یک عمر کلاس زبان انگلیسی رفتم، نهایتا توانستم بگویم:«آیام اِ بلکبُرد.» بدبختانه یک عمر هم بچههای مردم را توی سرمان زدند که پسر آقای فلانی بدون اینکه کلاس برود یا معلم خصوصی داشته باشد، انگلیسیاش از جیمزباند هم بهتر شده است. حالا با اتفاقاتی که اخیرا در یکی از برنامههای تلویزیونی رخ داد، همین مانده که پسفردا، سگ مردم را هم توی سرمان بزنند که علاوه بر انگلیسی، فرانسهاش هم خوب است.
ماجرا از این قرار است که در یک برنامه تلویزیونی سگی موادیاب را به برنامه آوردهاند که طبق گفتههای مهمان برنامه، تولید داخل است (مثل پراید!) اما با او به زبان فرانسه و انگلیسی حرف میزنند، یعنی یا داخل یکجای دیگر است یا خارج همان داخل است یا... نمیدانم خلاصه یک چیزی این وسط جور نیست. پدرم پس از تماشای این ویدئو در فضای مجازی، زیرچشمی من را در خانه نگاه میکرد و میگفت: «سیتداون! سیتداون!» بعد که نمینشستم، میگفت: «خاک بر سرت که اندازه اون سگ موادیابم انگلیسی بلد نیستی! بتمرگ!»
از کارشناسان و اتاق فکر این برنامه تلویزیونی هم باید نهایت تشکر را کنیم که سگ موادیاب را به برنامه تلویزیونی آوردهاند اما چیزی ندارند که او بتواند پیدا کند. فقط مانده بود مجری برنامه به سگ مهمان بگوید: «آهنگ ماهنگ جدید چیزی داری فلش بدم برام بریزی؟!» در نگاه سگ مهمان یک «توی این گرما عجب گرفتاری شدیم» خاصی دیده میشود. حالا بدبین نباشید، شاید به این سگ انگلیسی و فرانسه یاد دادهاند که؛
یک- در مواقع بیکاری برود و به حیوانات دیگر زبان خارجی آموزش بدهد و پولش را به یک زخمی بزند.
دو- موادفروشها مثل من زبانشان خوب نیست، متوجه صحبتها نخواهند شد.
سه- سگ باید باکلاس باشد. حداقل به دو زبان مسلط بوده و دستفرمانش هم خوب باشد.
چهار- دیگر هرکس بگوید: «یه سگ دارم فرانسه میفهمه» باور کرده و گولش را میخوریم.
- 15
- 4