چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۳۹ - ۳۰ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۷۹۵۶
رفاه و آسیب های اجتماعی

دخترک معتاد: رفاقتم با مرد جماعت، فقط به بهانه مواد مخدر است!

دختر معتاد,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,آسیب های اجتماعی

آن قدر افیون اعتیاد زندگی اش را سیاه کرده است که دیگر هیچ در بساط ندارد، روزهای زندگی اش در کنج خرابه ای از شهر و دور از چشم مردم دود می شود. آن چنان خمار و در هم شکسته است که حتی نای باز نگه داشتن چشمانش را ندارد. لباس های کهنه به تنش زار می زند.

 

وقتی به همراه یکی از افرادی که خودش درگیر اعتیاد بوده و حالا این پدیده شوم را شکست داده است راهی این خرابه شدیم، در حال استعمال مواد مخدر بود. با همان نشئگی تا چشمش به یاسر افتاد گفت بچه ننه ترک کردی...

 

یاسر سری به تاسف تکان داد و گفت این دختر که حالا به فلاکت اعتیاد گرفتار است روزی در ناز و نعمت بود. دختر که مصرفش تمام شد به سمت ما آمد و گفت بله او درست می گوید. من برای خودم کسی بودم و برو بیایی داشتم اما (سکوت). پرسیدم اما چه؟ نگاهی به یاسر انداخت و او گفت خودی هست؛ سمانه، سری تکان داد، از چه بگویم شاید اگر مادرم بعد از پدرم زیر بال و پرم را می‌گرفت حالا در میان این باتلاق دست و پا نمی‌زدم. 

 

حالا ۲۷ سال دارم، مانند آشغالی دور انداخته شدم، چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. زندگی من از گذشته تاکنون سراسر بدبختی و تنهایی بود. راستش قبل از این که از خانه فرار کنم در ناز و نعمت بودم اما خوشبخت نبودم ولی هر چه که بود از وضعیت فعلی‌ام خیلی بهتر بود.

 

هرکس به نحوی به سمت این مواد لعنتی کشیده می‌شود و بعد از آن تمام زندگی خود را می بازد. یکی به دلیل رفقای ناباب و دیگری به دلیل خانواده نامناسب و... برای من هم رفیق ناباب و مهم تر از آن نبود یک خانواده مناسب مرا به این منجلاب کشاند.

 

همیشه تنها بودم چه در دوران کودکی و چه در دوران نوجوانی و آن جا بود که شروع به مصرف مواد مخدر کردم. تک فرزند بودم اما با این حال نه مادر و نه پدرم چندان توجهی به من نداشتند و همیشه حسرت ذره‌ای محبت از طرف آن‌ها را به دل داشتم، تمام کودکی و نوجوانی‌ام چیزی جز تنهایی و غم نبود. 

 

پدرم وضع مالی مناسبی داشت، از نظر امکانات خیلی چیزها برایم فراهم بود اما دریغ از کمی محبت. بعدها متوجه شدم که مادرم فقط به دلیل وضع مالی پدرم با او ازدواج کرده است. با این حال پدرم نسبت به مادرم رفتار مناسب تری با من داشت، او یک پدر ایده آل نبود، اما نسبت به مادرم که بویی از عواطف و احساسات مادرانه نبرده بود خیلی بهتر بود.

 

سمانه لبخندی تلخ زد و ادامه داد: روز به روز بیشتر احساس تنهایی می‌کردم. حتی یک دوست صمیمی هم نداشتم تا لحظاتی با او باشم و به مرور زمان که پا به سن نوجوانی گذاشتم با پسران زیادی آشنا شدم و می‌خواستم تنهایی‌هایم را با آن‌ها پر کنم. تا به خود آمدم دیدم دختری ۱۵ساله بیشتر نیستم که دچار اعتیاد شده ام، دیگر راه بازگشتی برای من وجود نداشت زیرا برای کسی در این دنیا اهمیتی نداشتم.

 

بعد از این که خانواده پی به اعتیادم بردند حتی بیشتر از قبل نسبت به من احساس تنفر می‌کردند، اما نمی فهمیدند خود آن‌ها عامل اعتیاد من بودند، بعد از روزها و شب‌ها ناسزا شنیدن و دعوا مجبور شدم از جایی که فقط اسمش خانه و سرپناه بود، دل بکنم. 

 

بعد از آن که از خانه بیرون زدم اتفاقاتی برایم افتاد که دوست ندارم از آن بگویم، اما از حق نگذریم بعد از دو سال پشیمان شده بودم، می‌خواستم به خانه‌ای که هیچ کس انتظار مرا نمی‌کشید، بازگردم. می گفتم شاید پدر و مادرم آن قدر که من فکر می کنم بد نباشند و مرا از این لجن بیرون بکشند اما افسوس... 

 

افسوس که زندگی گویا قصد نداشت روی خوش خود را به من نشان دهد؛ او که دیگر گریه امانش را بریده بود ادامه داد:وقتی برگشتم متوجه شدم که پدرم فوت کرده است و مادرم دارایی‌ و ثروت پدرم را فروخته و با شخص دیگری ازدواج کرده است، او حتی برایش اهمیتی نداشت که از من خبری بگیرد، شاید دخترش مرده باشد. 

 

در این شرایط دیگر امیدی به ادامه زندگی نداشتم و با پسری به نام عادل آشنا شدم. قرار گذاشتیم بعد از مدتی با هم نامزد کنیم. راستش اولین بار بود که طعم عشق را می‌چشیدم اما این احساس شیرین دیری نپایید و خیلی زود دنیا برایم مثل سابق سیاه و تار شد.

 

ازدواج که نکردیم هیچ؛ حتی او به من خیانت کرد و مرا تنها گذاشت و رفت. این هم از کسی که گمان می‌کردم قرار است شریک زندگی‌ام شود و مرا از این منجلاب بیرون بکشد. از آن به بعد از همه متنفر شدم و روی دیدن هیچ مردی را نداشتم و رفاقتم با مرد جماعت، فقط به بهانه مواد مخدر بود.

 

وقتی از سمانه می پرسم چرا برای ترک اعتیاد اقدامی نکردی بعد از سکوتی طولانی جواب داد که وقتی انسان بی‌هدف و بی انگیزه‌ می شود دیگر به این نوع زندگی کردن عادت می کند و همین عادت سمی می شود که او را می کشد.

 

 

khorasannews.com
  • 17
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش