سه شنبه ۰۶ آبان ۱۴۰۴
۱۰:۴۸ - ۰۹ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۲۴۱۲
رفاه و آسیب های اجتماعی

گره‌های کور زندگی استاد دانشگاه

زندگی استاد دانشگاه,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,آسیب های اجتماعی

چند روز قبل‌تر از اینکه به دفتر روزنامه بیاید، تلفنی تماس گرفته بود اما انگار دلیل خاصی مانع می‌شد تا خواسته اصلی‌اش را بگوید. اصرار داشت که حضوری به دفتر روزنامه بیاید و حرف بزند فقط از حرف‌هایش فهمیدیم که استاد دانشگاه است.

 

تصویر ذهنی‌مان این بود که برای طرح معضلی اجتماعی از روزنامه ایران کمک می‌خواهد اما وقتی آمد و حرف‌هایش را گفت فقط یک دنیا تأثر و تأسف بر دلمان ماند.

 

وقتی مقابلم نشست عرق روی پیشانی‌اش را پاک کرد و در حالی که به آرامی خود را معرفی می‌کرد کتابی را که خودش نوشته و منتشر کرده بود از کیف درآورد. چند خطی به یادگار روی صفحه اول کتاب نوشت و آن را به کتابخانه روزنامه هدیه کرد. سپس تقدیرنامه و گواهی‌های تدریس در دانشگاه و تحقیقاتش را روی میز گذاشت. همچنان سعی داشت رزومه‌ای از سوابق تحصیلی و کاری‌اش را نشان دهد اما انگار هنوز هم نمی‌توانست سر اصل مطلب برود. با کلی مقدمه چینی بالاخره داستان زندگی‌اش را چنین تعریف کرد: «هرگز فکر نمی‌کردم روزی مجبور باشم برای نجات زندگی‌ام به کسی التماس کنم.

 

اما روزگار چند سالی است که سرناسازگاری با من دارد. همه وقتی می‌فهمند من استاد دانشگاه هستم باور نمی‌کنند که محتاج یک لقمه نان باشم. البته این یک واقعیت تلخ است که در کشور ما غیر از استادانی که عضو هیأت علمی هستند ما به‌عنوان استادان حق‌التدریسی هر سه ماه یک بار مبلغی بسیار اندک دریافت می‌کنیم. اما من عاشق تدریس بودم و با هر شرایطی سر کلاس حاضر می‌شدم. با این حال وقتی دیدم حقوقم کفاف تأمین هزینه‌های زندگی و زن و دو فرزندم را نمی‌دهد به سختی مجبور شدم ۲۰ میلیون تومان جمع و جور کنم و در زادگاهم، به کار معامله زمین بپردازم.

 

آنجا قیمت‌ها مانند تهران گران نیست و من به‌صورت نقد و اقساط خانه و زمین معامله می‌کردم و زندگی‌ام می‌گذشت به پشتوانه این درآمد از چند بانک وام گرفتم تا کارم را رونق دهم و همزمان نیز به تحصیل در دوره دکترا مشغول شدم. شاید برایتان قابل باور نباشد اما گاهی مجبور بودم در هفته ۴ یا ۵ بار برای رفتن به دانشگاه، سر زدن به خانواده و تدریس، بین سه شهر رفت و آمد کنم.

 

تا اینکه یکی از آشنایانمان دچار مشکل شد و من هم مقدار زیادی از سرمایه‌ام را به او قرض دادم قول داد دو ماهه پولم را برگرداند اما متأسفانه کارگاه او ورشکست شد و پول من و در واقع تمام سرمایه‌ام با آن اتفاق از بین رفت. من مانده بودم و قسط‌های پرداخت نشده که هر کدام با مبالغ جریمه هایشان سر به فلک می‌کشید. در بین همه اینها حدود ۳۰ میلیون تومان هم به دانشگاه محل تحصیلم در مقطع دکترا بدهکار شدم و به همین خاطر هنوز نتوانسته‌ام از پایان نامه‌ام دفاع کنم.»

 

این استاد ۵۰ ساله افزود: «من دوره کارشناسی ارشد را با سختی زیادی پشت سر گذاشتم. خودرویی اجاره کرده و روی آن کار می‌کردم. گاهی مجبور بودم پشت فرمان خودرو درس بخوانم. با این حال به امید اینکه بتوانم عضو هیأت علمی دانشگاه شوم همه سختی‌ها را به جان خریدم. اما دست آخر وقتی درسم تمام شد با وجودی که همه مدارک مانند کتاب و مقاله و... برای هیأت علمی شدن را داشتم اما به‌خاطر شرط سنی نتوانستم وارد بدنه دانشگاه آزاد، علمی کاربردی یا پیام نور شوم. حالا هیچ چیز سرجایش نیست و دیر یا زود حکم جلبم را می‌گیرند. بدهی هایم هر روز بیشتر می‌شود .

 

به هر دری زدم نتوانستم مشکلاتم را حل کنم واقعاً مستأصل و درمانده شده‌ام الان فقط با حقوق اندکی که همسرم از محل کارش می‌گیرد زندگی می‌کنیم اما برای یک مرد خیلی سخت است که نانخور همسرش باشد. من دو فرزند نوجوان دارم که حتی از پس هزینه‌های تحصیلشان هم بر نمی‌آیم. من خودم سال‌ها درس خوانده‌ام و تلاش کرده‌ام اما نمی‌دانم چرا کسی برای علم و سابقه و تدریس ارزشی قائل نیست.

 

مدت‌ها در فکر بودم تا اینکه مطالب گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران را دیدم من در این صفحه بارها محبت و نوع دوستی مردمان خوب کشورم را با چشم دیده‌ام، تنها امیدم این است که با چاپ سرگذشت تلخ این روزهای درماندگی‌ام لطف هموطنان نیکوکار شامل حال من نیز بشود و دستی به یاری‌ام برخیزد. امیدوارم بتوانم با لطف مردم خود و خانواده‌ام از این مهلکه خلاص شویم.»

 

نیکوکارانی که می‌توانند این استاد دانشگاه را یاری کنند می‌توانند با گروه جویندگان عاطفه روزنامه «ایران» با شماره ۸۸۵۰۰۱۰۰-۰۲۱ تماس بگیرند.

 

زهره صفاری

 

iran-newspaper.com
  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش