دوشنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۲:۳۲ - ۱۲ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۳۲۴۷
رفاه و آسیب های اجتماعی

چه بر سر ما آمده است؟!

بپرپایین کار داریم 

خودکشی‌های خیابانی,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,آسیب های اجتماعی
چند روز پیش ویدیویی از تلاش یک جوان برای خودکشی و عکس‌العمل عجیب برخی از حاضران در صحنه در فضای مجازی پخش شد که ضمن این که بسیار قابل تامل بود، نشان داد که گویا برخی از مردم ما برای اخلاق، انسانیت و مرام مرزی نگذاشته‌اند و رسیده‌اند به دشت بی‌انتهای رذالت. 

تصاویر این ویدیو نشان می‌دهد جوانی که از سر استیصال قصد خودکشی و پرت کردن خود از پل عابرپیاده دارد، با واکنش عجیب برخی از ناظران در صحنه مواجه می‌شود. برخی از حاضران با ولع خاصی برایش سوت و کف می‌زنند و یکی از افراد حاضر در صحنه ضمن تشویق وی برای پرت کردن خود با هیجان خاصی فریاد می‌زند: «بپر پایین، کار داریم، می‌خوایم بریم»!

البته ولع برای تماشای مرگ کسی و کلید واژه «بپر پایین کار داریم» فقط مختص به اقدام به خودکشی این جوان بر روی پل عابر پیاده نیست. چند وقت پیش ویدیوی دیگری در فضای مجازی پخش شد که مردی قصد داشت با پریدن از ساختمان چند طبقه‌ای به زندگی‌اش پایان دهد. در آن ویدیو نیز واکنش‌های مشابه از حاضرین رخ داد. یکی از فعالان توییتر که در آن صحنه حاضر بود در توییترش در مورد آن اتفاق این گونه نوشت:«امروز توی خیابون ایرانشهر یکی می‌خواست از طبقه ششم خودشو بندازه پایین و خودکشی کنه، مردم داد می‌زدن: بپر! بپر...! یکی سوار موتور می‌گفت بدو دیگه کار داریم بابا.چند تا خانم با لباس فرم از اداره‌شون خارج شدن و با خنده از هم می‌پرسیدن کجا داره خودکشی می‌کنه؟...!»

کاربر دیگری که اوایل فروردین امسال در وضعیت مشابه در خیابان مرودشت قرار گرفته بود، در مورد واکنش مردم به اقدام خودکشی فردی نوشت: «طرف تو مرودشت می‌خواد خودکشی کنه از بالای ساختمون خودشو بندازه پایین کلی آدم اونجان واسه تماشا میگن زود بپر، کار داریم! واقعا به کجا داریم می‌ریم ما!؟»

خودکشی که به معنای باز کردن آغوش بر روی مرگی خودخواسته است، به خودی خود موضوع تلخ و غم‌انگیزی است، اما مرگ کسی را به تماشا نشستن و از همه بدتر سوت و کف برای تشویق به انجام مرگ کسی که قطعا راه زیادی را پیموده تا به نقطه خودکشی رسیده، بسیار تلخ‌تر و غم‌انگیزتر است. چرا که خودکشی اگر چه ریشه‌های اجتماعی دارد اما تصمیم یک فرد برای پایان دادن به زندگی‌اش است. اما به تماشا نشستن مرگ و تشویق دسته جمعی فردی برای اقدام به کشتن خود، بیماری اجتماعی است که حتی یک مورد آن هم زیاد است.

بی‌تفاوتی به صحنه‌های مرگبار و نظاره کردن مرگ در ملا عام فقط مختص به خودکشی نیست. گویا به تماشا نشستن مرگ برای برخی از مردم به نوعی سرگرمی تبدیل شده است. در چند سال پیش قتل جنجالی در میدان کاج سعادت‌آباد تهران اتفاق افتاد، در آن حادثه فردی چاقو به دست که قتل کرده بود، عربده می‌کشید و همه حتی پلیس به جای این که مانع آن قتل شوند با بی‌تفاوتی فقط نظاره می‌کردند، پخش فیلم آن قتل در سال ۸۹ و واکنش مردم و پلیس بازتاب گسترده‌ای داشت و بسیاری از جامعه‌شناسان به شکل‌گیری بی‌تفاوتی مردم در قبال همدیگر هشدار دادند. اما اکنون که نزدیک به ده سال از آن ماجرا می‌‎گذرد، آن بی‌تفاوتی نه تنها اصلاح نشده، بلکه جای خود را به کف و هورا و تشویق برای خودکشی داده است. 

در واقع اگر پیش‌تر مردم ما نسبت به مرگ یک انسان در خیابان بی‌تفاوت بودند، امروز چند گام جلوتر رفته و در مواجهه با فردی که قصد خودکشی دارد با هیجان و ولع خاصی حتی آنان را به انجام خودکشی و مرگ تشویق می‌کنند.

نیم نگاهی به بی‌تفاوتی مردم در قبال قتل‌های خیابانی یا حتی تشویق افرادی که اقدام به خودکشی می‌کنند این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که واقعا چه بلایی بر سر ما آمده است که نه تنها مرگ دیگران را به تماشا می‌نشینیم، بلکه اقدام به آن را تشویق می‌کنیم و به جای همدلی و کمک به فردی که به نقطه پایان زندگی رسیده است، از او می‌خواهیم زودتر خود را بکشد و قال قضیه را بکند! این در حالی است که از سالیان دور ایرانیان به مردمانی نوع‌دوست، پر احساس و فداکار شهره بوده‌اند و شاعرانش هم بنی‌آدم را اعضای یک پیکر دانسته‌اند، اما امروز روزگار این مردم بر منوال دیگری در حال گذر است، به نحوی که برای دیدن صحنه مرگ صف می‌بندند و برای تشویق کسی به خودکشی جیغ و هورااا می‌کشند.

البته عادی شدن تماشای مرگ را می‌توان به اعدام در ملا عام هم گره زد. مرگی که به پشتوانه قانون در انظار عمومی اتفاق می‌افتد. بدون تردید مردمی که شاهد مرگ افراد تحت عنوان اعدامی هستند، نسبت به پدیده مرگ بی‌تفاوت می‌شوند، بنابراین نگاه کردن و حتی تشویق آنان به خودکشی می‌تواند توجیه‌پذیر باشد و تماشای مرگ هم یک نوع سرگرمی محسوب شود. 

البته برخی نیز معتقدند در جامعه ما به این دلیل که زمینه برای بروز هیجانات یا تخلیه آن فراهم نیست، هر واقعه‌ای که بتواند اندکی به تخلیه این هیجانات کمک کند، مردم از آن استقبال می‌کنند ولو این‌که مرگ کسی در ملا عام باشد. 

بسیاری بی‌تفاوتی برخی از مردم نسبت به مرگ، یا تشویق به خودکشی را ناشی از نبود وجدان جمعی و خشونت عریانی می‌دانند که مدت‌هاست جامعه را درنوردیده و هیچ اراده جدی هم برای کنترل آن وجود ندارد. این تسلسل خشونت در لایه‌های مختلف زندگی خود را نشان داده و منجر به بی‌تفاوتی اجتماعی شده است.

از منظر آسیب‌شناختی، بی‌تفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته می‌شود، همان‌گونه که در نقطه مقابل آن، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوع‌دوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است. چنین پدیده‌ای در جامعه با سابقه فرهنگی کهنش بسیار می‌تواند نگران‌کننده باشد چه آنکه این نوع بی‌تفاوتی نه ریشه در آموزه‌های مذهب ما و نه ریشه در فرهنگ ملی دارد.

جالب است بدانیم که درحالی از بروز پدیده‌ای با عنوان بی‌تفاوتی اجتماعی در مواقع بروز قتل یا مشاهده خودکشی صحبت می‌کنیم که در همین جامعه وقتی برخی رویدادهایی مثل زلزله و دیگر حوادث رخ می‌دهد، باید مانع حضور مردم و دخالتشان در امور به منظور جلوگیری از اختلال در کار متولیان و متخصصان سر صحنه حادثه شویم.

این تناقض از ابعاد مختلف جامعه‌شناختی دارای اهمیت و کندوکاو علمی است و باید درکنار چرایی علل تشدید خشونت‌ها، کاهش آستانه تحمل افراد و نیز رواج پدیده بی‌تفاوتی اجتماعی مورد بررسی کارشناسی قرار گیرد.

واکنش برخی از مردم به خودکشی‌های خیابانی که در چند سال اخیر باب شده است، زنگ خطر بزرگ و موضوع قابل تاملی است که نمی‌توان به راحتی از کنار آن گذشت و آن را یک تصادف یا واقعه عادی جلوه داد. این نوع واکنش پیام‌های زیادی را در پس‌زمینه خود دارد. بدون تردید این ویدیوهای چند ثانیه‌ای که از جیغ و داد و هورا برای مرگ کسی حکایت دارد، زنگ هشدار بزرگی است، البته اگر شنیده شود.

hamdelidaily.ir
  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش