
روزهای حمله ترکیه به شمالغرب سوریه؛ یعنی عفرین، دو رقمیشد و ازکجا معلوم که شماره این روزها گام از این نیز برون نبرد و به یک نبرد فرسایشی تبدیل نشود؟ از دل این نبرد نیز غیرنظامیان، کودکان و زنان بیشترین آسیب را خواهند دید. تجاوز با هر معیار و پرنسیپ حقوق بینالمللی، انسانی و رسم همسایگی آشکار است، اما گویی سالهاست که دیگر مبانی حقوقی نظام بینالمللی در خاورمیانه به حالت تعلیق درآمده و در وروای آن و بیتوجه به این مبانی اقدام میشود.
رجب طیب اردوغان، مرد شمار یک سیاست و حکومت ترکیه، در ابتدا، تصمیم به نابودی روند ثبات و سیاستورزی نوین اقوام و گروههای سیاسی حاضر در شمال سوریه، یا همان روژآوا را در سر داشته، اما شاید با گذشت چندین روز از عملیات ارتش این کشور و نیروهای تحتحمایت آن در سوریه، به دنبال یک منطقه امن در دل خودمدیریتی روژآوا بهعنوان یک هدف محدودتر باشد که مسیری برای بازگرداندن ۳ میلیون آواره سوری حاضر در ترکیه به داخل سوریه باشد، که قریببهاتفاق آنها تعلقی به شمال سوریه نداشته و از سایر بخشهای جنگزده کشور آواره شدهاند.
تغییر ترکیب جمعیتی منطقه مذکور اگر اولین هدف ترکیه باشد، هدف دوم منتج از اقدام نخست را باید تلاش برای نابودی آرامش و ثبات شمال سوریه، تلاش برای تاثیرگذاری بر روندهای آتی انتخاباتی سوریه با تمرکز بر مناطق کردنشین و نیز تضعیف جایگاه نیروهای وابسته به حزب اتحاد دموکراتیک دانست که ترکیه آن را ادامه مدل سوری حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) میداند.
بهلحاظ سیاسی اما، در روند بازی سوریه که اینک به مرحله نوینی گام نهاده و وزن و جایگاه بازیگران مختلف در حال ظهور و بروز آشکارتری است، و در عین حال زمینهها به شکل تدریجی و هرچند کُند در حال تدارک برای تصمیمسازی درباره آینده سوریه پس از ۷ سال جنگ نفسگیر است، اینک مردی که در محیط سیاسی و دیپلماتیک آتی سوریه، خود را شکستخورده تلقی میکند و در شرایط کنونی نمیداند در طی ۷ سال جنگ سوریه چه گذشت و ترکیه چگونه از کشوری مهم و موثر بر تحولات سوریه به کشوری حاشیهای بدل شده، که چندان وزن و جایگاهی در موضوعات پیرامون تحولات سوریه در عرصه دیپلماتیک ندارد، حال در تحولات پیچیده موجود که قادر به بازی در سطح میز دیپلماتیک سوریه نیست، میخواهد لگد به زیر میز بازی بزند و خود را از شر فشارهای موجود برهاند. اما، غافل که این حرکت نه یک حرکت سیاسی ،بلکه نمودی از بیبهرگی اردوغان از داشتن شمِ سیاسی و دیپلماتیک در حوزه منطقهای و بینالمللی است.
هشت نیروی اصلی تحت حمایت ترکیه در سوریه
در همین راستا، یحیی زرین نرگس تحلیلگر مسائل خاورمیانه طی گفت و گو با «ابتکار» در پاسخ به این سوال که متحدین سوری ترکیه در حمله به عفرین کدام گروهها هستند و ارتش آزاد سوریه، که تحت حمایت ترکیه قرار داشته و در حمله به عفرین، بازوی اصلی نبرد را شکل میدهد شامل چه گروههایی است؟ معتقد است: در ابتدا باید خاطرنشان کنم، حمایت از گروههایی در تجاوز به عفرین و روژآوا که تحت نام بهاصطلاح ارتش آزاد در حال همکاری با ارتش ترکیه هستند وجود که بسیار دور از نام آزاد و ارتش میباشند، چرا که این نیروها در قامت ارتشی منظم یا حتی نیروهایی شبه نظامی با انسجام درونی قابل شناسایی نیستند.
با نگاهی به نام هشت نیروی اصلی تحت حمایت ترکیه میتوان به درکی از این نیروها رسید. گروه سلطان مراد (با حضور نیروهایی ضد دموکراتیک در آن)؛ گروه حمزه از نیروهای افراطی سابق در جنگ سوریه که میتوان با پیگیری میدانی آنها به صداهای داعشی سابق رسید؛ نیروهایی محدود از حامیان اخوانالمسلمین و برادران دینی حزب عدالت و توسعه در منطقه؛ نیرویی تندرو تحت نام نورالدین زنگی که سابقه درگیری با بسیاری از نیروهای داخلی سوریه را در کارنامه دارند؛ گروه احرارالشام که از سلفیهای تندرو متشکلشده است؛ گروه صفورالجبل با خوانش جهادی از دین؛ جبهه شام موئتلف از چندین گروه سلفی کوچک و در نهایت سپاه النصره که در ادلب و لاذقیه در حال کنش علیه عفرین و جنگ با کردهاست.
حمایت از این نیروها، نشان از شکست ترکیه در نزدیکی به نیروهای معتدل و آیندهساز سوری مخالف اسد بوده، در عین حال نمودی از حمایت علنی ترکیه از افراطگرایان مذهبی در خاورمیانه به حساب میآید. این اقدام، عامل واکنش اعتراضی و عمیق حزب جمهوریخواه خلق در پارلمان ترکیه بود که اردوغان را عامل ایجاد یک همپیمانی خطرناک برای کشور در این نبرد دانسته، چرا که نیروهایی افراطی، تروریست و خطرناک را با ارتش کشور به جنگ فرستاده است.
شکنندگی در روابط میان ترکیه و همپیمانان بینالمللی
این پژوهشگر مطالعات منطقهای در ادامه در پاسخ به این سوال که وضعیت همپیمانان بینالمللی ترکیه و شرایط کنونی روابط این کشور پس از حمله به عفرین با اروپا و آمریکا، به چه شکل قابل خوانش است؟ توضیح داد: شکنندگی در روابط ترکیه و همپیمانان بینالمللی آن را با ترکخوردن روابط آمریکا و ترکیه از اواسط بحران سوریه میتوان مورد خوانش قرار داد. اما، با شروع بحران حمله و تجاوز به شمالغرب سوریه، زمینه برای تیرهگی روابط میان ترکیه و فرانسه و آلمان نیز دوباره در حال گسترش است.
اگرچه این کشورها در زمینه بحران سوریه و مساله آوارگان سوری با ترکیه دچار تنش بوده و هستند. همچنین، دولت آلمان به واسطه فشار احزاب سبز و سوسیالیستِ خود، مجبورشده در قرارداد فروش تانک لئوپارد آلمانی به ارتش ترکیه تا حدودی تجدیدنظر کند، چرا که ارتش ترکیه از این تانک علیه کردها، که از بازیگران مهم مبارزه با داعش و شکست آن در سوریه هستند، استفاده کرده است. قرارداد فروش تانک لئوپارد بخشی از تلاش آلمان و ترکیه برای بهبود روابط تیره دو کشور در سالهای اخیر بوده است.
همچنین در مجلس آلمان، نمایندگان سبز و سوسیالیست به شکلی نمادین با بهگردنآویختن شالهایی سهرنگی که نماد نیروهای مدافع خلق است، همبستگی خود را با کردهای سوریه اعلام داشته و نیز در تلاش هستند تا دولت آلمان را به واکنش علنی در مقابل رفتارهای اردوغان در شمالغرب سوریه وادارند. فرانسه نیز از ابتدای بحران حمله به عفرین با رویکردی انتقادی به نقد رفتار ترکیه پرداخته، بانی جلسه بدون نتیجه شورای امنیت و نیز محکومکننده بینالمللی حمله ترکیه به عفرین بوده است. امانوئل ماکرون نیز اقدامات ترکیه را مورد نقد قرارداده و دولت ترکیه را از هرگونه دستاندازی به مناطق شمالی سوریه، سرزنش کرده است.
آمریکا بهعنوان مهمترین همپیمان ترکیه در عرصه نظام بینالمللی، در سالهای اخیر مواضعی کاملاً متضاد با منافع و مواضع ترکیه را در بحران سوریه داشته و ترکیه نیز بهواسطه تهدید و تنشی که با حزب کارگران کردستان ترکیه یا پکک دارد کاملاً در نقطه مقابل آمریکا در سوریه قرار گرفته است. حاکمیت تحت زعامت اردوغان در ترکیه، حزب اتحاد دموکراتیک و نیروهای نظامی آن، یعنی یگانهای مدافع خلق و یگانهای مدافع زنان را ادامه همان تفکر پکک دانسته و تروریست میخواند و همکاری آمریکا با کردهای سوریه را همکاری با دشمنان به اصطلاح تروریست مخالف ترکیه میداند.
اما آمریکا که در سالهای اخیر تنشهایی لفظی و حتی عملیاتی در منافع و اهداف و رویکردهای خاورمیانهای خود با ترکیه داشته، اقدامات ترکیه را مورد نقد قرار داده و حتی بسترها برای تجدیدنظر در روابط دو کشور نیز تا حدودی مهیاست. در کنار این، کردها که از همپیمانان مهم آمریکا در سوریه هستند، تصمیمگیری آمریکا در مورد تحولات کنونی روژآوا را با قید احتیاط به سمت نقد رفتار ترکیه و تلاش برای آرام کردن فضای کنونی برده است.
این شکنندگی در روابط ترکیه با همپیمانان اروپایی و آمریکا را میتوان بحرانی عمیق در دوران کنونی دانست که محصول تصمیمات متناقض و تندخویانه اردوغان است. توهم خودقدرتمندپنداری و شیخوخیت بر خاورمیانه اسلامی که در رفتار حزب عدالت و توسعه و خصوصاً اردوغان مشاهده میشود، عامل اصلی بسیاری از تنشهای کنونی این کشور در منطقه است، که حوزههای تنش در روابط این کشور با منطقه و فضای بینالملل را بهجای کاهش، افزایش داده است. این نقطه مقابل دکترین عمق استراتژیک داوود اغلو وزیر خارجه سابق ترکیه است.
اردوغان و برهم زدن میز بازی سیاست
زرین همچنین در بخش دیگری از این گفت و گو در پاسخ به سوالی مبنی بر بسترسازی برای اقتدارگرایی اردوغان و تلاش وی برای بدلشدن به یک شخصیت سانترالیست چگونه فراهم شده و فضای داخلی و سیاسی کشور در مقابل بروز این میزان از اقتدارگرایی چگونه قابل تحلیل است؟ اظهار داشت: برهمزدن میز بازی سیاست در رفتار اردوغان به جای اعمال یک رویکرد سیاسی سازنده که منافع کوتاه و بلندمدت کشور را تضمین کند، از زمان کناررفتن داوود اغلو به مراتب شدت بیشتری گرفته و گویی اطراف حاکم به ظاهر مطلق کنونی ترکیه را سیاستمدارانی پوشالین و حلقهبهگوش پرکردهاند.
این افراد بلایجان دموکراسی ترکیه بوده و عاملی برای توسعه اقتدارگرایی و کاهش پلورالیسم دموکراتیک به سمت سانترالیسم در بیان و اعمال نظرات هستند. مادامی که سیاستمداران رده بالا و میانی ترکیه که در اطراف اردوغان جمع شدهاند، جرات اظهار نظرات متفاوت و مخالف با وی را نداشته باشند یا به نقد رویکردهای وی نپردازند، تصمیمات اقتدارگرایانه و توسعهدهنده قدرت وی را به چالش نکشند و نیز در مقابل سیر رو به قهقرای دموکراسی کشور ایستادگی نکنند، هم دموکراسی شکننده ترکیه از پایه میشکند، هم منافع کشور در سطح داخلی و منطقهای به خطر میافتد واقتصاد کشور نیز که پایه و اساس قدرتگیری حزب عدالت و توسعه است، آسیب جبرانناپذیری خواهد خورد.
رویاهای سلطان در مقابل جامعه مدنی
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه همچنین در پاسخ به این سوال که وضعیت جامعهی مدنی در مقابل رفتارهای اقتدارگرایانه اردوغان، با تمرکز بر تحولات داخلی چند سال اخیر و حمله به عفرین به چه شکل است؟ گفت: اعتراض و انتقاد نیروهای مدنی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نوین داخلی ترکیه و نیز در عرصه جهانی از حمله ترکیه به عفرین و حمایت از مقاومت نیروهای کرد که در حال دفاع از شهروندان و مناطق تحت کنترل خود هستند در اینجا مورد توجه است. در این راستا، احزاب سبز و سوسیالیست و چپها که در پارلمانهای اروپایی قدرتی هرچند محدود دارند، تلاش خود را برای نقد رفتار ترکیه در پارلمان اروپا و مجالس خود به کار بستهاند.
سبزها در آلمان دولت این کشور را به تجدیدنظر در فروش تانک و تجهیزات نظامی به ترکیه در وضعیت کنونی وادار کردند. در داخل ترکیه نیز، اگرچه موج تبلیغات دولتی برای کوبیدن بر تبل جنگ برپاست و رسانههای موجود اخبار را با هدایت و کنترل دولت منتشر میکنند، اما فعالان مدنی، سیاسی و حقوق بشری از هر ابزاری برای نقد وضعیت کنونی بهره میگیرند و خطر تهدید، ارعاب و زندان را به جان میخرند. اردوغان به خوبی میداند که منتقدین جدی در عرصهی مدنی و اجتماعی دارد که حاضر به عقبنشینی در مقابل او نیستند.
این منتقدین برخلاف سیاسیون پیرامون اردوغان برای دفاع از دموکراسی ترکیه قیام کردهاند. در وضعیت کنونی، صدها نفر به جرم کوچکترین نقد به حمله دولت به عفرین بازداشت شدهاند و کاهش فضای دموکراتیک به وضعیت جاری کشور ترکیه بدل شده است. اردوغان و حزب عدالت و توسعه، تلاش دارند که دموکراسی کشور را به شکل کلی محدود و کنترل کنند تا در قاموس رویاهای سلطان برای ترکیه قابل تفسیر باشد.
موتور اسلامگرایی با سوخت ملیگرایی
وی در مورد اینکه بسترسازی برای اقتدارگرایی را میتوان به همپیمانی میان حزب عدالت و توسعه با حزب ملیگرای افراطی حرکت ملی پیوست کرد، این وضعیت چگونه بر روند حمله به عفرین و روابط درونی میان دو حزب در فضای داخلی و خارجی اثرگذار بوده است؟ اظهار داشت: توسعه همپیمانی و همبستگی میان دو رویکرد اسلامی ـ اخوانی حزب عدالت و توسعه و ملیگرایی راست افراطی حزب حرکت ملی در ترکیه که از ائتلاف پس از انتخابات پارلمانی ترکیه در سال گذشته شروع شده و با حمله به عفرین به اوج خود رسیده است.
حزب عدالت و توسعه که به عامل محدودسازی و مقابله با دموکراسی ترکیه و سرکوب جامعه مدنی کشور بدل شده، مادامی که قادر به جذب همپیمانی با نیروهای دموکراتیک چون حزب جمهوریخواه خلق و حزب دموکراتیک خلقها نبود، نزدیکی به حزب افراطی و میهنپرست ضد کردی حرکت ملی را بهعنوان راهکار عملیاتی پذیرفت. اردوغان با حمله به عفرین، موتور اسلامگرایی جاری در حزب عدالت و توسعه را که بر کرسی حکومت کشور نشسته است را با سوخت ملیگرایی روشن کرده و در حال جولان در فضای داخلی و منطقهای است.
این دو حزب اسلامگرا ـ ملیگرا اکنون بیش از هر زمانی بههمدیگر نزدیک شدهاند. حاصل همپیمانی این دو حزب، مبارزه با نیروهای نزدیک به فتحالله گولن و بازداشت و بیکاری دهها هزار نفر؛ برهمزدن پروسه صلح با پکک؛ محدودیتهای شدید علیه حزب دموکراتیک خلقها و بازداشت رهبران آن به بهانههای مختلف و تلاش برای سرکوب صداهای نوین مدنی و دموکراتیک نوین در جامعهی ترکیه بوده است.
ترکیه که زمانی در قامت یک نظام ملیگرا قابل خوانش بود، پس از رویکارآمدن عدالت و توسعه، رگههایی از اسلامگرایی را نیز به خود دید. این وضعیت با همپیمانی حزب عدالت و توسعه و حرکتملی به سمتسوی اسلامگرایی ـ ملیگرایی رفته و در نهایت اگر قدرتگیری اردوغان به همین شکل ادامه یابد، به سمت اسلامگرایی خواهد رفت. یعنی گسست پارادایمی از ملیگرایی کمالیستی به سمت اسلامگرایی اخوانی ـ اردوغانی.
اگر اردوغان موفق نشود!
زرین نرگس در پایان این گفت و گو در پاسخ به این سوال که جمعبندی شما از تحولات آتی سوریه با تمرکز بر حمله ترکیه به عفرین چیست؟ توضیح داد: اردوغان خود را در قامت آتاتورکی نو برای ترکیه میبیند که میخواهد پدر نظمنوین ترکیه در قامت نظمی اسلامی باشد. این نظم با شکستی که اسلامگرایی سیاسی اخوانی در منطقه، پس از بهار عربی در تونس و مصر خورده است به آشفتگی دچار شده و با عنایت به مشکلات داخلی ناشی از عملکرد ۳ ساله حزب عدالت و توسعه، از استقرار وضعیت خود به شکل مستحکم در جامعه ترکیه نیز ناکام مانده است.
محدودسازی دموکراسی کشور، سرکوب مخالفان و منتقدین، شکست پروسه صلح با پکک، تنش با حزب دموکراتیک خلقها، سردی روابط با اروپا و آمریکا، تلاش برای حمایت از گروههای سلفی و افراطی در سوریه، برهمزدن ثبات روژآوا از مهمترین مشکلات کنونی کشور ترکیه است که با احتساب مشکلات اقتصادی، بروندادی از وضعیت کنونی کشور را به دست میدهد.
در نهایت میتوان ادعا کرد که حمله به عفرین به جای رهایی از مشکلات داخلی و تمرکز بر منازعه خارجی، بر بار مشکلات ترکیه خواهد افزود و زمینه را برای تنشهای داخلی میان نیروهای سیاسی فراهم خواهد کرد. اگر اردوغان قادر به تدارک دو کالای امنیتی ـ اقتصادی برای جامعه ترکیه نباشد، از مهره اصلی بازی به مهره سوخته سیاسی در این کشور بدل خواهد شد.
محمدرضا ستاری
- 19
- 2