این اعتمادبهنفسی که ما در نامگذاری و الگوبرداری از خارجیها داریم، اگر نخود داشت خودش را قاطی آجیل حساب میکرد. الکلاسیکو بزرگترین مسابقه فوتبال جهان میان دو تیم بارسلونا و رئال مادرید است، آنوقت ما در نهایت اعتمادبهنفس بازی تیمهای پرسپولیس و سپاهان را الکلاسیکوی ایران نامگذاری کردهایم.از آنجایی که بنده یک خطایی کردم و دیشب از قضا در ورزشگاه حاضر بودم با قطعیت میتوانم بگویم این بازی نهتنها الکلاسیکو نبود، بلکه الکلاشینکف بود. همان زمانی که در ورزشگاه بودم با یکی از مدیران مربوط به بحث فوتبال تماس گرفتم تا ایشان را در جریان اتفاقات قرار دهم؛
من: سلام قربان، شبتون بخیر!
مدیر: سلام زهرمار، دیگه رسما عین داروخونه سیزده آبان شدی، ۲۴ساعته کار میکنی، اونا خدمترسانی میکنن، تو مزاحم ما میشی، زود بگو کارتو!
من: قربان من الان ورزشگاه آزادی هستم، بازی پرسپولیس و سپاهانه...
مدیر: پرسپولیس کیه؟! سپاهان چیه؟! ورزشگاه آزادی دیگه کجاست؟!
من: مگه شما مدیر ورزشی نیستید؟ چطوری این تیمهای معروف و پرافتخار رو نمیشناسید؟!
مدیر: چیه این فوتبال؟! دعوا سر یه توپه! الکی! خب؟! حالا چی شده؟!
من: آقا جو وررشگاه خیلی ملتهبه، یه عده دارن صندلیها رو میشکونن، کتککاری، فحاشی!
مدیر: چه هیجانانگیز! کاش منم بودم.
من: قربان جون یه عده در خطره!
مدیر: فکر کن ژاپنیها انقدر پول خرج میکنن شهربازی و ترنهوایی میزنن تا مردمشون فقط یه کم هیجان رو تجربه کنن، اونوقت توی نرهخر معترضی!
من: آخه یه جام که ارزش این همه تنش و درگیری رو نداره!
مدیر: تو یه جایی، من هر روز به خاطر شغل سخت و خطیرم سه چهار جام!
من: جام! جام قهرمانی منظورمه!
مدیر: آهان! خب اینکه ناراحتی نداره.الان زنگ میزنم به هرکدومشون یه جام بدن تا دیگه باهام دعوا نکنن. من نمیفهمم تا کِی قراره بهخاطر یه مشت مدال و جام مردم باهم درگیر شن؟! من خودم یهبار قهرمان جامجهانی شدم انقدر خوب بود، هیچکس جز خودم شرکت نکرده بود، نه تنشی! نه درگیریای...! الو؟ الو؟
- 11
- 3