
کارشناسان مدیریت نوین شهری معتقد هستند بوروکراسی در مدیریت شهری بهجای پرورش نوآوران، اشخاص ابنالوقت میسازد و بهجای خطرپذیری گریز از خطر را و بهجای استفاده از منابع، هدردادن منابع را به مدیران شهری میآموزد؛ بنابراین برای گریز از این خطر و لازمه تبدیل سیستم فربه و غیرکارآمد فعلی به سیستمی سریع، خطرپذیر،
بروندادگرا، نوآور، کارآفرین و خلاق، ایجاد تغییر کلی در فرایندهای سازمانی موجود ضروری است، زیرا مدیریت سنتی شهری ما بهطورکلی ساختاری تحت تسلط و درونداد دارد و برونداد اهمیت چندانی ندارد، با این رویکرد مدیریت شهری برای کنترل امور شهر آنچنان مشغول صدور بخشنامه و دستورالعمل است که از رسالت اصلی خود بازمانده است.
اصولا بوروکراسی بهعنوان یک شکل کلاسیک سازمانی با ویژگیهایی مانند تقسیم کار روشن، سلسهمراتب و اختیارات روشن، قواعد و رویههای رسمی، برخورد غیرشخصی (اعمال قواعد و رویهها بهطور یکسان) مسیر ترقی مبتنی بر شایستگی و توانایی عملکرد است که قدر مسلم برای دوران ثبات و در شرایط پایدار مدلی منطقی و کارآمد است؛ اما این مدل برای مدیریت شهری در عصر تغییرات مستمر، پیچیده، ناشناخته و گاه تجربهنشده و بهویژه در کلانشهر تهران با مشکلات عدیده از جمله ناپایداری مالی،
کالبدی (بافت فرسوده) و قرارگرفتن بر گسل زلزله و همچنین بحرانهای اجتماعی پیشِرو مدل ناکارآمدی است، زیرا این نقیصه در مدیریت شهری ضمن ایجاد خستگی، نارضایتی و بیاعتمادی شهروندان، هم باعث تمرکزگرایی و هم سبب تکیه بر چشماندازهای کوتاهمدت بهجای چشماندازهای بلندمدت میشود؛ بنابراین تکیه بر مدل بوروکراسی برای دکتر نجفی، ایشان را با چهار چالش جدی روبهرو خواهد کرد:
چالش اول: جابهجایی اهداف سازمانی با اهداف شخصی و واحدهای فرعی.
چالش دوم: کاربرد نامناسب قوانین و مقررات و عادتکردن کارکنان به استفاده از این مقررات در برخورد با یک وضعیت حال و جاری و تسری کورکورانه همین مقررات در مواجهه با شرایط و وضعیتهای جدید.
چالش سوم: غیرشخصیبودن و استانداردسازی (بهاستثنای حوزه شهرسازی) در مدیریت شهری باعث میشود کارکنان شهرداری خود را بهمثابه دندانههای یک چرخدنده بزرگ تصور کنند و در نتیجه نتوانند به سازمان شهرداری احساس تعلق و تعهد پیدا کنند.
چالش چهارم: بوروکراسی قدرت زیادی را در دست معدود افرادی از کارشناسان و مدیران متمرکز میکند و این با ارزشهای یک جامعه شهری مشارکتجو، مدنی و مردمسالار مغایر است.
چالش پنجم: سرخوردگی اربابرجوع از بوروکراسی، به اين معنی که قوانین و مقررات متراکم و سخت بر سازمانهای بوروکراتیک موجب طولانیشدن فرایند کار و نارضایتی ارباب رجوع و شهروندان از شهرداری میشود. با درنظرگرفتن چالشهای ذکرشده میتوان چنین گفت که در مدل بوروکراسی قوانین و مقررات برای ایجاد هماهنگی و تسهیل تحقق هدف تدوین شدهاند، اما گاهی بهدلیل نبود انعطاف زیانآور میشود و جنبه نمادین پیدا میکنند؛ بنابراین مجریان و کارکنان بهجاي توجه به اثربخشی سازمان و تحقق اهداف مدیریت شهری بر مقررات متمرکز میشوند.
این نقیصه باعث جابهجایی هدف و وسیله در شهرداری میشود. به اين معنی که تخصصگرایی، ایجاد واحدهای فرعی با اهداف متفاوت، در اولویت قرارگرفتن اهداف هر واحد نسبت به واحدهای دیگر، تعارض بین واحدهای سازمانی و تقدم اهداف واحدهای فرعی بر اهداف کل سازمان، درنتیجه، جایگزین نتایج و اهداف نهایی سازمان میشوند. همچنین قوانین و مقررات بهجای تعیین رفتارهای غیرقابل قبول، استانداردهای حداقل رفتار و عملکرد قابلقبول را تعیین میکنند،
در نتیجه کارکنان مستقر در واحدهای مدیریت شهری حداقل کاری را که از آنها انتظار میرود، برای رفع تکلیف انجام میدهند و این رسمیت زیاد باعث میشود تصمیمگیرندگان از قوانین و مقررات بهعنوان سپر بلا برای خود در برابر اشتباهاتشان استفاده کنند. درنتیجه دکتر نجفی برای گریز از دام بوروکراسی در مدیریت کلانشهر تهران و حرکت بهسوی مدیریت نوین شهری باید موارد زیر را در دستور کار خود قرار دهد:
١- زمینه مقرراتزدایی و حذف تشریفات غیرضروری و دستوپاگیر و همچنین تمرکززدایی در مدیریت شهری را فراهم کند.
٢- زمینه تصمیمسازی از پایین به بالا و ظهور انجمنهای محلی و مشارکت سازمانیافته شهروندان برای اداره شهر فراهم شود.
٣- زمینه دخالت کارکنان در تصمیمگیری مورد توجه قرار گیرد.
٤- به رشد و فعالشدن بخش خصوصی در فعالیتها و سرمایهگذاریهای شهری توجه شود.
٥- توسعه زیرساختها و بهکارگیری فناوری ارتباطات و اطلاعات و MIS در مدیریت شهری برای ارائه خدمات شفاف و بهروز در دستور کارقرار گیرد.
٦- اصلاحات در نظام و ساختار شهرداری به معنای عبور از مدیریت سنتی بهسوی مدیریت نوین شهری در قالب چشمانداز در دستور کار قرار گیرد.
لطيف روحاني
- 13
- 3










































