مدتی است که خبری از برخی طنزنویسان کشور نداریم، جایی ستون نمینویسند، کاریکاتوریستها هم کم کار شدهاند، حالا بیقانون هم که تعطیلیده شده بیم آن میرود که جماعت این جریده هم مثل دیگر طنزپردازان و کاریکاتوریستها غیبشان بزند و احتمالا وارد بخش تصمیمگیری و خبررسانی در کشور شوند.چرا اینگونه میگویم؟!تصور کنید عبید زاکانی یا کیومرث صابری قرار است در مورد مساله واردات گوشت تصمیمگیری کنند و راهی برای انتقال گوشت از اسکلهها به شهرها ییاندیشند، نهایتا ذوق و قریحه طنزپردازیشان را هم خرج کنند عمرا خروجیاش این خبر بشود:«ارسال گوشت قرمز به شهرها با اسکورت!».دقت کردید؟! گوشت قرمز در این مملکت اسکورت دارد.
همین را اگر بنده در ستون طنز روزنامه مینوشتم عدهای میگفتند:«دیگه خیلی داری بزرگنمایی میکنیا، نیمارم انقدر بزرگنمایی نمیکنه!» اما الان باور میکنید که ما برای گوشت قرمز اسکورت گذاشتهایم و احتمالا به زودی؛
الف- یک گونی پیاز هستم ، به تعدادی بادیگارد با سابقه اجرایی نیازمندم!
ب- استخدام تک تیرانداز برای محافظت از یک قاچ پیتزا که در یخچال خانه باقی مانده،
ج- بستن قرارداد همکاری دو جانبه میان وزارت کشاورزی و رمبو!
د- تاکید بر سرطانزا بودن گوشت جهت ارسال بیخطر آن برای افرادی که همچنان توان تهیه گوشت دارند.
خلاصه هرچیزی که ما اینجا مینویسیم ممکن است از نظر شما به واقعیت نرسند، این چهار موردی که بالا نوشتم، شاید روزی به واقعیت بدل شوند.اصلا از کجا معلوم؟! بعید نیست مدیران کشور سیاستهای خود را از روی ستونهای طنز و کاریکاتورها الگوبرداری میکنند.
- 14
- 6