
۲۶ مهر در تقویم ملی ایران به روز تربیت بدنی و ورزش نامگذاری شده و از این رو است که هفته پیشروی را هفته تربیت بدنی مینامند. ۷ روز از ۳۶۵ روزِ سال، که مسئولان در حد یک شعار از کنارش میگذرند و تشویق مردم به ورزش را در حد همان سخنرانیهای خستهکننده یا چند برنامه صبحگاهی در پارکهای محلهها مفید میدانند. ما به مناسبت این روزهای پیشرو، به بررسی سهم ایران از گردشگری ورزشی و نقاط قوت و ضعف آن پرداختهایم.
اگرچه هزینه کردن برای ورزش همگانی از نظر مسئولان تا همین اندازه کفایت میکند. البته نباید از هزینه کرد شهرداری برای اجرای طرح دوچرخهسواری در شهر تهران بعد از یک بار شکست این طرح در این کلانشهر و نصب وسایل ورزشی آهنی در پارکها و بوستانها که اغلب اگر به بیماری جسمی شهروندان کمک نکند، تضمینکننده سلامت آنها هم نیست، چشمپوشی کرد. با این حال اگرچه ورزش همگانی در ایران معنا و مفهومی ندارد اما نباید میلیاردها تومان پولی را که در سال صرف ورزشی چون فوتبال در ایران میشود نادیده گرفت.
به طور مثال تنها رقم قرارداد کارلوس کیروش مربی تیم ملی با فدراسیون فوتبال برای حضور روی نیمکت تیم ملی در جام ملتهای آسیا ۲.۵ میلیون دلار بوده است. این رقم البته تنها بخشی از پولی است که فدراسیون فوتبال برای حضور تیم ملی ایران در یک مسابقه آسیایی خرج کرده و باید به آن هزینه اردو، بازیهای تدارکاتی، آمادهسازی زمین، قرارداد فوتبالیستها و .... را اضافه کرد. با در نظر گرفتن اینها حالا تصور برای میزان هزینهای که باید برای حضور ایران در جام جهانی صرف کند راحتتر خواهد بود. این رقم هزینهکرد تنها مختص فوتبال نیست و سایر ورزشها از جمله والیبال، بستکبال، شطرنج و کشتی، جودو ، کاراته، واترپلو و ... علیرغم کاستیهایشان در تامین بودجه و امکانات برای ورزشکاران رقم بسیار بالایی است.
ارقامی که شاید در برابر موفقیتهایی که از سوی کاروانهای ورزشی ایرانی بدست میآید آنقدرها به صرفه به نظر نیاید و همیشه عملکرد ورزشکاران مورد انتقاد قرار گیرد. تمام این هزینهها در کنار پتانسیلی که ایران برای برعهده گرفتن بازیها و مسابقات ورزشی مختلف دارد ناچیز است و عملا ایران به واسطه این پتانسیل خود میتواند نه تنها هزینهکرد خود برای ورزش کشور را تامین کند بلکه پول بیشتری را نیز به جیب بزند. اما این کار از چه طریقی امکان پذیر خواهد شد؟ پاسخ «گردشگری ورزشی» است.
گردشگری در کل در هر شاخهای یکی از اهداف پیش روی همه کشورهای جهان برای پیشرفت و توسعه اقتصادی است. صنعتی که پیشبینی میشود بتواند حتی اقتصاد نفتی را کنار بزند. اما گردشگری ورزشی یکی از شاخههای این صنعت است که میتواند سود کلانی را نصیب کشورها کند. سودی که قطریها را وادار به ورود به این عرصه و تلاش برای گرفتن رای مثبت از کمیته المپیک کرده است. قطر علیرغم شرایط بد آب و هوایی و گستره کوچکی که دارد توانست یکی از رقبای اصلی خود یعنی استرالیا را برای میزبانی المپیک ۲۰۲۰ کنار بزند و خود میزبان این بازی جهانی باشد.
اهمیت گردشگری ورزشی به حدی است که کمیته بین المللی المپیک (ICO) و سازمان جهانی گردشگری، کنفرانسهای بینالمللی را برای تجزیه و تحلیل مسایل مربوط به گردشگری ورزشی در خلال بازیهای المپیک برگزار و در جهت اخذ تفاهمنامه مشترک بین دو سازمان تلاش میکنند. حتی در بعضی از کشورهای جهان فعالیتهای مربوط به گردشگری و ورزش در قالب یک وزارتخانه ویژه به نام «گردشگری ورزشی» امور مربوطه را برنامهریزی و اجرا میکند.
مطالعات متعددی تاکنون در رابطه با اهمیت اقتصادی گردشگری ورزشی انجام شده است که از جمله مهمترین این مطالعات میتوان به مقاله شورای جهانی سفر و گردشگری در سال ۲۰۱۲ اشاره کرد. در این مطالعه شورای جهانی سفر و گردشگری با تاکید بر تاثیرات اقتصادی فراوان گردشگری، افزایش تولید ناخالص داخلی، اشتغال و جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی بر جامعه میزبان را از مهمترین اثرات اقتصادی گردشگری عنوان کرده است.
اقتصاددانان معتقدند که مجموع این اتفاقات به افزایش استانداردهای زندگی و قدرت خرید مردم منجر میشود.با این حال اما گردشگری ورزشی نیز مانند هر پدیدهای اثرات مثبت و منفی بسیاری در هر جوامعی دارد. ایجاد کسب و کار و فرصتهای شغلی جدید، افزایش سطح اشتغال و درآمد، افزایش فرصت برای کارآفرینان جامعه، افزایش استانداردهای زندگی و قدرت خرید، حمایت از برنامههای گردشگری ورزشی از جمله روی مثبت و شیرین این گردشگری در هر کشوری است.
در مقابل اما امکان وابستگی جوامع محلی به یک محصول، تورم و افزایش قیمت کالا و خدمات، افزایش قیمت و اجاره بهای مسکن و مراکز اقامتی، ایجاد اشتغال کاذب در زمان رویداد گردشگری و بیکاری پس از آن به دلیل فصلی بودن گردشگری، هزینه بالای توسعه امکانات و زیرساختها برای گردشگری ورزشی و جا به جایی نیروی کار از سایر بخشها به گردشگری و امکان ایجاد کمبود نیرو در آنها است.
با وجود این اثرات مثبت و منفی اما مهمترین نقطه قوتی که ایران برای ورود به این گردشگری دارا است، وجود تنوع در بازیهای بومی و محلی است که در چند دهه گذشته از کمترین میزان اهمیت برخوردار بوده و در معرض توجه تصمیمگیرندگان قرار نداشته است. از سوی دیگر اقلیم و شرایط آب و هوایی مناسب ایران برای برگزاری اردوها و مسابقات مختلف از جمله اسکی، قایقرانی و ... از جمله مهمترین نقاط قوت و فرصتهای ایران برای ورود به این گردشگری محسوب میشود.
اما ایران علیرغم چنین فرصتهایی نقاط ضعف بسیاری نیز دارد. فقدان برنامهریزی و استراتژی صحیح و دقیق و عملی برای توسعه گردشگری به طور کلی مهمترین نقطه ضعف ایران است و بعد از آن نوسانات فاحش برابری ارز که به عدم ثبات بازار میانجامد نه تنها سرمایهگذاران را از ایران فراری میدهد بلکه مشکلات فراوانی را برای گردشگران ورودی به همراه میآورد. گردشگری ورزشی به عنوان یکی از شاخههای صنعت گردشگری در ایران نیز با چنین معضلاتی دست و پنجه نرم خواهد کرد. ضمن اینکه در درجه اول نیازمند تهیه زیرساختها است. زیرساختهایی نظیر ورزشگاههای بین المللی است که خرج بسیاری را روی دست دولتها خواهد گذاشت.
ورزشگاههایی که تنها بخشی از زیرساخت گردشگری ورزشی هستند. در اصل از آنجایی که در گردشگری ورزشی هدف اولیه از سفر بازدید از یک رویداد ورزشی و یا شرکت در برنامههای ورزشی با هدفی غیر از ماموریت است، دومین گام ایران باید تهیه زیرساختها برای رفاه و اسکان گردشگران ورزشی باشد. افرادی که برای دیدن مسابقات راهی ایران میشوند و باید چند روزی را در ایران اقامتکنند.
با این حال گرچه ایران برای ورود به گردشگری ورزشی راهی سخت پیش روی دارد اما گردشگری ورزشی میتواند فرصتی برای بهبود سایر گردشگریها از جمله گردشگری فرهنگی و طبیعی و .... باشد. برگزاری یک مسابقه در ایران و مطرح شدن نام ایران به عنوان کشور برگزارکننده یکی از بهترین تبلیغات برای شناخته شدن در جهان خواهد بود. تبلیغاتی که گردشگری کشور ما از آن رنج میبرد. قطعا افرادی که از طریق برگزاری یک مسابقه با ایران آشنا میشوند و به آن سفر میکنند تنها وقت خود را صرف دیدن مسابقات ورزشی نخواهند کرد. قطعا بازدید از جاذبههای طبیعی، تاریخی و فرهنگی ایران جزو برنامه سفر آنها خواهد بود.
زهرا داستانی
- 11
- 1