
پس از مدتي که از عملکرد اين مدارس گذشت پژوهشگران، تاثير اين مدارس را روي کودکان ۹ تا ۱۲ سال مورد بازسنجي قرار دادند و متوجه شدند عملکرد اين مدارس باعث بهبود ۲۵ درصدي ضريب يادگيري و کاهش ۴۰درصدي بيشفعالي ميشود و مجالي است تا کمبودهاي زندگي شهري را در ميان کودکان با بازي در دل طبيعت پرکند. در حقيقت يکي از اهداف اصلي اين مدارس بيداري عشق به سرزمين و طبيعت در وجود کودکان بود.
وقتي دانشگاههاي معتبر دنيا روي پيامدهاي اين مدارس کار کردند، سبب شد که از اين مکتب پرورشي آهسته آهسته در همه جاي دنيا مثل کشورهاي جنوب شرق آسيا و ايالات آمريکا بهره گرفته شود. در سال ۱۳۹۲ و زماني که بنده در سازمان حفاظت محيط زيست، مدير کل آموزش و مشارکتهاي مردمي بودم، تفاهمنامهاي را با وزارت آموزش و پرورش به امضا رسانديم و بر اساس اين تفاهمنامه، يک فضاي محيط زيستي وارد مدارس کشور شد. بعد از اينکه منشور ۱۵ مادهاي مقام معظم رهبري نيز منتشر و در بند چهاردهم آن دولت را موظف کرده بودند که آموزشهاي جذاب و ساده محيطزيستي را براي همه آحاد جامعه از جمله کودکان و نوجوانان ارائه دهد، ما نيز عزم جديتري پيدا کرديم.
در اين رابطه با تشکيل اتاق فکر مشورتي نظرات کارشناسان حوزههاي محيط زيست و نمايندگان وزارت آموزش و پرورش، «انجياو»ها و وزارت علوم را مورد بررسي قرار داديم و در نهايت توانستيم منشور مدارس محيط زيست اين مدارس را منتشر نماييم که توسط خانم معصومه ابتکار به عنوان رياست وقت سازمان محيط زيست کشور به همه استانها ابلاغ شد.
از طريق نامهاي که توسط ايشان به آقاي دانش آشتياني، وزير وقت آموزش و پرورش نوشتند از ايشان درخواست کرديم که امکان گردش يک روز در هفته دانشآموزان در فضاي مدارس طبيعت را مهيا سازند. البته پيشنهاد دهنده اصلي اين طرح در ايران عبدالحسين وهابزاده بود و دستورالعمل مدارس طبيعت بر اساس ويژگيهاي اقليمي و فرهنگي ۳۱ استان تدوين شد، مثلا مدرسه طبيعتي که ما در قشم داشتيم از لحاظ معماري با رشت کاملا متفاوت بود. در آن زمان بخش خصوصي نيز از اين طرح استقبال کرد تبليغ کننده اين موضوع نيز خود مدارس و اولياي دانش آموزان بودند. پدران و مادران وقتي تاثيرات مثبتي مانند عشق به سرزمين، برونگرايي و افزايش خلاقيت را در فرزندانشان ميديدند، سبب ميشد که آهسته آهسته تبليغ اين مدارس دهان به دهان در سطح جامعه انجام شود و هر روز بخش خصوصي بيشتر از اين موضوع استقبال ميکرد، تا جايي که ۸۰ مدرسه طبيعت در ۲۹ استان کشور تاسيس و براي فارغالتحصيلان رشتههاي آموزش، محيط زيست، منابع طبيعي و کشاورزي، يک هزار شغل ايجاد شد.
با رفتن معصومه ابتکار و آغاز رياست عيسي کلانتري بر سازمان محيط زيست کشور، در همان هفته اول آقاي کلانتري عليه مدارس طبيعت موضع گرفتند و اعلام کردند «مدارس طبيعت بچه بازي است»! ايشان در نامهاي نيز صراحتا اعلام کردند که اينها مسائل سطحي و روبنايي است، در حالي که ما به دنبال مسائل جدي هستيم! عيسي کلانتري از آن زمان هيچ تمايلي به ادامه کار اين مدارس نداشتند و در ابتدا مجوزهاي تمديد فعاليت مدارس طبيعت را به اين بهانه که در شمار وظايف محيط زيست نيست، لغو ميکردند.
وقتي ما شکايتمان را به فراکسيون محيط زيست مجلس برديم و آنها اين موضوع را به مرکز پژوهشهاي مجلس ارجاع دادند، مجلس اعلام کرد که همانطوري که فدراسيون فوتبال ميتواند مدارس فوتبال و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ميتواند آموزشگاه موسيقي داشته باشد، مدارس طبيعت نيز ميتواند زير نظر سازمان محيط زيست باشد و مانعي ندارد، چون همپوشاني با آموزش در مدارس صورت نميگيرد. آنها درحقيقت ادعاي سازمان محيط زيست را رد کردند، ولي ايشان بازهم بر تعطيلي مدارس پافشاري ميکرد و حالا گفتهاند که مراجع تقليد فتوا دادهاند و مديران دو مدرسه از حزب توده هستند.
اينها در حد اتهام است و هيچ نهاد امنيتي اطلاعيهاي در اين رابطه منتشر نکرده است. ما نميگويم که مدارس طبيعت بياشکال است و مشکلات حتي در مدارس دولتي ما نيز وجود دارد، اما جناب کلانتري فرد خطا کرده را در اين رابطه تنبيه ميکنند و کل ماهيت مدرسه را زير سوال نميبرند.
در دستورالعملها ميتوان نواقص را برطرف کرد، اما تيشه به ريشه مدارس طبيعت به خاطر اختلافنظرها، اصلا منطقي نيست. ما اميدواريم رئيس جمهور به اين موضوع ورود پيدا کنند تا اين موضوع هرچه سريعتر برطرف شود. بيش از ۱۳هزارو ۵۰۰ نفر پويشي را امضا کردهاند و از شخص محترم رئيس جمهوري درخواست تغييرکردهاند و اميدواريم ايشان صداي منتقدان را بشنوند.
- 11
- 5