
سوریه بهعنوان کشوری که حدود ۸ سال جنگ و درگیری را از سر گذرانده و در خلال این سالهای سخت، نه تنها در برابر تروریسم بینالمللی ایستادگی کرده و دولتش از هم فرو نپاشیده، توانسته تا ۹۰ درصد سرزمینهایش را آزاد کند؛ برای هر کشور خارجی دارای جذابیت سرمایهگذاری است. ورود هیأت چینی به دمشق که یکشنبه این هفته انجام شد نیز در همین راستا بود.
در این بین سوریه که در گذر این سالها متحمل آسیبها و تخریبهای زیادی شده، اولویت نخست خود را، بازسازی زیرساختهای ویران شده قرار داده است. عزم دمشق در این خصوص باعث شده، با توجه به منابع غنی زیر زمینی سوریه بویژه نفت و گاز آن، کشورهای زیادی علاقهمند به ورود به عرصههای اقتصادی و سیاسی این کشور شوند.
با توجه به شمار زیاد علاقهمندان به مشارکت در بازسازی سوریه، دمشق خود را در برابر چند طیف از کشورها میبیند. در درجه اول کشورهایی هستند که همچون ایران و روسیه، سوریه را در خلال ۸ سال گذشته در روند مبارزه با تروریسم همراهی کردند. دوم کشورهایی که به تروریستها کمک کردند اما اکنون علاقهمند به مشارکت در بازسازی آن هستند. این کشورها که عمدتاً عربی هستند، طبیعتاً در برابر سؤالهای جدی قرار دارند.
اما به نظر میآید یکی دو کشور از این کشورها بتوانند از این سؤالها عبور کرده و به هر طریقی در بازسازی سوریه مشارکت کنند. دسته سوم، کشورهای اروپایی هستند که در طول این سالها علیه دولت سوریه مواضع سیاسی منفی گرفتند. اما اکنون بهدنبال کسب امتیازهای سیاسی هستند تا وارد عملیات بازسازی شوند. اما چندان امیدی به مشارکت آنها نیست. دسته دیگر نیز کشورهایی بزرگ مثل چین هستند که طرحهای بلند پروازانه دارند و علاوه بر آن در سالهای گذشته، هیچگاه مواضع منفی علیه دولت سوریه اتخاذ نکردند.
البته نکته سومی هم وجود دارد؛ تعدادی از تروریستهایی که در سوریه سلاح به دست گرفته بودند، ملیت چینی دارند و چین مایل نیست، آنها به زادگاه خود برگردند و باعث تحریک احتمالی مسلمانان چین شوند. بنابراین با در کنار هم قرار گرفتن این سه عنصر، این احتمال وجود دارد، چین که بهعنوان یک قدرت فعال درصحنه اقتصاد و تجارت شناخته میشود و در این سالها اگر حمایت سیاسی چندانی از سوریه نداشته، در تخریب آن هم نقشی نداشته و از تروریسم حمایت نکرده، بتواند در روند بازسازی این کشور ایفای نقش کند.
اما در مورد روند بازسازی نیز باید گفت؛ در ۸ سال نبردهای سوریه و یورش تروریستها به آن، بخشهای اقتصادی مهمی در این کشور ویران شد که میتوان آنها را در سه بخش کلی دستهبندی کرد: منابع و تأسیسات نفت و گاز، صنایع و معادن و شبکههای ارتباطی شامل جادهها، خطوط ارتباط تلفن، اینترنت و آیتی.
به نظر میرسد، قدرت های منطقهای و بینالمللی مهمی که در بازسازی سوریه ایفای نقش خواهند کرد، بتوانند این سه بخش را به نوعی بین یکدیگر تقسیم کرده و کار بازسازی را به عهده بگیرند. به این ترتیب روسیه با توان نفتی و گازی خود میتواند کار بازسازی منابع و مراکز و تأسیسات نفت و گاز را در دست بگیرد. ایران که تجربه فراوانی در صنایع و معادن دارد، با اتکا به بخش خصوصی و دولتی خود، در این بخش ایفای نقش میکند و چین هم که تسلط قابل توجهی در ارتباطات و خطوط ارتباطی راه و جاده و همچنین ارتباطات آیتی دارد، میتواند عهده دار این بخش شود. به این ترتیب از رقابت کاهنده و منفی هم در روند بازسازی سوریه جلوگیری میشود.
صباح زنگنه
- 10
- 1