چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴
۱۸:۰۲ - ۱۶ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۳۹۴۲
محیط زیست و گردشگری

آب در کویر

کویر,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,محیط زیست

نیایش آب و قداست آن را به طبیعت‌گرایی آدمیان و محبوبیت ایزدان مهر و آناهیتا نسبت داده‌اند. چشمه‌ها و رودها و درختان مقدس‌اند، چون زندگی را برای انسان‌ها فرا یاد می‌آورند، چنان که تمدن‌های بزرگ در کنار رودهای خروشان برآمده‌اند؛ بر کران نیل و سند و بین‌النهرین؛ و آب، این مایه ساده اما شورانگیز زندگی، در فرهنگ و زندگی اجتماعی ایرانیان چنان زنده و جان‌بخش و مقدس بوده است که فرشته‌ای موکل برای آن پدیدار ساخته‌اند. الهه‌ای زیبا که پاسدار آب و عشق و زندگی بوده و صاحب خانه و معبدگونه‌ای که گویی از پسِ آن به آب‌ها و نهرها می‌نگریسته است تا در جای خود جاری باشند و کسی بر آنها دست دراز نکند. این معبدگونه‌های کوچک، دیگر به آناهیتای اسطوره‌ای متعلق نیستند و بیش از او، نمادهای فرهنگ شیعه و ازجمله مهمترین آنها، سقای کربلا و دیگر شخصیت‌های مذهبی محبوب شیعیان را فرا یاد می‌آورند.

 

یک مسأله در این معبدها اما از یاد رفته و بناها و سازه‌های مشابه‌اش همچنان به زیست خود ادامه داده‌اند؛ قداست آب! این قداست در پیوند با نمادهای فرهنگ شیعه به‌ویژه بار عاطفی گفتمان کربلا در تاریخ افزون‌تر هم شد. در پاره‌ای گزارش‌های تاریخی، با رویکردی قصه‌وار و افسانه‌گونه روایت شده است یزید -که پس از رخداد کربلا مغضوب افکار عمومی دانسته شده است- به‌عنوان کفاره گناه قتل امام حسین(ع) دستور داد برکه و آب‌انباری ساخته شود تا مردم از آب آن بنوشند و بدین‌ترتیب شاید گناهش بخشوده شود یا پیامبر شفاعتش کند. هرچند در درستی و استناد تاریخی این روایت نمی‌توان به روشنی چیزی گفت اما آنچه از این مسأله مهمتر می‌نماید، تکمله‌ای است که همین راویان بر این گزارش افزوده‌اند؛ آنان مدعی‌اند وقتی این برکه ساخته و پرآب شد، ابتدا فرشته‌ای آب آن را نوشید و چنان یزید را لعنت کرد که همه اهل شام و خود یزید نیز ندای غیبی او را شنیدند و از آن ‌پس هر کس از آب آن برکه می‌نوشید همان لعنت را زمزمه می‌کرد.

 

روشن است که این روایت بار فراوان عاطفی در خود دارد و ساخته ذهن انسان متاثر از یک رخداد دهشتناک تاریخی است اما پیوند آب به‌ویژه آب‌انبار را با فرهنگ و زندگی اجتماعی، حتی معنوی و عاطفی مردم می‌نمایاند. این‌ بار عاطفی و به‌طورکلی موضوع تاریخی و اساطیری قداست‌بخشی به آب را در همه سازه‌های مربوط به آب در گستره زندگی اجتماعی می‌توان بازیافت و البته یافتن قصه‌ها و روایت‌های هر کدام، خود مثنوی صد دفتر خواهد بود؛ آسیاب آبی، برکه، پل، حمام، حوض‌خانه، رختشوی‌خانه، کاریز، چاه، سد و بند، سقاخانه، قنات، سنگاب، پایاب، یخچال، یخدان و آب‌انبار.

 

آب در همه این سازه‌ها، از یک‌سو نماد دهش جهان و طبیعت و از دیگرسو نماد کوشش انسان برای تسخیر و جاری‌کردن آن در دهلیزهای زندگی است و البته در این میان از نیت‌های مذهبی بانیان آب‌انبارها نیز نباید غفلت کرد که خود بازتابی دیگر از درهم‌تنیدگی زندگی مادی و زیست معنوی انسان‌ها در کویر به شمار می‌آید؛ چنان که بسیاری از این بانیان نیت خود را از ساخت بناها و سازه‌هایی برای حفظ آب، رهایی از گرمای روز محشر و رسیدن به زلال آب کوثر و شفاعت امامان دانسته‌اند و این نیت‌ها در کتیبه‌های سردر آب‌انبارهای بزرگ و معروف هم بازتاب یافته است. ازجمله می‌توان به کتیبه کهن‌ترین آب‌انبار یزد اشاره کرد که به روایت ایرج افشار در کتاب «یادگارهای یزد» این شعر بر آن نقش بسته است «غرض نقشی‌ست کز ما بازماند/ که هستی را نمی‌بینم بقایی... مگر صاحبدلی روزی به رحمت/ کند درحال مسکینان دعایی».

 

ماجرا اما با این همه وجه انسانی نیز همچنان پررنگ است، حتی پررنگ‌تر از وجه صرفا مذهبی، چنان که گفته‌اند مسلمانی در روستای چم در نزدیکی یزد، آب‌انباری ساخته و آن را وقف اهالی زرتشتی روستا کرده است. در برابر این موضوع به زرتشتیانی هم اشاره شده است که برای اهالی شهر و روستا آب‌انبارهایی وقف کرده‌اند، ازجمله ارباب کیخسرو مهربان که در دهکده‌ای کوچک و کم‌آب در کویر، آب‌انباری بنا نهاده است تا مردم از آب زلالش بنوشند و این کار چنان ارزنده و خطیر بوده است که ماندگاری آبادی و زراعت در آن را نیز به همین آب‌انبار نسبت داده‌اند؛ آن‌گونه که اردشیر خاضع در کتاب «تاریخچه اله‌آباد رستاق» روایت کرده است: «ارباب کیخسرو مهربان از وجه خود در دهکده عطرآباد در نزدیکی اله‌آباد، که آب آن بسیار تلخ و شور و غیرقابل نوشیدن است، آب‌انباری ساخته که از آب شیرین اله‌آباد پرمی‌شود تا ساکنین و عابرین بنوشند و تاکنون عموم مردم آن سامان از آن استفاده می‌کنند و فقط از پرتو وجود این عمل خیر است که زارعین توانسته‌اند در این دهکده اقامت گزینند و این آبادی را حفظ کنند که در غیر این صورت ممکن بود این آبادی از بین برود».

 

این‌جا آب‌انبار نمادی از هم‌زیستی میان انسان‌ها، سوای دین و آیین‌شان شده است. آیا داده‌ای بهتر و رساتر از این برای شناخت زندگی اجتماعی صاحبان ادیان گوناگون در کویر ایران سراغ می‌توان داشت؟

 

به‌نظر می‌رسد حرمت و قداست آب در جهان تفتیده کویر، بیش از هر جغرافیای دیگر است. قنات و آب‌انبار، نمادهای زندگی‌بخش اما مهجور و غمگین آب در کویرند. یکی رشته‌ای پرپیچ‌وخم است که در دل خاک کنده‌اند و آن دیگری انباری کوچک برای ذخیره آب خوش‌گوار با سردر و کتیبه و پلکانی به سوی تنهایی زمین.

 

ماهیان در آب می‌رقصند

 آب‌انبارها که گاه بدان‌ها جنبه نیمه‌مقدس داده‌اند، بیشتر عام‌المنفعه بوده و در کنار بناهایی پررفت‌وآمد همچون مسجد، حسینیه و حمام ساخته می‌شده‌اند. این همزیستی آب‌انبار و پرستشگاه شاید همان جنبه معبدگونگی پاسداری از آب را یادآور باشد. چنین آب‌انبارهایی درواقع آب‌انبارهایی عمومی‌اند و به جز آنها، آب‌انبارهای خصوصی نیز در خانه‌ها و عمارت‌های بزرگ و اعیانی ساخته می‌شده‌اند که آب‌شان نیز مصرف‌های شخصی داشته است. آب‌انبار، یک حوض روپوشیده بزرگ تعریف شده که سقفی آجری دارد و مکان ذخیره آب است. این تعریف «فرهنگ عمید» است. ساختار آب‌انبارها اما ظرایفی بیش از این دارد. آب‌انبار، تنوره یا خزینه‌ای در خود جای داده که یا دایره‌ای یا چهارگوش است و گنبدی مخروطی‌شکل یا بزرگتر و تخم‌مرغی‌شکل بر فراز آن ساخته می‌شود. این خزینه هشت متر یا بیشتر در دل زمین فرورفته است و گاه برای خنکی بیشتر آب ذخیره‌شده، کف آن را نه با شفته که با سرب داغ اندود می‌کرده‌اند. بر فراز خزینه و گرداگرد گنبد هم بادگیرهایی بلند برافراشته شده‌اند که باد خنک را به اندرون بنا فرستاده، باد گرم را به بیرون می‌مکیده‌اند و انسان بدین‌ترتیب با سازه کوچکش به رویارویی با خشکی و گرمای هوا می‌رفته است تا آب خوشگوارش بر سر سفره همیشه خنک باشد. آب‌انبارها جز اینها، پلکانی با شیب تند نیز دارند که به یک شیر بزرگ برنجی می‌رسد. این سازه‌های جذاب همچنین نمادهای هنر و فرهنگ مردم نیز به‌شمار می‌آیند؛ بناهایی آجرین و زینت‌یافته به تزیینات معماری اسلامی. سکوهایی بر دو سوی ورودی تعبیه شده است و سردر بنا، اغلب مقرنس‌کاری‌ها و کاربندی‌های باشکوه و زیبا دارد، چنان که فراوان درباره طاق و قوس‌های آب‌انبارها نوشته و آن را ستوده‌اند و از آن جمله به روایت‌های حسین زمرشیدی در کتاب «طاق و قوس در معماری ایران» می‌توان اشاره کرد. پایین این زیبایی‌ها همواره کتیبه‌ای است که نام سازنده را بر آن نقش بسته‌اند. این همه نمادهای ساده کویرند و زندگی پرکشاکش اجتماعی انسان کم‌خواهش کویری را بازمی‌تابانند.

 

روایت‌هایی جالب درباره آب انبارها وجود دارد. ماکسیم سیروی، باستان‌شناس در کتاب «کاروانسراها و ساختمان‌های کوچک میان راه» بر این باور است که مردم در گذشته ماهی‌هایی در آب‌های راکد آب‌انبار رها می‌کرده‌اند تا آفت‌ها و املاح آب را بخورند و درواقع آب را برای بهره‌جویی بهینه آدمیان تصفیه کنند. تجسم چنین منظره‌ای در دل کویر بی‌آب، حس زندگی‌بخشی را به ذهن می‌رساند؛ شاید نقش محبوب سفالینه‌های کویر هم با ماهیان رقصنده‌اش که بر گلوی تنگ‌ها و کاسه‌ها و قوری‌ها پیچ‌وتاب می‌خورند، برداشت ذهن پرشور هنرمندان از همین منظره ساده تصفیه آب در آب‌انبارها بوده باشد و به‌راستی هیچ تکه‌ای از زندگی اجتماعی در کویر، جدا و رهاشده نیست؛ تکه‌ها درهم‌تنیده‌اند، همچون تاروپود دست‌بافته‌ها، ترمه‌ها، پارچه‌ها و کاربافی‌ها. روایت‌هایی دیگر نیز درباره تدبیرهای مردم کویر برای تصفیه آب آب‌انبارها نقل شده است که اهمیت مسأله را می‌نمایاند، ازجمله محمدجواد عرفان‌فر در کتاب «فهرست اسناد موقوفات ایران» به وقف نمک در میان موقوفات متداول اشاره کرده که برای گندزدایی آب آب‌انبار کاربرد داشته است. این نمک، چنان برای پالودن آب اهمیت داشته که روایت‌های عامیانه نیز درباره آن بر سر زبان‌ها بوده است؛ یکی آن‌که به روایت محمود حیدریه‌زاده در کتاب «بلوک میبد» مردم بر این باور بودند اگر به قرآن قسم بخورند باید هم‌وزن آن نمک درون آب‌انبار بریزند.

