منتشر كنم تا شايد كساني كه خواسته يا ناخواسته در راه خريد و فروش و توزيع افيون قدم بر مي‌دارند آن را بخوانند. شايد يك نفرشان پشيمان شود و از ميانه راه بازگردد.

 

گفت و گو با مرد اعدامی

 

تو به دليل همراه داشتن مواد مخدر بازداشت شدي؛ توضيح مي‌دهي اصل ماجرا چه بوده است؟

اول باید از خودم بگویم و به اصل مطلب برسم. من براي خودم در محله‌مان برو و بيايي داشتم، همه مرا مي‌شناختند. وقتي از ژاپن برگشتم، تصميم گرفتم توي محله‌مان نمايشگاه اتومبيل بزنم. پول خوبي از ژاپن آورده بودم و كار و كاسبي‌ام گرفت. دو سال نگذشته بود که سري توي سرها درآورده بودم. مي‌شنيدم كه خيلي از نمايشگاه‌دارها از من مي‌گویند كه با سرمايه‌اي كه دارم كار و كاسبي‌شان را كساد كرده‌ام. با اين حرف‌ها كاري نداشتم و سرم توي كار خودم بود. از اين دست ماشين خارجي مي‌خريدم و از آن دست مي‌فروختم. با سودي كه كرده بودم، آپارتمان بزرگي توي پونك خريديم و سال به سال وضعم بهتر و بهتر مي‌شد تا اينكه يكي از دوستان قديمي‌ام را ديدم. او از من ماشين خريد و بهانه‌اي شد براي اينكه هفته‌اي يك‌بار به من سر بزند. بعد از مدتي به من پيشنهاد داد كه بخشي از سرمايه‌ام را براي خريد و فروش مواد هزينه كنم. او مي‌گفت به جاي اينكه ماشين خارجي بخرم ٦٠ ميليون و دو ميليون استفاده كنم، چند كيلو شيشه يا كراك جابه‌جا و ١٠ ميليون سود ببرم.

 

قبول نكردم. منصور آن‌قدر دم گوشم وز وز كرد و گفت حتي حاضر است با من شريك شود و این تضمین را داد که خودش جنس‌ها را جابه‌جا مي‌كند. راستش وسوسه شدم. کار را با هم شروع کردیم و من فقط پول مواد را می‌دادم و منصور خودش می‌خرید و خودش هم می‌فروخت و سود را نصف به نصف برمی‌داشتیم. اولش استرس زيادي داشتم ولي به مرور با سود بالايي كه دستم آمد ، روي كار سوار شدم و ترسم تا حدودي ريخت. دو سالي تحت پوشش خريد و فروش ماشين مواد مي‌خريدم و با سود بالا به كاسب‌هاي خرده فروش مي‌فروختم. چند روز پيش از اينكه دستگير شوم، يكي از مشتري‌ها زنگ زدم و گفت چهار كيلو كراك مي‌خواهد و پولش هم نقد است.

 

مواد را تهيه كردم و ظهر قرار گذاشتيم. هميشه مواد را منصور سر قرار مي‌برد ولي آن روز او به بهانه اينكه مادرش را به بيمارستان برده‌اند و در راه بيمارستان است، براي تحويل جنس‌ها نيامد و مجبور شدم خودم سر قرار بروم. راستش آن روز بر خلاف همه روزها دلم آشوب بود. انگار يك گردان سرباز توي دلم رژه مي‌رفتند. سر قرار رفتم و وقتي مواد را تحويل دادم، در حال شمردن پول‌ها بودم مامورها مرا دستگير كردند و آنجا بود كه فهميدم همه اين‌ها نقشه‌اي برای دستگیری من بوده است.

 

همسرت مي‌دانست خلاف مي‌كني؟

بله، چند ماه قبل از دستگير شدنم همه چي را به او گفته بودم.

 

چه واكنشي داشت؟

اولش قهر كرد و رفت خانه مادرش ولي وقتي دنبالش رفتم و گفتم كه اين همه خانه و مغازه‌هایي كه خريده‌ام از همين راه است و خطري مرا تهديد نمي‌كند كوتاه آمد. حتي يكي از آپارتمان‌ها را براي اينكه زبانش كوتاه شود به اسم او کردم.

 

بچه‌هايت چند ساله هستند؟

دخترم هشت ساله و پسرم دو ساله است.

 

آن‌ها را مي‌بيني؟

دو ماه يك‌بار همسريا مادرم آن‌ها را اينجا مي‌آورد. دفعه پيش كه دخترم آمد از من پرسيد بابا چرا تو آن‌طرف هستي و ما اين‌طرف؟ چرا تو را زنداني كرده‌اند؟ نمي‌توانستم جوابش را بدهم و بغض به گلويم چنگ انداخته بود. حتي بعد از اين سوال نتوانستم به چشم‌هايش نگاه كنم از بس كه خجالت مي‌كشيدم.

 

مال و اموالت چه شدند؟

همه را مصادره كردند و فقط خانه‌اي كه با پول خودم خريده بودم و به اسم همسرم كرده بودم باقي مانده است.

 

تو كه اين همه سرمايه داشتي چرا سمت خلاف رفتي؟

طمع زيادي. هر كسي نان حرام بخورد سيري ناپذير مي‌شود و آن‌قدر غرق در خلاف می‌شود كه يك روز توي چاهي كه خودش حفر كرده مي افتد.

 

زندان برايت چگونه مي‌گذرد؟

هر روز اينجا مثل يك‌سال براي من و همه آدم‌هاي اينجا مي‌گذرد. روزهايي كه جز فكر كردن به گذشته و اشتباهات‌مان هيچ فايده ديگري ندارد. كساني كه هم‌بندي من هستند اميد به آزاد شدن و نجات از طناب دار ندارند. روز و شب نماز و قرآن و دعا مي‌خوانم كه خدا از سر تقصيرات من بگذرد. من با خريد و فروش مواد خيلي از جوان‌ها را معتاد كرده و زندگي‌شان را از بين برده‌ام. گاهي با وجدان خودم خلوت مي‌كنم و مي‌گويم با اين كارهايي كه كرده‌ام و اين همه نفرين‌هايي كه پشت من هست، بايد به مجازات اعدام تن بدهم و حق من مجازات است ولي وقتي بچه‌هايم جلوي چشمانم مي‌آيند، به‌هم مي‌ريزم و از خدا مي‌خواهم فرصت دوباره‌اي بدهد كه به زندگي برگردم و همه اشتباهات را جبران كنم و آدم ديگري بشوم.

 

چه حكمي برايت صادر شده؟

دادگاه بدوي و تجديد نظر و ديوان عالي كشور حكم اعدامم را تاييد كرده‌اند و هر چقدر وكيلم اعتراض كرده كه لااقل بتواند يك درجه تخفيف بگيرد، موفق نشده است. هر شب كابوس مي‌بينم كه ماموران اجراي حكم مي‌آيند داخل بند و مرا براي اجراي حكم اعدام به حياط زندان مي‌برند. نمي‌توانم براي‌تان توضيح بدهم كه وقتي از خواب مي‌پرم چه احساسي دارم.

 

اگر يك روز بگويند آزادي چه كار مي‌كني؟

خدا از دهان‌تان بشنود. به‌نظرم محال است ولي اگر آزاد شوم دور سر بچه‌هايم كه چهارسال است آن‌ها را نديده‌ام، مثل پروانه مي‌چرخم. كمپ ترك اعتياد مي‌زنم و جوان‌هاي معتاد را رايگان ترك مي‌دهم. اي كاش مي‌شد به گذشته برگشت، اي كاش...

 

بهنام يك هفته بعد از اين مصاحبه اعدام شد. هنوز اين جمله او همراه با قيافه‌اش توي ذهنم مي‌آيد كه به من مي‌گفت: «اي كاش مي شد به گذشته برگشت»

 

داود محبی

 

 

ghanoondaily.ir
  • 20
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش