باخبر شدیم یک شیر ایرانی که نامش کامران است، وارد کشور شده تا در باغوحش به مردم نشان داده شود.
متاسفانه این شیر که از انگلیس آمده بدموقعی را برای سفر انتخابکرده چون مردم نمیتوانند او را تماشا کنند و گرفتار صف بنزین هستند؛ صفی که در واکنش به خبر خبرگزاری تسنیم تشکیل شد، هرچند دولت آن را تکذیب کرد اما خبرنگار این خبرگزاری در توئیتر به انتشار آن افتخار کرد! به هرحال در رابطه با ماجرای صف پمپ بنزبن با یک مدیر دوستداشتنی تماس گرفتیم تا نظر ایشان را جویا شویم؛
من: قربان جریان بنزین چیه؟! این چه بساطی بود که راه افتاد؟!
مدیر: سلامت کو بیتربیت؟!
من: سلام!
مدیر: سلام و زهرمار خدمت تو، ببین در قضیه بنزین شما که جای خود دارید، حتی ما هم شگفتزده شدیم.
من: چرا؟
مدیر: چون فکر نمیکردیم مردم اینقدر پولدار باشن!
من: پولدار؟ چه ربطی داره؟
مدیر: ببین خراباتیجان؛ بنده شخصا فکر میکردم اگه بنزین بهجای هزارتومن بشه هزار و دویست تومن، حداقل یه نفر یه گِلهای میکنه، اما با شایعه بنزین ۲۵۰۰ تومنی هم خودت شاهد صفهای چند کیلومتری بودی...
من: خب؟
مدیر: این نشون میده مردم تا ۲۵۰۰ رو اوکی هستن!
من: خب؟!
مدیر: خب و کوفت... ببین شایعه بعدی رو بهنظرم باید روی پنجهزار تومن ببندیم.
من: که چی بشه؟!
مدیر: ببینیم واکنش مردم چیه!
من: احتمالا مثل این دفعه صفهای درازتری تشکیل میشه.
مدیر: خب اونوقت بنزین رو میبریم روی کانال هشتهزار تومن.
من: این داستان تا کجا ادامه داره؟
مدیر: تا جایی که قصه تموم بشه دیگه، عین کشتیکج کارا به نشانی تسلیمشدن با دست سهبار بزنن روی تشک.... راستش وضعیت جوریه که دیگه میزان عرضه و تقاضا از دست ما هم در رفته؛ دیروز یکی رفته پمپ بنزین گفته باکشو پر کنن، بهش گفتن تو که ماشین نداری، گفته بعدا که خواهم داشت... وضعیتیشده خلاصه! الو؟! الو؟!
- 14
- 2