 

آب‌انبارها و پلکان و تاریکنایشان قصه‌هایی در میان مردم کویر برساخته‌اند، چنان که محمدعلی اسلامی ندوشن به آب‌انبار خونی در روستای زادگاهش -کبوده- اشاره کرده، حس کودکانه‌اش را درباره آن این‌گونه روایت می‌کند: «از دریچه بالا که به درون آنها نگاه می‌کردید هولناک بود. تا آن زمان بزرگترین توده آبی بود که ما بچه‌های ده به عمرمان دیده بودیم. می‌رفتیم دم دریچه و از ترسی که از نگاهش به ما دست می‌داد لذت می‌بردیم. ‌ها که می‌کردیم صدا توی آن می‌پیچید، صدای پرطنین مرموز، مانند آن‌که در عالم ارواح و اشباح فریاد بزنیم. یکی از این آب‌انبارها انبار خونی نام داشت، زیرا در گذشته جوانی در آن افتاده و غرق شده بود».

 

مرگ و زندگی، همزمان و همراه، زیر گنبدهای تخم‌مرغی و بادگیرهای برافراشته آب‌انبارها می‌زیسته است. آن‌جا، جز پناهگاهی برای فرشته آب، مأمن فرشته مرگ و زندگی هم بوده است. مردم کویر با این نمادها، با سایه این فرشته‌ها در گذار روزگار زیسته‌اند. نماد فرشته زندگی را در آب‌انبار شاید در خاطره‌ای از عبدالکریم حکمت یغمایی در کتاب «بر ساحل کویر نمک» بتوان جست که از روزهای پرشور و زندگی‌بخش بارانی در کویر روایت کرده است: «از قدیم‌الایام مردم برای ذخیره باران آب‌انبارهایی ساخته‌اند. در گذشته اگر ابر ایثارگری بر مردم تشنه می‌بارید و سیلی جاری می‌شد، افرادی رسیدن سیلاب را بانگ می‌زدند: آهای سیلاو! دیگران بیل بر شانه می‌نهادند، شلوارها را تا زانو بالا می‌زدند و بی‌درنگ به سوی آب‌انبارها خیز برمی‌داشتند تا قطره‌ای از آب به هدر نرود آب‌انبارها چشم به راه ایثار ابرها بودند و در خشکسالی جز کاسه‌های تهی نبودند».

 

هزارویک شب بادگیرها

زیبایی آب‌انبارها و عمارت‌های کویری را اما ستون‌های باشکوه چندوجهی‌شان نیز می‌سازند؛ بادگیرها، ستون‌هایی که سر بر شانه آسمان نهاده، بر فراز آب‌انبارها و عمارت‌ها قد برافراشته‌اند. این نمادهای زیبای کویری، جز زیبایی و وجه نمادین خود، از شاهکارهای تهویه هوا، همچنین یکی از راهکارهای سودمند برای خنک‌کردن محیط زندگی، چه آب، چه انسان بوده‌اند. سیاحان از گذشته‌های دور در روایت‌های‌شان به این ویژگی شاهکارگونه بادگیرها اشاره کرده‌اند، چنان که گارسیا دسیلوا فیگوئرا، سفیر فلیپ سوم، پادشاه اسپانیا در دربار شاه عباس کبیر به‌ سال ١٦١٤ میلادی نیز در سفرنامه‌اش به این وجه اشاره کرده، می‌نویسد: «در زمانی که در اروپا هر روز اختراعی بزرگ عرضه می‌شود، در این‌جا نیز برای تسکین حرارت جان‌کاهی که در سراسر تابستان طولانی حکم‌فرماست، اختراعی به وجود آمده است. این اختراع دستگاهی است که در همه ساعات شب و روز جریان باد -حتی باد گرم- در آن قطع نمی‌شود و بدون آن زندگی در خانه‌ها غیرممکن است».

 

او در ادامه برای اثبات گفتار خود درباره شاهکاربودن چنین پدیداری به کارکرد آن اشاره کرده، به تفصیل بیان می‌دارد بادگیرها وسایلی پیچیده و موثر در بهبود دمای محیط از گذشته‌های دور به شمار می‌آمده‌اند: «این بادگیرها کار بادبزن را می‌کنند و ساختمان آنها شبیه بخاری‌های دیواری ما است. طول آنها به مراتب زیادتر از عرضشان است. از همه طرف بازند. در مقاطع طولی خود محوری ظریف دارند و به تناسب حجم اتاق‌هایی که بر روی آنها ساخته شده‌اند، بزرگ یا کوچک‌اند. هر یک از بدنه‌های بادگیر، عکس دیگری قرار گرفته است چنان که اگر یکی به طرف شمال است دیگری مقابل جنوب و اگر یکی رو به مغرب است دیگری به جانب مشرق قرار می‌گیرد. محور طولی به تناسب و ارتفاع بادگیر با محورهای دیگری به سه، چهار یا پنج قسمت مساوی تقسیم می‌شود. ... سقف این ماشین هواکش کاملا پوشیده است. همان‌طور که گفتیم بادگیر از چهار طرف باز و توخالی است و درون آن فقط از حجراتی که از آنها سخن گفتیم تشکیل شده است... این دستگاه چیز قابل ملاحظه و تحسین‌برانگیزی است زیرا هرچه هم باد کم باشد در اتاقی که بادگیر بدان راه دارد خنکایی مطبوع احساس می‌شود و تنفس را برای ساکنان آسان می‌کند».

بدین‌ترتیب است که این ستون‌های زیبا و نمادینی که در بسیاری از شهرهای کویری به نماد آن‌جاها شهره‌اند و پاره‌ای سیاحان آنها را از دور مناره‌های عبادتگاه پنداشته‌اند، در تاریخ تحسین شده‌اند. شکل بادگیرها و شمار آن در هر بنا به فراخور بهره‌ای که از آنها گرفته می‌شده، متفاوت بوده است؛ درپاره‌ای موارد تنها یک ستون بادگیر می‌توانسته است خنکای عمارتی بزرگ را برآورد و گاه برای خنک نگه‌داشتن آب‌انبارها چهار و در مواردی شش بادگیر می‌ساخته‌اند. بادگیرها در مسیر وزش بادهای مطبوع ساخته می‌شده‌اند و بخش بالای آن در یک، دو، چهار، شش یا هشت وجه باز بوده است.

 

بالای این دهانه‌ها رو به آسمان، بسته و پایین آن به سوی ستون بادگیر تا درون عمارت یا آب‌انبار گشوده بوده است، درون ستون بادگیر را نیز به وسیله تیغه‌ها و پرده‌های مورب آجری به چهار، شش یا هشت بخش تقسیم می‌کردند تا جهت وزش باد دهانه یا کانال ورودی آن با ستون بادگیر هماهنگ باشد و بدین‌ترتیب جریان هوا پس از تسویه به خوبی در محیط برقرار می‌شده است. بسیاری از سفرنامه‌نویسان، شگفتی‌شان را از تماشای ستون‌هایی برافراشته نمایانده‌اند که چونان مناره‌هایی ساده جلوه می‌کرده و از دور شهرهای کویری را آذین می‌بسته‌اند. پیترو دلاواله، ژان شاردن، کرنلیس دوبروین، ژان باتیست تاورنیه، باکینگهام، اوژن فلاندن، ارنست اورسل و یاکوب پولاک، ازجمله آنان‌اند. بادگیرها برای این سیاحان البته تنها خنک‌کننده‌های عمارت‌ها و آب‌انبارها معنا نداشته که رازانگیز و قصه‌وار جلوه کرده‌اند، چنان که سرپرسی سایکس در سفرنامه‌اش «ده‌هزار مایل در ایران» درباره بادگیرهای یزد، توصیفی شاعرانه‌ای به کار برده است: «مناره‌ها و بادگیرهای یزد از دور انسان را به یاد کتاب ‌هزارویک شب می‌اندازد».

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 18
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش