چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
۰۹:۴۶ - ۲۲ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۳۱۲۶
زنان، جوانان و خانواده

عروس سیاه بخت

دادگاه,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

زن تنها که ازچند سال قبل وبه دنبال مرگ دوفرزندش، دریکی ازمراکز بهزیستی نگهداری می‌شود، با کمک یک مددکار، به دادگاه خانواده رفت تا از شوهر معتاد ناپدیدش طلاق بگیرد. هر چند گذشته او آنقدر بر روح و جسمش سنگینی می‌کند که دچار فراموشی شده و حتی نمی‌تواند حرف بزند.

در یک صبح زمستانی که تهران هوایی ابری و بارانی داشت، دو زن وارد مجتمع قضایی ونک شدند و به شعبه ۲۶۴ رفتند. یکی از آنها «عاطفه» بود، زنی در مرز ۵۰ سالگی، با چهره‌ای تکیده ولباسی ساده و سیاه. زن دوم مددکار اورژانس اجتماعی بود که از مدت‌ها پیش ماجرای زندگی عاطفه را پیگیری می‌کرد و در آن صبح سرد مصمم بود هر طور شده مهر طلاق بر شناسنامه‌اش زده شود.

وقتی قاضی «غلامحسین گل آور» پرونده دادخواست طلاق غیابی را باز کرد و از هویت هر دو زن آگاه شد، از عاطفه خواست درباره خواسته‌اش بگوید. اما ناراحتی حنجره اجازه نمی‌داد رسا و بلند صحبت کند. از گلویش اصواتی مثل جیغ‌های کوتاه و بریده خارج می‌شد که تنها مددکار بهزیستی آن را می‌فهمید. بنابراین زن مددکار بلند شد و شروع کرد به شرح داستانی که بغض را در گلوی او پر می‌کرد و اشک را در چشمان قاضی. عاطفه اما، در سکوت به گذشته خودش خیره مانده بود...

«اوایل دهه شصت عاطفه در سن ۱۴ سالگی با مردی ازدواج کرد که ۱۰ سال از خودش بزرگتر بود. اما شرایط خانوادگی‌اش در یکی از شهرک‌های جنوبی استان تهران باعث شد نتواند مخالفتی با این ازدواج اجباری داشته باشد. با این حال دل به تقدیرسپرد و از هیچ کوششی برای خوشبختی خود و همسرش دریغ نکرد. چند سال بعد، او دختر و پسری زیبا به دنیا آورد. اما شیرینی تولد و بزرگ کردن این بچه‌ها همچنان به کامش تلخ شده بوده، چرا که همسرش مردی لاابالی و مسئولیت گریز بود که شغل مشخصی نداشت و درآمدش را از راه سرقت یا خرده فروشی مواد مخدر تأمین می‌کرد تا اینکه پانزده سال پیش، بچه‌ها هوس خوردن چلوکباب در رستوران کردند.

آن شب پدرشان به بهانه بی‌پولی از بردن همسر و بچه‌ها به رستوران خودداری کرد، اما عاطفه اصرارکرد با پس اندازخودش بچه‌ها را به گردش ببرند. و آن چلوکباب آخرین غذایی بود که خانواده چهار نفره با هم خوردند چرا که در راه بازگشت با یک کامیون تصادف کردند. در این تصادف بچه‌ها کشته شدند و عاطفه وشوهرش به بیمارستان انتقال یافتند. زن نگون بخت ۴۵ روز در کما به سر برد، در حالی که نمی‌دانست چه بر سر همسر و بچه‌هایش آمده. بعد از به هوش آمدن نزد خانواده‌اش برگشت تا دوره نقاهت را طی کند. اماشوهرش که آسیب کمی دیده بود از این فرصت استفاده کرد ودرحالی که همسرش حافظه‌اش را تا حدودی ازدست داده بود دست به کارشد تا خسارت و دیه همسر و فرزندانش را بگیرد. اوبا پیگیری‌های سریع، میلیون‌ها تومان پول به جیب زد اما همه آنها را صرف مواد مخدر کرد تا جایی که برای پرداخت اجاره خانه مانده بود و صاحبخانه هم اسباب و اثاثیه کم ارزش آنها را به کوچه ریخت. پس ازآن شوهر عاطفه در حالی که کارتن خواب شده بود به طورعجیبی ناپدید شد. این زن هم به خاطرمشکلات جسمی و روحی‌اش به بهزیستی سپرده شد.

رفته رفته نیزحافظه‌اش را از دست داد وهیچ‌کس هم به سراغ‌اش نرفت. او حتی نمی‌تواند درست صحبت کند چرا که پس از کما، بارها از شوهرش کتک خورده و حنجره‌اش آسیب دیده بود.»و...قاضی که تحت تأثیر ماجرای غم انگیز رنج و درد این زن قرار گرفته بود، از مددکار پرسید:«بعد چه شد؟ توانستید بستگان این زن یا همسرش را پیدا کنید؟»

مددکار جواب داد:«در سال ۹۳ شرح حال او را به روزنامه ایران دادیم که در ستون جویندگان عاطفه چاپ شد و خوشبختانه یک ماه بعد خواهر و برادرانش را پیدا کردیم. در دیدار حضوری که میان آنها در تحریریه روزنامه انجام شد، خانواده‌اش گفتند که همسرش را بعد از تخلیه خانه پیدا کرده‌اند، اما او به دروغ اعلام کرده بود که عاطفه را طلاق داده. با این حال خواهر و برادرش تنها یک هفته او را نگهداری کردند و با آنکه در این مدت حال عاطفه بهتر شده بود، اعلام کردند به علت مشکلات مالی و خانوادگی قادر به پذیرش این زن نیستند.

بنابراین او دوباره به مرکزبهزیستی بازگردانده شد. در پنج سال گذشته ما تحقیقات کاملی را انجام دادیم و معلوم شد طلاق عاطفه در هیچ مرکزی ثبت نشده است. از طرف دیگر چند نوبت در روزنامه‌های کثیرالانتشار آگهی کردیم اما از شوهرش خبری نشد. بنابراین تصمیم گرفتیم از راه قانونی به‌دنبال طلاق غیابی او باشیم تا پس از ثبت واقعه طلاق این زن رنج کشیده بتواند مستمری بازنشستگی مادر مرحومش را دریافت کند و شاید با کمک بیمه، خانواده‌اش برای نگهداری‌اش پیشقدم شوند.»زن مددجو روی صندلی نشست و دست عاطفه را فشرد و زیر گوشش گفت:«ان شاءالله همه چیز درست می‌شود.»

سپس قاضی رو به عاطفه گفت:«مهریه ۱۲۰ هزار تومانی شما که به نرخ روز محاسبه خواهد شد ولی اجرت المثل و سایر حقوقتان را نمی‌خواهید بگیرید؟»

عاطفه به سختی جواب داد:«نه. چیزی نمی‌خواهم. من فقط می‌خواهم به خانه خودم برگردم. مـــــــــــن حتی نمی‌دانم قبر بچه هایم کجاست؟»

 زن مددکار گفت: «چند بار نشانی خانه‌اش را داده، اما هر چه گشتیم پیدایش نکردیم. او تقریباً چیزی به یاد نمی‌آورد. در آن دیدار با خانواده‌اش که در تحریریه روزنامه ایران اتفاق افتاد، وقتی عکس چاپ شده بچه‌هایش را دید تازه آنها را به یاد آورد وبه گریه افتاد. ما فکر می‌کنیم که اگر با خانواده‌اش زندگی کند بتدریج حالش بهتر می‌شود و همه چیز را به یاد می‌آورد...»

پس ازپایان جلسه رسیدگی، قاضی از هر دو زن خواست پای ورقه‌ای را امضا کنند و بعد از آن ختم جلسه را اعلام کرد تا در نخستین فرصت حکم طلاق غیابی عاطفه را صادر کند. مددکار و مددجو هم راه افتادند تا به مرکزبهزیستی بازگردند. وقتی بیرون می‌رفتند باد برگ‌های درختان را به این سو آن سو می‌برد.

با این حال زمستان بزودی تمام می‌شود و بهار سر می‌رسد. اما معلوم نیست بهار به زندگی عاطفه بازمی گردد یانه.

iran-newspaper.com
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش